معنا و تلفظ واژه‌های هم‌مانند در زبان پارسی؛ دری : جاویدفرهاد

وجود واژه‌های هم‌مانند ( مشابه ) در زبان پارسی، پیشینه‌ی درازی دارد که برای  جلوگیری از اشتباهاتِ نوشتاری و درکِ تفاوت‌های مفهومی آن‌ها، در این بخش به چند مورد از این واژه‌ها که در زبانِ پارسی امروز کاربُرد بیشتر دارند، اشاره می‌کنم:

– اِحسان و اِحصان: 

«احسان» به معنای «خوبی، نیکی و نیکویی» است؛ امّا «احصان» به معنای «ازدواج کردن» می‌باشد.

– اَدیم و عَدیم:

 «ادیم» در لغت، به معنای «پوستی که دباغی شده باشد» و نیز به مفهوم پوست است؛ ولی «عدیم» به معنای «نابود»، «نیست» و «معدوم» است.

– اَسرار و اِصرار: 

« اَسرار»جمع واژه‌ی «سرّ» بوده و به معنای «رازها»می‌باشد؛ امّا « اِصرار » به معنای «پافشاری» است.

– اَسناد و اِسناد: 

«اَسناد» جمع «سند» و به معنای «مدرک‌ها و اوراقِ مهم» است؛ امّا «اِسناد» به معنای «نسبت دادن و منسوب کردن» است.

– اَشباح و اَشباه: 

«اشباح»جمع واژه‌ی«شَبَح» بوده و به معناى «شَبَح‌ها» است؛ ولی واژه‌ی «اشباه» جمع «شِبه»و «شَبَه» است که «مانندها» معنا می‌دهد.

– اَشعار و اِشعار: 

«اَشعار» جمع واژه‌ی «شعر» است که «شعرها» معنا می‌دهد؛ امّا «اِشعار» اسمِ مصدر بوده و به معنای «خبر دادن، اعلام کردن و آگاه شدن» است.

– اَشغال و اِشغال: 

«اَشغال» جمع واژه‌ی «شغل» بوده و «شغل‌ها» و «پیشه‌ها» معنا می‌دهد؛ ولی «اِشغال» به مفهومِ «در اختیار گرفته شدن» و «به تصرف در آمدن» است.

– اَشکال و اِشکال: 

«اَشکال» جمع واژه ‌ی «شکل» بوده و به معنای «شکل‌ها»، «تصویر‌ها» و «شیوه‌ها» است؛ ولی «اِشکال» به معنای «عیب» ،«نقص» و نیز «موضوعِ مشکل» می‌باشد.

اَعراب و اِعراب: «اَعراب» جمعِ واژه ی اعرابی بوده و به معنای «عرب ها» می باشد؛ امّا «اِعراب» به معنای «وضعیّتِ حرفِ آخر واژه در زبانِ عربی بر بنیاد موقعیّتِ نحوی آن» است.

– اِعلام و اِعلان: 

واژه‌ی«اِعلام» به معنای «اظهار کردن» و «گفتنِ موضوعی به منظور با خبر ساختن» است؛ امّا «اِعلان» به مفهوم «آشکار ساختن» و نیز«برگه‌ای که در آن خبری یا مطلبی را نوشته و برای آگاهی مردم معمولاً به دیوار می چسبانند» است. (فرهنگ دُرست نویسی سخن، پدید آورنده: دکتر یوسف علی عباس آباد، چاپ اول، نشر سخن، تهران، 1358، ص 28)

– اَعمال و اِعمال: 

«اَعمال» جمعِ واژه‌ی «عمل» و به معنای «عمل‌ها» و «کارها» است؛ ولی «اِعمال» اسمِ مصدر بوده و به معنای«کاربُرِد نیروی جسمی یا ذهنی برای انجام کاری» است.

– اَلَم و عَلَم:

«اَلَم» به معنای«درد»، «رنج» و نیز «دردمندی» و «رنجوری» بوده و «عَلَم» به مفهومِ «درفش» و «بیرق» می‌باشد.

– اِمارت و عِمارت: 

واژه‌ی «اِمارت» اسمِ مصدر بوده و به معنای «امیری کردن» و«فرمان‌روایی کردن» است؛ امّا «عِمارت» به معنای «بنا» و «ساختمان» است.

– اِنتساب و اِنتصاب:

 واژه‌ی «انتساب» اسمِ مصدر بوده و به معنای«نسبت دادن» و «مرتبط بودن» است؛ امّا«انتصاب» به معنای «تصدیِ شغلی را به کسی واگذار کردن» و «انجامِ کاری را بر دوش» گرفتن می‌باشد.

– اَنعام و اِنعام: 

واژه‌ی «اَنعام» جمع «نَعَم» و به معنای «چهارپا» و« چهارپایان» بوده و «اِنعام» به معنای «پاداش» می‌باشد.

نویسا بمانید!

جاویدفرهاد

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.