مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک؛ به گزارش هیأت حقیقتیابی دست یافته که نشان میدهد بین سالهای ۱۳۹۰ – ۱۳۹۳هجری خورشیدی در وزارت معارف افغانستان، میلیاردها افغانی درپروژههای ساختوساز مکتب، معاش آموزگاران غیرواقعی، چاپ کتاب درسی و برخی موارد دیگر اختلاس شده است.
اعضای این هیأت حقیقتیاب که از جانب رییسجمهور اشرف غنی مؤظف به تفتیش و تحقیق شده بودند، میگویند که نتایج تحقیق خود را به رییسجمهور سپردهاند؛ اما باگذشت بیش از دو سال، هیچ گامی عملی برای رسیدگی به اتهامهای موجود در این گزارش، انجام نشده است.
نَقل این گزارشِ که مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک بهآن دست یافته، وزیر پیشین و شماری دیگر از مقامهای وزارت معارف را در سالهای۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳خورشیدی، به دست داشتن در این اختلاسهای بزرگ متهم میسازد.
این گزارش به تأسی از حُکم شماره (۶۷۵) مؤرخ ۱۰/۴/۱۳۹۴ مقام ریاستجمهوری، توسط یک هیأت دَهنفری بهریاست نادرخان کتوازی عضو مجلس نمایندگان و شماری دیگر از اعضای شورای ملی، امنیت ملی، دادستانی و جامعهی مدنی، در مدت چهار ماه تهیه و به رییسجمهور کشور ارائه شده است؛ اما با گذشتِ بیشتر از دو سال، سخنگویانِ ریاستجمهوری در مورد جزئیات و اجرائات این گزارش چیزی نمیگویند.
چهلهـزار و چهـارصدوهشتاد آموزگار خیالی، یکهزاروسیوسه مکتب خیالی، یکهزاروچهارصد پروژهی ساختمانی مکتب بدون طیمراحل قانونی تدارکات، بیشتر از بیست میلیون دالر اختلاس در قراردادهای چاپ کتابهای درسی، پرداخت سالانه بیستوچهار ملیون دالر معاشهای دالری کارمندان قراردادی و مشاوران، ناپدیدشدنِ شصتوچهار کانتینر و دهها مورد دیگر که شرح آن در پایان ذکر شده است، نشاندهندهی اختلاس و حیفومیل داراییعامه بهارزش ملیاردها افغانی در وزارت معارف افغانستان است.
با وجود بیش از دو ماه تلاش، تماسهای تلفنی و ارائهی برگهی تقاضای اطلاعات به سخنگوی وزارت معارف، این وزارت حاضر به ارائهی اطلاعات قانونی در پیوند به این گزارش نشد. اما معین تدریسی این وزارت در حاشیهی یک نشست خبری به خبرنگار پیک گفت که هیچیک از مقامهای این وزارت در پیوند به اختلاس و حیفومیلها، مورد پیگرد عدلی قرار نگرفتهاند.
مکتبهای خیالی
نتایج بررسیهای هیأت حقیقتیاب نشان میدهد که ریاستهای معارف ۲۱ ولایت افغانستان در تبانی با برخی از مسئولان وزارت معارف، آمار واقعی مکتبهای غیرفعال را کتمان نموده و بودجهی تخصیصیافتهی آنرا «حیفومیل» نمودهاند. این موضوع در ولایتهای ناامن کشور، بیشتر گزارش شده است.
در این گزارش بهگونهی نمونه از صدها مکتبی در مناطق دوردست کشور نام برده شده که حتا در یکونیم دههی پسین، اصلاً وجود فیزیکی نداشته و شماری از اشخاص واقعی و یا غیرواقعی زیرنام (معلم و سرمعلم و ملازم و…) از معاش و امتیاز دوامدار حکومتی بهرهمند بودهاند.
در بخشی از گزارش هیأتِ حقیقتیاب، آمدهاست: «درحالیکه هیچ مکتب فعال در ولسوالی معروف ولایت کندهار وجود ندارد، اما تخصیص مالی ۳۳ مکتب خیالی در این ولسوالی بهگونهی دوامدار اجراء شده است».
نهتنها کندهار، بلکه بیشتر از ۴۰ مکتب غیرفعال در ولسوالی شیندند ولایت هرات نیز، گزارش شده است. بههمینگونه در گزارشِ هیأت حقیقتیاب، در ۲۱ ولایت افغانستان یکهزاروسیوسه مکتب خیالی تثبیت شده است.
آموزگاران خیالی
بربنیاد این گزارشِ، در سال ۱۳۹۴خورشیدی بیش از چهلهزار آموزگار خیالی در مکتبهای ۲۱ ولایت کشور تثبیت شده و این رقم دستِکم ۲۵درصد مجموع آموزگاران معارف کشور را نشان میدهد. بهاین معنا که تنها در یک سال تعلیمی بهگونهی میانگین، نزدیک به سه میلیارد افغانی زیرنام معاش ماهوار آموزگاران خیالی از بودجهی دولتی مصرف شده است.
ولایتهای بدخشان، پکتیکا، ارزگان، کندهار، پکتیا، وردگ، سمنگان، بلخ، پنجشیر، غزنی، هرات، بامیان، ننگرهار، بغلان، کابل، پروان، لغمان، کنر و کاپیسا به ترتیب در فهرست آموزگاران خیالی قرار دارند.
بهگونهی مثال در سال ۱۳۹۴ خورشیدی، شمار آموزگاران در تشکیل منظورشدهی معارف ولایت بدخشان، ۱۲۷۷۳ نفر بوده، اما بررسیهای هیأت حقیقتیاب نشان میدهد که از این میان، تنها ۲۷۷۸ آموزگار در وظایفشان حاضر بوده و باقی همه آمار خیالی است.
در بخشی از گزارش این هیأت، نمونههایی از آموزگاران خیالی در ولایت کندهار، چنین تثبیت شده است:
«محمد خیر فرزند محمد غوث درحالیکه پسر جواناش بهنام نعمتالله در شهرکابل خود را انتحار نموده و خانوادهاش از سال ۱۳۸۴ بهاینسو در کویتهی پاکستان مسکنگزین است، اما تاکنون معاش ماهوار محمد خیر بهنام آموزگار یکی از مکتبهای ولایت کندهـار، از بودجهی وزارت معارف کشور، حواله، اجراء و حیفومیل میشود».
و نمونههایی بیشتر از این که در بیشتر مکتبهای ولایتهای کشور، بهگونهی میانگین یکی از هر چهار آموزگار، خیالی است.
اینکه در مجموع چه مقدار پول زیرنام معاش ماهوار آموزگاران خیالی از بودجهی معارف کشور اختلاس و یا حیفومیل شده، رقم دقیقتری تاهنوز در دست نیست. اما اگر میانگین معاش هر معلم را ۶هزار افغانی در نظر بگیریم، رقم مجموعی معاش ۴۰ هزار معلم خیالی در چهار سال نزدیکبه ۱۱.۵ میلیارد افغانی معادل ۱۷۰ میلیون دالر امریکایی میشود.
اختلاس در قراردادهای چاپ کتاب درسی
گزارش هیأت حقیقتیاب از اختلاس دهها ملیون دالر در چندین قرارداد چاپ کتاب در وزات معارف نیز پرده برداشته است. بربنیاد اسناد و معلومات گردآوریشده از سوی هیأت حقیقتیاب، وزارت معارف از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۴خورشیدی، ۱۵قرارداد چاپ کتاب درسی مکتب بهارزش ۹۲.۶ملیون دالر را با شرکتهای داخلی و خارجی عقد نموده است.
از این میان، هفت قرارداد به ارزش بیش از۵۴ ملیون دالر، تنها با یک شرکت داخلی عقد شده است.
در بخشی از این گزارش در مورد یک قرارداد نگاشته شده است: «این قرارداد برخلاف اصول و قانون تدارکات توسط ریاست دفتر مقام وزارت با جانب نیروهای امریکایی عقد شده و آقایان عطاءالله واحدیار رییس پیشین دفتر مقام وزارت معارف، محمد آصف ننگ معین پیشین تخنیکی و مسلکی وزارت معارف، محمد سرور عزیزی رییس پیشین دفتر وزیر معارف، نوید احمد جیلانی مدیر طبع و توزیع کتب ریاست نشرات وزارت معارف و فاروق وردگ وزیر پیشین معارف در این قرارداد دخیل هستند».
فساد در پروژههای ساختمانی
بر بنیاد گزارش هیأت حقیقتیاب، پرداخت میلیونها دالر پیشپرداخت برای ساختوساز ۱۴۶۹ مکتب و عقد قرارداد این پروژهها بدون طی مراحل قانونی تدارکات و داوطلبی میان شرکتهای ساختمانی، از دیگر موارد بزرگ اختلاس در وزارت معارف بهحساب رفته است.
این گزارش نشان میدهد که دستِکم نیمی از این پروژهها از ده سال به اینسو درحالیکه قسمتی و یا کُل قیمت پروژه هم پرداخت شده، اما تاهنوز بدون دلیل قانونی، این پروژهها نیمهکاره باقی ماندهاند.
در بخشی از گزارش این هیأت آمده است که در یک سال، ۱۳۳ قرارداد پروژهی ساختوساز مکتب بدون رعایت قانون تدارکات، تنها به یک شرکت ساختمانی اعطاء شده است.
باآنکه گزارش هیأت حقیقتیاب، رقمِ دقیقی از اختلاس در بخشهای مختلف وزارت معارف در همان مقطع زمانی ارائه نکرده، اما برخی از اعضای این هیأت، این رقم را به صدها میلیون دالر تخمین زدهاند.
همزمان بااین، هیأت حقیقتیاب در گزارش ۲۸ صفحهیی که بهتاریخ ۵ سرطان ۱۳۹۴خورشیدی به رییسجمهور کشور ارائه نموده، از رییسجمهور خواسته است تا دستاندرکاران و مسئولان این اختلاسها را مطابق مادههای ۲۷۰ و ۲۷۳ قانون جزای افغانستان، به دادگاه معرفی نماید.
عبدالقادر قلاتوال، حمیرا ایوبی و عطاءالله ویسا اعضای این هیات در تماسهای جداگانه تمامی موارد این گزارش را تائید کردهاند. آقای عطاءالله ویسا به پیک گفت که فساد گسترده در سکتور معارف افغانستان سبب کاهش چشمگیری در میزان کُمکهای جامعهی جهانی به وزارت معارف نیز شده است.
به همینگونه حمیرا ایوبی عضو هیأت حقیقتیاب، از رییسجمهور در زمینهی عدم رسیدگی به این گزارش انتقاد میکند و میگوید که در صورت عدم رسیدگی به این گزارش، دلیل گماشته شدن این هیات چه بوده است.
سخنگویان ریاستجمهوری، وزارت معارف و دادستانی کشور با وجود تماسهای مکرر، از ارائهی پاسخ و معلومات دربارهی سرنوشت این گزارش، خودداری کردهاند. اما آقای فاروق وردگ وزیر پیشین معارف، هرگونه آمار خیالی و موارد اختلاس و حیفومیل در دورهی مأموریت خود را بهشدت رد میکند و گزارش این هیأت را، ساخته و برخاسته از «سلیقههای شخصی و سیاسی» میداند.
آقای وردگ در پاسخ به ایمیل خبرنگار پیک نگاشته است: «قسمیکه بارها از طریق مطبوعات کشور توضیح دادهام که برای ابد در مقابل مسئولیتهای خویش در ادوار مختلف خدمت گزاری خویش نزد خداوند و ملت خویش مسئول و حسابده میباشم و الحمدلله که تا الحال یک فرد از ملت و جامعهی جهانی هیچ سندی مبنی بر سوءاستفاده از صلاحیتها و منابع دستداشتهی بنده ارایه کرده نتوانسته و نخواهد توانست».
باوجود تلاشها و تماسهای مکرر تلفنی پیک از آقایان محمد سرور عزیزی، عطاءالله واحدیار و نویداحمد جیلانی که در پیوند به اختلاسها در این گزارش هیات حقیقتیاب از آنها نام برده شده، پاسخی دریافت کرده نتوانست؛ اما آصف ننگ معین پیشین وزارت معارف، هرگونه اتهام اختلاس در پیوند به این گزارش را رد نمود.
در حالیکه شاهحسین مرتضوی سرپرست دفتر سخنگوی ریاستجمهوری در پیوند به گزارش حقیقتیاب به خبرنگار پیک گفته است که اجرائات این گزارش به وزارت معارف محول شده است، اما سخنگوی وزارت معارف در آخرین تماس به خبرنگار پیک گفت که وزارت معارف در این مورد، اظهار نظری ندارد.
پیش از این، یک گزارش (SIGAR) بازرس ویژهی امریکا در سکتور بازسازی افغانستان نیز از نبود شفافیت در حسابدهی برخی از کُمکهای ادارهی توسعهی بینالمللی امریکا (USAID) به وزارت معارف این کشور، ابراز نگرانی کرده و از ناپدید بودنِ اسناد مصرفی بیش از ۱۴۰ میلیون دالر، پرده برداشته است.
بربنیاد گزارش این نهاد که در اپریل سال گذشته منتشر شده، از سال ۲۰۰۲م تا سال ۲۰۱۴م، دستِکم ۷۶۰ ملیون دالر از سوی امریکا به وزارت معارف افغانستان کُمک شده، اما از این میان بیشتر از ۱۴۰ میلیون دالر که در بخشهای مختلف ساختوساز مکتبها، ارتقای ظرفیت آموزگاران و چاپ کتاب کُمک شده، هیچ سندی از چگونگی مصرف این ارقام در دست نیست.
وزارت معارف بهعنوان یکی از نهادهای کلیدی دولت افغانستان، پس از سکتور امنیت و زیربنا، ۱۳ درصد کُل بودجهی ملی را بهخود اختصاص داده که این رقم، سالانه بیشاز ۵۰ ملیارد افغانی بودجهی عادی و توسعهیی این وزارت را احتوا میکند.
نتایج تحقیق و تفتیش هیأت حقیقتیاب رییسجمهور، بیانگرِ این است که حیفومیلِ میلیاردهای افغانی از بودجهی ملی وزارت معارف زیرنام مکتب و آموزگار و پروژهی خیالی، ضربهی سنگینی بر پیکر معارف کشور وارد نموده است. چنانکه بهباور اعضای این هیأت، بخش اعظمی از بودجهی این وزارت از سوی جامعهی جهانی تمویل میشود و با موجودیت و گسترش چنین فساد بزرگ مالی و اداری، نهتنها که از کمکهای بیرونی به این سکتور کاسته خواهد شد، بلکه هزاران کودک این کشور بهدلیل کمبود بودجه و امکانات، از نعمت سواد و آموزش محروم خواهند ماند.
به سه سوال دقیق و عمیق پاسخ بدهید
هموطنان گرامی ما که تصور دارند جناب اشرف غنی با فساد مبارزه میکند آیا از خودش شروع در تمام کابینه اش یکنفر انسان پاک را سراغ دارند؟
شما به این ویدیو نگاه کنید آیا این شخص باید محکمه میشد و یا اینکه امروز به امر اشرف غنی در کنار اش به بلندترین مقام نصب میشد؟
با این اقرار شخصی که میگوید خیانت کرده و خاینین خیانت به وطن را هم می شناسد و سکوت میکند آیا پنهان کردن هویت مرتکبین به خیانت ملی! خود خیانت ملی نیست؟
**********************
بشنوید که برادر وکاکای ریس جمهور اشرف غنی چه میگویند!
حشمت غنی :
اجمل غنی بچه کاکای غنی ، کلانترین دزد است ، قیوم کوچی کاکای ۸۵ ساله مزخرف مه ره آورده و از شورا خیرات جمع میکند و اکنون سفیر روسیه تعین شده ، اقای رحیمی رئیس دفتر غنی ، در کمیشن کاری اجمل غنی شریک است ، یک ….. ادامه در نوار
به این لینک کلیک کنید.
******
یک پاسخ مستند جناب فاروق وردگ به این چــــــرا ؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا نام پاکستان باید در لست دولتهای تروریستی شامل گردد؟
پاکستان بزرگترین حامی تروریزم بین المللی!
رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی
از همان آوانی که پا کستان به اساس ایدیولوژی مذهبی تشکیل گردید، تلاش کرد تا از افراطیت مذهبی و تروریزم منحیث وسیله در جنب دیگر نیروهای نظامی خویش بنابر دلیل حفظ نظریه وجودی اش استفاده کند.
با تجاوز اتحاد شوروی وقت بر افغانستان و زمامداری جنرال ضیاالحق این زمینه برای پاکستان بیشتر مساعد گردید تا از ترویج افراطیت برعلاوه مهار نمودن هندوستان منحیث همسایه در منازعه کشمیر، جهت هژمونی توسعهطلبانۀ خویش نیز استفاده نماید، و این درست زمانی بود که پاکستان از راهبرد (3A) (Allah, Army & America) استفادۀ اعظمی را روی دست گرفت. با کمکهای امریکا به بهانۀ تسلیح و تجهیز مجاهدین افغانستان، اردوی خویش را تجهیز کرد ودر ضمن هزاران مدرسۀ دینی به بهانه تحت نام سربازگیری و تعلیم و تربیه جهت تقویه جهاد افغانستان اساس نهادند. به اساس آمار رسمی دولتی پاکستان (پالیسی امنیت داخلی پاکستان ۲۰۱۴-۲۰۱۸) همین اکنون به تعداد بیشتر از۱۵۰۰۰۰ مدرسۀ دینی که بیشتر آن تحت نام اسلام مشغول تدریس افراطیت و ترویج خشونت میباشند، در آن کشور فعالیت دارند، که صرف در حدود ۲۵۰۰۰ آن نزد حکومت پاکستان ثبت گردیدها اند و طبق همین سند به تعداد ۵۱ گروه تروریستی در آن کشور فعال هستند و از مدارس متذکره سربازگیری میکنند.
پس از واقعۀ یازدههم سپتمبر ۲۰۰۱ و دخیل شدن مستقیم کشورهای مقتدر جهان در قضایای افغانستان و ماحول آن درک جامعۀ جهانی مبنی بر اینکه نظامیان و ادارات استخباراتی پاکستان جهت نیل به اهداف استراتژیک خویش از تروریزم و افراطیت به حیث وسیله کار میگیرند قوت یافت، علیالخصوص کشته شدن اسامه بن لادن در نزدیکی یکی از اکادمیهای نظامی پاکستان، این شک را به یقین مبدل کرد.
شبکۀ حقانی یکی از شبکههای تروریستی است که در دورۀ جهاد افغانستان مورد توجه نظامیان پاکستان قرار گرفت و به مرور زمان منحیث بازوی توانای استخبارات نظامی آنکشور(همچون لشکر طیبه که در مقابل هند ازآن استفاده میکنند) از آن در رشد و تقویه شبکۀ القاعده و شعلهور ساختن جنگ و ترور در افغانستان علیه نیروهای بینالمللی، حکومت و مردم افغانستان کار گرفته شد. اما این بدان معنا نیست که امریکا و شرکای بینالمللیاش از این بازی پاکستان آگاه نبودند و یا هم این که تازه آگاه گردیدهاند.
بر علاوه چندین بار نظامیان پاکستانی به مقامات امریکایی وعدۀ سرکوب شبکههای تروریستی را طی سالهای متمادی داده بودند، امیدواری امریکا این بود که در جریان عملیات «ضرب عضب» شبکه حقانی و تروریستان خارجی نیز در وزیرستان شمالی سرکوب گردند. اما نظامیان پاکستان عملیات «ضرب عضب» را درست شش روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان در حالی که نیروهای امنیتی افغانستان مصروف تأمین امنیت طولانیترین انتخابات بودند، بهطور یکجانبه و بدون هماهنگی با دولت افغانستان آغاز کردند و با استفاده از این موقع تعداد زیادی ازتروریستان به شمول تروریستان خارجی را به داخل افغانستان راه دادند، حتا چندین ماه قبل از آغاز عملیات «ضرب عضب» راههای عمده ی تردد تروریستان بین پاکستان و افغانستان که به اساس فشارهای ایالات متحده امریکا همچون کوتل شاه سلیم/توپخانه و راههای مشرف به پکتیکا، ننگرهار،کنر و نورستان بسته شده بودند، را دوباره باز نمودند و زمینه را جهت فرار و رخنه تروریستان خارجی به ولایات شمال و شمال شرق ،شرق و جنوب شرق مساعد ساختند. افزون بر آن بعد از اجرای مرحله دوم عملیات «ضرب عضب» پاکستان در دره شوال یکتعداد افراد القاعده را نیز تحت پوشش دیگر گروپ های تروریستی و طالبان در ولایات پکتیکا، زابل ، قندهار و هلمند جابجا کردند. (بالای بعضی از این کمپ ها ی القاعده در داخل افغانستان عملیاتهای مشترک قوت های امریکا و افغانستان صورت گرفت و اسناد مهمی که دال بر دوباره فعال شدن القاعده در این منطقه بود به دست آمد) که بدون شک حضور و فعال شدن دوباره القاعده با عث تشویش ایالات متحده امریکا گردید. در ضمن نه تنها اینکه ازدید پاکستان تروریستان خوب (شبکه حقانی) در نتیجه عملیات «ضرب عضب» سرکوب نگردیدند، بلکه نظامیان پاکستان قبل از آغاز عملیات جنگجویان، فامیل ها، اسلحه و تجهیزات این شبکه را نیزبه جاهای امن انتقال دادند. بدون شک استخبارات امریکا و افغانستان از این تحرکات به خوبی واقف بودند و از آن نظارت میکردند. بر علاوه جمعآوری اطلاعات از منابع انسانی و منابع تخنیکی از طرق دیگر نیز اطلاعات موثق جمع آوری میگردید. بهطور نمونه اینک در اینجا صرف چند سند انکار ناپذیراز دخالت پاکستان راکه دال بر پشتیبانی واضح «ISI» و استخبارات نظامی پاکستان از شبکه حقانی و فراهم آوری محلات اخفا، تجهیز و تمویل به این گروه و شبکههای تروریستی دیگرمیباشد ، راجهت روشن شدن اذهان هموطنان عزیزم در میان میگذارم. قابل یادآوری استکه به صدها سند مختلف از مداخلات آشکار پاکستان و پشتیبانی آنها از تروریزم در آرشیف امنیت ملی موجود میباشد.
سند (۱):اسامی انعام ربانی یکی از مسولین دفتر MI-422پشاورطی نامه رسمی عنوانی دگروال شمیم خالد مسول دفترمرکزی MI-22 واقع راولپندی از انتقال فرماندهان شبکه حقانی به میرانشاه وزیرستان شمالی بعد از عملیات ضرب عضب خبر داده است: به تاسی از هدایت مورخ 18.03.2015 دفتر مرکزی MI که ذریعه وسیله ارتباطی Hotline & Passcom به دفتر MI-422 اشعار گردیده بود، دفتر متذکره کارمندان ذیربط خویش را وظیفه داده تا اسامیان عطا محمد و حافظ لقمان الله فرماندهان گروپ مولوی زر محمد یکتن از اعضای شبکه حقانی را به کمپ نظامی واقع منطقه دته خیل میرانشاه وزیرستان شمالی انتقال دهند. دو فرمانده فوقالذکر تحت پوشش در یونیفورم پولیس سرحدی ذریعه وسایط اردو به کمپ مورد نظر انتقال داده شدهاند، در زمینه بهمنظور حصول اطلاعات بیشتر از دفتر مرکزی خواسته شده تا از مسول دفتر MI-7thواقع میرانشاه معلومات مطالبه نمایند. (ختم ترجمه سند ۱)
سند (۲): دفتر مرکزی « CTC» واقع اسلام آباد طی مکتوب رسمی مورخ 16/03/2015 خویش به دفتر «CTC» واقع نوشهره هدایت داده است تا پیرامون وضعیت تمام پرسونل و فرماندهان شبکه حقانی که فعلا در ضلع نوشهره، مردان و صوابی اسکان گزین میباشند، به دفتر مرکزی گزارش ارایه نمایند و مطابق به روحیه امریه در سطح اضلاع وضعیت آن گروپ، آدرس فعلی، شمارههای تلیفون و سایر موضوعات مرتبط به آنها را تحت نظارت قرار دهند.
در متن مکتوب تصریح گردیده که دفتر مرکزی «ISI» به ادارات 945 و935 هدایت داده است تا تمامی افراد و جنگجویان حقانی را به میرانشاه، توچی و میرعلی تحت پوشش انتقال سربازان ارتش اعزام نمایند.
قابل تذکر است هدف از این کار سازمان استخباراتی «ISI» حفظ مصونیت افراد شبکه حقانی خوانده شده است، چون گزارشات اخیر آن سازمان زنگ خطری به آنها بوده و حیات پرسونل شبکه حقانی را دچار تهدید نشان میداد.
در زمینه اداره مرکزی «ISI» به دفتر نوشهره هدایت داده است که بخش ذیربط خود را موظف سازد تا تدابیر امنیتی فامیلهای افراد شبکه حقانی را الی انتقال شان به وزیرستان شمالی مستحکم سازند و در خصوص وضعیت آنها در مناطق مذکور در ولسوالیهای مزبور طی چهار مرحله الی تاریخ 23 اپریل 2015به دگروال غلام عباس مسوول دفتر « CTC» اسلام آباد گزارش ارایه بدارند. (ختم ترجمه سند ۲)
سند (۳): طی مکتوب رسمی دفتر مرکزی «MI» (استخبارات نظامی) واقع اسلام آباد به دفتر «اMI-422» واقع صوبه سرحد هدایت داده بود تا رهبری دفتر متذکره با دو تن از سران طالبان که از همکاری فعال با آنها بر خوردار میباشند هریک: حافظ گلبهادر و مولوی حمدالله ملاقات مستقیم را سازماندهی و سعی گردد تا جهت اقامت آنها و افراد مربوط شان در مناطق حیات آباد و تهکال پشاور که از اثر عملیات راه اندازی شده ارتش پاکستان موسوم به ضرب عضب در میرانشاه وزیرستان شمالی به پشاور متواری گردیده اند، منازل رهایشی تدارک و به کرایه گرفته شود، در ضمن جهت تأمین امنیت فزیکی و گشت و گذار شان افراد مسلح و وسایط مخصوص نیز در اختیار شان قرار داده شود. بالاثر رهبری اداره « MI-422 » با قوماندانان فوق الذکر در مقر اداره متذکره ملاقات مستقیم انجام داده که در این ملاقات روی مسایل بود و باش و تأمین امنیت قوماندانان مذبور صحبتهای لازم انجام یافته است که در اخیر از جانب رهبری اداره به حافظ گلبهادر و مولوی حمدالله وعده سپرده شد که به زودترین فرصت، امکانات و تسهیلات لازم فراهم خواهد شد و همچنان به همین قوماندان اطمینان دادند که سعی خواهند کرد تا اهدافی را که نهاد متذکره در افغانستان دنبال میکند، با استفاده از امکانات دست داشتهشان در تشریک مساعی با همدیگر سارماندهی و انجام دهند. (ختم ترجمه سند ۳)
نظامیان پاکستان عملیات«ضرب عضب» در وزیرستان شمالی را صرف علیۀ گروههایی راه اندازی کردند که با حکومت پاکستان دشمنی داشتند. این در حالی است که برای ایالات متحده امریکا وعده داده شده بود که گروه حقانی نیز مورد هدف قرار خواهد گرفت.
نظامیان پاکستان در تمام محافل داخلی و بینالمللی شان از این عملیات منحیث دستآورد و جدیت شان در جنگ با تروریزم یاد میکنند؛ اما هیچوقت نتوانستند، تا به جانب امریکا و یا هم به جانب افغانستان حتا یک سندی که دال بر از بین بردن افراد و قوماندان مربوط به شبکه حقانی باشد ارایه نمایند. که این امر به شدت سبب خشم بیشتر مردم افغانستان و محافلی در ایالات متحدۀ امریکا را بر انگیخت .
با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی، رهبری حکومت وحدت ملی به طور بسیار خوشبینانه به امید اینکه خواهند توانست باب جدیدی را در روابط با پاکستان باز نمایند، با این کشور وارد گفتگو شدند، رییس جمهور افغانستان در ماه نومبر ۲۰۱۴ طی اولین سفرخارجیاش به پاکستان رفت و دیداریهایی با مقامات پاکستانی انجام داد که مهمترین آن، ملاقات رییس جمهور افغانستان با راحیل شریف لوی درستیز پاکستان در پشت درهای بسته در دفتروی بود. در این ملاقات وعدۀ همکاریهای جدی از هر دو جانب داده شد. که این رفت و آمدها و ملاقاتهای سران و مشاوران حکومت وحدت ملی با سران نظامی پاکستان و رهبران «ISI» در پشت درهای بسته تا ماههای اخیر دوام داشت و به عوض اهمیت دادن به اسناد استخباراتی ادارات دولت افغانستان بیشتر به حیله و مکر نظامیان پاکستان ارزش قایل شدند و متاسفانه حکومت وحدت ملی به طور یکطرفه در چندین مورد امتیازات غیر قابل باور، حتا در بسیاری موارد خلاف منافع ملی را در نتیجۀ این مجالس غیر شفاف به جانب نظامیان پاکستان اهدا کرد، بدون اینکه هیچگونه امتیازی را از جانب پاکستان برای افغانستان بدست بیاورد.
متعاقب سفر متذکره، راحیل شریف به ایالات متحده امریکا سفر کرد و در آنجا وعدههای داده شده از جانب وی و رییس جمهور افغانستان را – جهت کاستن نا رضایتی سران ایالات متحده امریکا که ناشی از عدم صداقت پاکستان در عملیات «ضرب عضب» و هدف قرار ندادن شبکه تروریستی حقانی بود-با مقامات امریکایی درمیان گذاشت و طی این سفر هفت روزهاش یکبار دیگر برعلاوه وعدۀ اتخاذ اقدامات جدی علیه شبکههای تروریستی که در نا امن ساختن و بیثباتی افغانستان دخیل هستند، وعدههای دیگری همچون آوردن طالبان به میز مذاکره و ایجاد روابط بهتر با حکومت جدید افغانستان را متعهد گردید. در مقابل امریکا جهت کاستن فشارهای داخلی بالای حکومت پاکستان وعدۀ کاهش حملات طیارههای بی پیلوت در مناطق قبایلی و تشدید حملات بالای تحریک طالبان پاکستانی که در ماورای خط دیورند جابجا شده بودند را بعد از اخذ موافقه سران حکومت وحدت ملی داده و در ضمن امریکا جهت ترغیب طالبان به میز مذاکره اعلان کرد که طالبان پس از این برای ایالات متحده امریکا تهدید جدی محسوب نمیگردند و از طرف نیروهای ائتلاف بهطور یکجانبه مورد حمله قرار نخواهند گرفت . همچنان نقش هندوستان در افغانستان کاهش داده خواهد شد، که مبنی بر این همه، بارک اوباما اعلان کرد که جنگ افغانستان را بهطور مسولانه پایان خواهد داد.
اما از سال ۲۰۱۴ تا به حال نه تنها اینکه نظامیان پاکستان در سیاست دوگانه شان در قبال افغانستان تغییری نیاورد، بلکه در بسیاری موارد مداخلات شان شکل علنی را به خود اختیار نمود و بعد از افشای مرگ ملا عمر در پاکستان جهت در اختیار گرفتن کامل قضیه افغانستان برای اولین بار بهطور واضح قبول کردند که طالبان افغانستان درخاک پاکستان حضور دارند و تحت کنترول آنها میباشند. رییس جمهور افغانستان هم اعلان کرد که ما اول باید با پاکستان صلح کنیم وی حتا اضافه نمود که افغانستان و پاکستان هر دو قربانی تروریزم هستند. همچنان در مونیخ جرمنی آقای رییس جمهور اظهاراتی داشت که گویا مرکز تروریزم بینالمللی افغانستان است. در حالی که افغانستان نه تنها مرکز تروریزم نیست که قربانی اصلی آن میباشد. پاکستان کماکان مثل گذشته به سیاستهای دوگانۀ خود، در سه عرصه با استفاده از فرصتهای پیش آمده به طور جدی ادامه داده است:
الف: تشدید تسلیح و تجهیز طالبان و تروریستان جهت توسعه جنگ و تصرف مناطق بیشتر و کشاندن نیروهای امنیتی افغانستان به جنگ فرسایشی.
ب: ایجاد و تشدید اختلافات میان اقوام افغانستان از طرق و شیوههای مختلف توسط عمال شان.
ج: ایجاد فضای بیاعتمادی در میان سیاسیون افغانستان و تلاش جهت رخنه در ادارات کشور با استفاده از این فضای بیاعتمادی.
در این جا چند سند دیگر که دست داشتن نظامیان پاکستان را در حمایت تروریزم در افغانستان نشان میدهد، با خواننده گان در میان میگذارم.
سند (۴): در این سند در مورد حمله که در زمان حکومت قبلی بالای میدان نظامی کابل صورت گرفت بحث صورت گرفته است.
در ماه جولای 2014مکتوب رسمی از دفتر مرکزی استخبارات نظامی پاکستان واقع اسلام آباد به دفتر «MI-422» واقع صوبه خیبر پشتونخواه فرستاده شده و در آن تذکر به عمل آمده است تا از افرادی که در قسمت سازماندهی و انجام موفقانه برنامه طرح ریزی شده حمله بالای میدان هوایی کابل شایستگی نشان دادهاند، ابراز سپاس و امتنان نموده و در ضمن جهت تشویق شان مبلغ دومیلیون و پنجصد هزار کلدار پاکستانی برای فی نفر هریک حاجی خلیل حقانی، حاجی حکیم ولسوال، قاری ظاهر شاه و مولوی حکیم تادیه گردد و برای هر یک از فامیلها و بازماندهگان کسانیکه در حمله بالای میدان هوایی کابل دخیل بودهاند، مبلغ یک میلیون و پنجصد هزار کلدار پاکستانی کمک صورت گیرد.
در ضمن با نامبردهها روی چگونگی پلان و اجرای دقیق برنامه حمله بالای وزارت قبایل واقع کابل توسط شبکه حقانی بحث صورت گیرد و در رابطه از اجرات تان الی ساعت ۳:۰۰ بعد از ظهر مورخ 23جولای به این اداره گزارش خویش را ارایه دارید.
سند (۵): دفتر « ISI 945» واقع خیبر پشتونخواه طی یادداشت رسمی
مورخ 6 اپریل 2015 خویش عنوانی اداره مرکزی واحد مذبور واقع اسلام آباد چنین نگاشته است :مسولین ریاست 945 در ملاقاتی که به تاریخ 5 اپریل 2015 با اسامی توریالی مسول شبکه و همکاران وی انجام داده است، به آنها وظیفه سپردهاند تا رهبران اهل تشیع افغانستان را در زونهای هرات، کابل و فراه اختطاف و یا از بین ببرند. و در ضمن مبلغ دومیلیون کلدار پاکستانی را نیز در این جلسه پرداخته اند.
همچنان تصریح شده است که بخش ذیربط ادارۀ 945 مقدار سلاح و مهمات مطالبه شدۀ شبکه توریالی را از « COD » اکوره ختک تدارک و به تاریخ متذکره برایشان سپرده شد. علاوه بر آن دراین یادداشت تذکر یافته است که به تعداد ۲۳ تن از افراد گروپ توریالی که مصروف فراگیری فنون نظامی در چرات بودند، دوره آموزشی شان را به اتمام رسانیدهاند.
سند (۶): دفتر مرکزی سازمان «ISI» واقع شهر کویته طی یاداشت مستعجل عنوانی اداره مرکزی «IW» واقع اسلام آباد و دفتر 945 واقع راولپندی، نتیجه بازدید شماری از افسران دفتر متذکره را از شورای کویته طالبان قرار شرح ذیل گزارش ارایه نموده است:
اعضای شورای کویته طالبان نشستی را در خصوص روند مذاکرات صلح با دولت افغانستان به اشتراک قوماندان کلیدی آن شورا تدویر نموده، پیرامون پیشنهادات و پالیسیهای دو جانبه دفتر متذکر که قبلاً به آنها ارایه گردیده بود، بحث به عمل آوردهاند. ضمناً افسران دفتر متذکره رهنماییها و هدایات لازم را به اعضای شورای کویته در رابطه به پروسه مذاکرات در صورتیکه برگزار گردد، تفهیم نموده است. قابل ذکر است در متن یادداشت خاطر نشان گردیده که بورد مشورتی مشمول ادارات (945, CID) تمامی پیش شرطهایی را که از جانب دفتر مرکزی اسلام آباد در ارتباط به گفتگوهای صلح با دولت افغانستان برایشان سپرده شده بود، به دفتر «آی. اس. آی» واقع کویته گسیل نموده که پس از تصمیم گیری اعضای شورا مبنی بر ترتیب آجندای مشترک از برنامههای طرفین نتیجه دوباره گزارش داده خواهد شد.
در نتیجه اسناد فوق نشان دهنده آنست که دولت پاکستان بزرگترین حامی تروریزم در جهان بوده و بشکل تنظیم شده، هماهنگ و استراتیژیک از تروریزم بین المللی حمایت میکند. پاکستان بشکل رسمی از تروریزم جهت رسیدن به اهداف خویش در منطقه و جهان استفاده مینماید.
ازجانب دیگر برای اولین بار دوست استراتیژیک پاکستان جمهوری خلق چین بعد از آغاز همکاریهای استخباراتی با حکومت وقت افغانستان در اواخر سال ۲۰۱۳ و ارایه اسناد انکار ناپذیراستخباراتی از جانب افغانستان ، مبنی بر دخالت مستقیم حلقات استخبارات نظامی پاکستان در فراهم سازی پناهگاهای امن ، تجهیز و حمایه از تحریک اسلامی ترکستان شرقی، حداقل کشور چین را به این امر متیقن ساخت، تا تحلیل وضعیت افغانستان را از دیدگاه سازمان استخباراتی پاکستان کم اهمیت پنداشته و مستقیماً با حکومت افغانستان داخل مراوده گردد. در ضمن از جانب چین خواسته شد که بدلیل عدم صداقت پاکستان در قبال افغانستان و تحریک اسلامی ترکستان شرقی و در برابر پاکستان سیاست روشنتری را اتخاذ نموده و در قضایای افغانستان بیشتر فعال گردند.
در پهلوی آن کاهش تنشهای امریکا و ایران و دریافت تعریفهای همسو از منافع این دو کشور در منطقه، دیپلوماسی نرم و حوصلهمند اقتصادی و سیاسی هندوستان و توسعه روابط هندوستان با ایران، زمینه را مساعد ساخت تا اهمیت پاکستان تا حدی برای بازیگران جدی در منطقه کاهش یابد.
با در نظر داشت آنچه که گفته آمدیم و موقف گیریهای اخیر رییس جمهور و دولت امریکا در قبال پاکستان در هفتههای اخیر به این نتیجه میرسیم که کشورهای غربی و در راس ایالات متحده امریکا در مدت چندین سال گذشته تلاش کردند تا پاکستان را از طرق مختلف به این متقاعد سازند که با سیاست های دوگانه نمیتواند در امر مبارزه با تروریزم برای همیشه اهمیت خود را در تعاملات بینالمللی و منطقهیی حفظ و منافع ملی خود را در سایۀ حمایت از تروریزم و افراطگرایی تعریف نماید.
تمام موارد فوقالذکر دست به دست هم داده حد اقل برای فعلاً و به ظاهر چنین برداشت میگردد که روابط امریکا با پاکستان شدیدا آسیب دیده است.
با وجود اینکه مردم افغانستان میخواهند تا با کشور های همسایه روابط نیک مبنی براحترام متقابل به حاکمیت و تمامیت ارضی داشته باشند، اما با در نظرداشت رویکرد های مداخله گرانه چندین دهه حکومتهای پاکستان در افغانستان نیل به چنین آرزو در کوتاه مدت برآورده شدنی نیست. بنابراین نظام ، سیاسیون و مردم افغانستان باید حد اکثر استفاده را به نفع کشور از وضعیت پیش آمده در عرصههای مختلف بکنند.
پیشنهادات:
• حکومت افغانستان درپرتو درس های آموخته شده در ۳۰ سال گذشته یک پالیسی منفعت محور، واضح و قابل عمل را تدوین و در پالیسی خارجی با پاکستان عملی نماید.
• از شهروندان عزیز افغانستان خواهشمند هستم که یکصدا و یکپارچه با حوصله و تدبر متحد شوند.
• از جوانان عزیز کشورم میخواهم که دوست و دشمن را بشناسید، برادران هموطن ما دشمن ما نیستند دشمن ما در بیرن از افغانستان است . از منافع و مردم خویش دفاع نماید، با دیگربرادران و خواهران تان یاور و همکار شوید و به دشمن اجازه ندهید که شما را به نام زبان، قوم ومذهب جدا نماید.
• در حالیکه حمایت اخیر رییس جمهور غنی از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور را قابل تمجید میدانم اما در ضمن تعریف مشخص از دوست و دشمن در سطوح مختلف صورت گیرد و در زمینه راه کار مشخص و عملی ترتیب تا در روشنی آن نیروهای دفاعی و امنیتی کشور عمل نماید.
• در افغانستان ارایه دهد تا نیروهای دفاعی، امنیتی و استخباراتی کشور با درنظرداشت این تعریف متحدانه و موثرانه با ایشان مقابله نمایند.
یادداشت: قابل یاد دهانی میدانم که نشر این اسناد هیچگونه خطری به هستی و زندگی کارمندان امنیت و رابط (منابع ) امنیت ملی متوجه نمیسازد. و نشر این اسناد را به نفع منافع منافع ملی کشورم میدانم. این اسناد در زمان آن با رهبری حکومت افغانستان شریک گردیده است.
استقلال يعنى چه ؟
What does Independence mean?
مرا لال بودن بهتر از استقلال گفتن!
استقلال به اين معنى نيست كه نيرو هاى اجنبى مسلح از كشور و يا سرحدات كشور رانده شوند !
استقلال در همه موارد بايست كه عدم وابستگى ما را با اجنبيان تعريف كند .
مثلا يكى از استقلال ها ، استقلال طبى است !
استقلال اين نيست كه صد ها مليون دالر پول ملت جهت تداوى بيماران بخارج و جيب هاى استحمار گران واريز ميشود .
اسنقلال اين نيست كه ادويه جات غير معيارى و تقلبى كمپنى هاى استحمارگر كشورت را بيمارتر ميسازد و در مقابل نه كمپنى دارى و نه طرحى .
استقلال اين نيست كه يك شفاخانه معيارى در سطح كشور ندارى و تمام بيمارانت بخارج ميروند .
استقلال اين نيست كه بيمارانت به دكتورانت باور ندارد ، و داكتران ات به تجهيزات باورمند نيست ، مگرشرط اول استقلال باور به وطن و هموطن نيست ؟!
استقلال اين هم نيست كه داكترانت بايد در خارج تحصيل كنند چون در كشور بستر مناسب تحصيلى وجود ندارد .
استقلال اين نيست كه يك فابريكه توليدى ادويه جات در سطح كشور ندارى ؟
استقلال اين نيست كه داكترانت در احياى لايحه فيس صد روپيه براى داكتر معالج ، دوصد روپيه براى متخصص و سه صد روپيه براى پروفيسور سالهاست مبارزه مي كند و حصول نمى كند ولى يك “مونا باى ايم بى بى ايس ” يك شاگرد ناكام خارجى به كشور دعوت ميشود و دوهزار فيس ميستاند و از فرط عمليات ناحق يك روده راست در شكم مردم نگذاشته اند ؟!
استقلال اين نيست كه در مقابل كسانيكه مافياى محيط زيست اند و حفظ محيط زيست كارى نكردند در حاليكه دو دهه ريس حفظ محيط زيست اند ، خاموش بمانى !
استقلال يعنى اينكه هرگز فكر نكنى در كشورى بايد زندگى كنى غير از كشور خودت ، استقلال راندن و خواندن نيروى مسلح نيست ، استقلال اول عدم وابستگى روانى است و ثانيا عدم وابستگى در همه
موارد !
استقلال يعنى داشتن حقوق انسانى ، طبيعى و قانونى – نه اينكه اساسى ترين حقوق كه همانا آب و برق و امنيت است ندارى و بگويي استقلال ، لال بودن ها بهتر از اين چنين استقلال گفتن ها .
ستقلال يعنى سطح بالاى توليد فكرى و توليد كالا در داخل وطن براى هموطن نه اينكه اولادت در خارج و با دو خوشه گندمك و پرچم فوتو شاپ شده و خنده جعلى عكس بگيرى ” هووووو يه ى “
استقلال مبارك!
نوت: اين نوشته كدام مخاطب خاص ندارد الى اولياى امور.
-استحمار از استعمار و استثمار متفاوت تر است محصول اش هم فرق دارد .
نبیل پاکتین