کشور های بدبخت شکل خاص بد بختی های خودرا دارند!.. دکتور علی احمد کریمی

تولستوی نویسنده نامدار روسیه در رمان آنا کارنینا ( Anna Karenina ) داستان یک زن نجیب زاده روسی را فرا روی خوانندگان می گذارد که زندگی آن به نحو غم انگیزی خاتمه می یابد.

چهره این زن بطور واقع‌گرایانه، همه جانبه، سختگیرانه و هم پر مشقت، وهم پر ازتفاهم و هم آگنده از بیرحمی ترسیم میگردد،  تولستوی که در تمام عمر از تضاد های درونی خود رنج می برد، از برجسته ترین چهره وعظیم ترین قدرت اخلاقی درتاریخ ادبیات جهان وروسیه به حساب می آید. تعدای این رمان را مرگ یک کشور ویک فرهنگ می نامند. در زمان تولستوی اکثر شهزادگان زبان خودرا مسخره میکردند و برای خودنمایی به زبان فرانسوی صحبت می کردند تولستوی در فکر تعلیم وتربیت و اصلاح معنوی جامعه آن زمان بود وبه ویژه از دیدن کودکان پا برهنه و باسر و صورت های ژولیده وگردآلو رنج می‌برد که چگونه پوشکین ها ونوابغ آینده روسیه را نجات بدهد .

رمان آنا با این جملات که جنبه های فلسفی،تضاد های عمیق اخلاقی وانسانی را در بر دارد آغاز می گردد. “خانواده های خوشبخت همه شبه یکدیگراند،  اما خانواده های بد بخت هر کدام بد بختی خاص خودرا دارند.” تولستوی دراین رمان  که در واقع برخورد شور واشتیاق با اصول اخلاقی است،عشق وخیانت،  تلاش ، تسلیم ،ترحم،دلسوزی مادرانه، تردید ها،سرکشی ها و نوامیدی های آنا را توصیف می نمايد.  با اقتباس ازاین جمله خالق جنگ وصلح  باید افزود که خانواده ها جامعه را به وجود می آورند. جامعه ارکان اصلی دولتها وکشورها می باشند.

کشورهای خوشبخت شبه همدیگراند وکشور های بدبخت  شکل خاص بد بختی های خودرا دارند. افغانستان درمیان کشور ها شکل خاص بدبختی ها خودرا دارد. حاکمان سیاسی ما باحفظ روشهای انحصارطلبانه و دیکتاتوری شرقی مانع رشد همگرایی های افعانستان بسوی تمدن وجامعه باز  به بهانه اینکه افعانستان شکل خاص خودرا دارد گردیده اند وبه مرگ تدریجی کشور وفرهنگ آن ادامه می دهند. هرکشور خانواده های خوشبخت وفقیر دارند اما فقر باید شکل خاص نداشته باشد که در های مبارزه بافقر ،تعلیم وتربیت، اخلاق، کرامتهای انسانی مسدود گردد. شکل  خاص افغانستان چگونه است ؟ توصیف سیاستمداران ما از شکل خاص افغانستان در عمل از این قراراست.

 ترس از تحولات فکری،سیاسی و اجتماعی بر علیه انحصارطلبی های یک جانبه و حق حاکمیت مردم چون منبع  قدرت که حق وتو رادر تصامیم ضد ملی داشته باشند .مقابله برعلیه تساوی طلبی های  بشردوستانه در حل مسائل قومی . ترویج، رسم و رواجهای کهنه ،جاهلانه و قبیلوی بر علیه آزادی های فردی و کرامتهای انسانی. انتخابات گویا  آزاد برای مشروعیت بخشیدن  قدرت دزدان وغداران براکثریت فقیر و شور بخت . گام نگذاشتن از وحشت به مسیر تمدن. تازه کاری ها ودیگراندیشی ها دشمن دنیا وآخرت است. 

طرز تفکر نسل های  گذشته که تحت تسلط  استبداد شرقی قرار داشتند واز امکانات سریع ارتباطات جمعی نیز بی نصیب بودند به مفهوم واقعی شکل خاص افغانستان یا کمتر توجه می نمودند و یا هم نظر به باورهای خرافی  هر بد بختی را از آن جمله جور وستم حاکمان ظالم و خرافات  های مذهبی  را کفاره اعمال وگناه های خود می دانستند، گویا خداوند رحمن ورحیم در میان تمام ملل جهان فقط تمام بدبختی های  را با شکل خاص آن قسمت کشور ما نموده است. اما نسل نو این تلقین های خرافی و ستمگرانه را نه خواهند پذیرفت ،پیشرفت رسانه های مجازی،دیداری ،صوتی و طوفان حوادث سیاسی وسیل مهاجرت ها بهتر از هر آموزگار به نسل جدید آموخته است  که شکل خاص یعنی دفن تدریجی افغانستان  و میراث ننگین استبداد های سیاسی و اختناق های مذهبی و تعصب های قومی می است .مهاجران افغانستان از مناطق مختلف می بینند  که هیچ کشوری در جهان نمی تواند بدون استفاده از دستآورد های آفرینندگان دنیا معاصر درزمینه های مختلف فکری ، سیاسی و علمی به بدبختی ها پیروز گردند.

مهاجرتها چشمهای مردم را باز نموده است.امروز افغانهای مهاجر که اکثرا در کشور خود پایتخت را نه دیده بودند در مراکز پیشرفت ترین کشور های جهان زندگی می نمایند .در سرزمین های آباد، محیط زیست پاک ،شهر های پرنور وزیبا، مدارس ودانشگاه ها، سرکهای پاک وتمیز وبدون گرد وخاک و در این کشور ها ازنعمت و حق آزادی و عدالتهای اجتماعی وسیاسی برخوردارند و می‌بینند که همه تابع قانون اند وهیچ فردی فراتر از قانون نیست. باوجودیکه فرهنگ وتاریخ تمدن جهان وسیر حکمت را دراین کشورها نه خوانده اند اما در عمل می بینند که حاکم ویا رئیس جمهور در این کشورها پاسبان  وپاسدار آزادی های فردی،  و طبیعی آنان می باشند واگر وظایف خودرا که دفاع ازحقوق وامنیت های اجتماعی وسیاسی است انجام ندهند برکنار و مردم پاسداران جدید را بر جای آن انتخاب می نمایند. 

مهاجران افغانستان که تاریخ تمدن اروپا وسایر کشور های پیشرفته را می دانند، آگاه اند که این کشورها در اثر جنگهای داخلی،صلیبی وجهانی روزگاران  بدبخت تر،تلخ تر و رنج آور تر از ما داشتند. دانشمندان این کشور ها درمبارزه با پادشاهان مستبد وانحصار طلبان قدرت،  و استحمار کلیسا ها مانند  فروختن قباله های بهشت به پیروان جاهل و نادان رنج های فروان بردند تا یوغ خرافات را از گردن آنان  برداشتند. تمام مردم افعانستان وحدت، صلح، برادری وپیشرفت می خواهند، تمام مردم  شکل خاص را  که مانع گذر به سوی تمدن می گردد نمی پذیرند همه می خواهند تا افغانستان مانند سایر کشور های خوشبخت ازنعمت آزادی های فردی و کرامتهای انسانی و اجتماعی برخوردار گردند.

دکتور علی احمد کریمی امریکا