سوز عشق میهن از آوای من آید هنوز
صد هزاران نغمه زین نای کهن آید هنوز
دوست دارم این وطن را با تمام هستیم
رنگ آئین وفا از این سخن آید هنوز
عمرهاشد گرچه درخاک دگر سرمیبرم
از نوای شعرمن یاد وطن آید هنوز
نالهٔ فغفور از جنس متاع دوستیست
عطر مهر از نافهٔ مشک ختن آید هنوز
ازخودی پرهیز دارم وزغرورم درگریز
زانکه صد نیرنگ ازمکر زمن آید هنوز
صلح کار ایزد است و جنگ کاراهرمن
این نوا از سینه های مرد وزن آید هنوز
با شکیبایی صدف پرورد مرواید را
تابش امید زین دُر عدن آید هنوز
باک نَبَود ابر اگر پوشد رُخ خورشید را
جلوهٔ صبح بهاران زین چمن آید هنوز
گرچه درصحرای میهن آتشی افروختند
نعرهٔ آزدگان از این دمن آید هنوز
کوه غم را هموطن باهمتی هموار کن
خیز کز خاکت نوای کوهکن آید هنوز
تو همای رفعتی ای هموطن بالی گشا
از تو در هر اوج مشق پرزدن آید هنوز
حامد نوید
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.