ابراهیم گاوسوار: ” با شیکم گوشنه آشنییی ( آشنایی ) کَنی؛ اما با چیشم گوشنه نه! ” ابراهیم خان گاوسوار ” از رهبرانِ قیام مسلحانهی مردم هزاره در سال ۱۳۲۳ خورشیدی، با گروهی از دهقانان و مردمان محل، بر ضدِ پرداختِ مالیات سرانهی سنگین از مواشی و فرآوردههای کشاورزی مردم هزاره ( که در زمان پادشاهی محمد ظاهرشاه، به دستور محمد هاشم خان نخست وزیر آن زمان بر مردم هزاره انجام میشد ) دست به قیام مسلحانه زد و تقاضای خود را مبنی بر لغو مالیات روغن بر هزارهها، پس از کشمکشهای زیاد به حاکم آن وقت ارائه کرد که سپس پذیرفته شد؛ اما به تبعید وی و خانوادهاش در ولایتِ بغلان ( روستای گاوسواران ) انجامید.
افزون بر ویژهگی استبداد ستیزی، وی از آزادهگان و کاکههای مطرح در عصرِ خودش بود. ایلِ ” گاوسواران ” تا بهامروز به جوانمردی، آزادهگی و کاکگی وی افتخار میکنند.
در زیر روایتِ کوتاهی از جوانمردی او را از زبان ” کربلایی علی حسین گاوسوار ” ( که از مُحبان و خدمتگزاران وی در سالهای پنجاه تا شصت خورشیدی بوده ) نقل میکنم:
– در یک زمستانِ سرد، همه در قوشخانه ( مهمانخانه ) با ” ابراهیم خان گاوسوار ” زیر صندلی نشسته بودیم که کسی حلقهی دروازهی خانهی ” گاوسوار ” را کوبید.
ابراهیم خان بر بنیاد عادت از جا بلند شد. من هم که ناظرش بودم با او دمِ در رفتم.
دیدم گدایی پشتِ در ایستاده و از خنک میلرزد. گدا طلبکار پول یا نان بود.
ابراهیم خان وقتی دید مردِ گدا از خنک میلرزد، چپنِ قاغمهی زمستانی را که بر دوش داشت، با دستان خودش بر شانههای او انداخت تا گرم شود. سپس مرد گدا را به خانه دعوت کرد، زیر صندلیاش نشاند و شکمش را خوب سیر کرد و پس از آن، بدون آن که دیگران متوجه شوند، مقداری پول به او داد.
گدا که از فرطِ خوشحالی در پوستش نمیگنجید، دستانش را بلند نموده، او را دعا کرد. خواست به رسمِ شکرگزاری دستانِ او را ببوسد؛ اما ابراهیم خان دستش را پس کشید و به رسمِ احترام و جوانمردی به پاهای گدا خم شد.
وقتی ابراهیم خان سرش را بلند کرد، چشمانش پُر از اشک بود. رویش را به سوی گدا کرد و گفت:
– یک چیز بیرار جان دَه تو میگم….
بعد آبِ دهانش را قورت داده و افزود:
– یادی از تو باشه که با شیکم گوشنه آشنییی ( آشنایی ) کَنی؛ اما با چیشم گوشنه نه!
گدا سر تکان داد و رفت.
سالها بعد که با یک ” چشم گُشنه ” ( حریص ) آشنایی کردم، دانستم که معنای گپ ” ابراهیم خان گاوسوار ” چه بود…..
روانش شاد و بهشتِ برین جایش باد!
یادِ کاکهها و آزادهگانِ خراسان زنده باد!
جاویدفرهاد