آیا واژه سازی در زبان گناه است؟– : دکتور حمید مفید

در این پسین روز ها برخی نویسندگان به ویژه آن های که زبان فارسی  در افغانستان را تنها دری می خوانند و به این باور اند ، که زبان دری یک زبان ترکیبی عربی پشتو و فارسی است ، و تلاش می کنند ،تا به هر وسیله ای که شده  از کاربرد واژه های فارسی در کشور جلوگیری نمایند ، گاهی به نام واژه های ایرانی ( در حالی که زبانی به نام ایرانی در جهان وجود ندارد) و زمانی به نام واژه های ( من دراوردی ) و گاهی به نام واژه های که در میان مردم مروج نیست و اگر همه ای این شرایط برآورده شود  ، باز به نام دشمنی با زبان پشتو مانع کاربرد واژه های فارسی در زبان

نوشتاری و اداری در افغانستان می شوند. این سر درگمان تاریخ و این فارسی ستیزان در این پسین روز ها حتی تلاش می کنند تا واژه های را که در زبان و ادبیات پر بار فارسی دوره های پیشین به کار رفته اند ، نیز به نام واژه های نامانوس  تخریب  کنند و از کاربرد آن ها جلوگیری نمایند .

گاهی چنین رویداده است که این فارسی ستیزان  سیه دل کاربران واژه های  فارسی سره وسچه را مورد دشنام قرار می دهند و نویسنده گان این واژه ها را جاسوس کشور ایران  می خوانند. 

اگر واژه های سره وسچه فارسی را بجای واژه های تازی یا عربی بکار ببرند، این فارسی ستیزان بیدرنگ به انها تاخته و می گویند ، که چرا نام تان عربی است ، باید نام تان را نیز تغییر بدهید. 

برخی از این فارسی ستیزان دیده درا گاه گاهی پا از گلیم سیاه فارسی ستیزی شان  فراتر می نهند و به جای پاسخ به منطق از در دشنام و توهین پیش می آیند و در حریم خصوصی نویسنده گان دخالت می کنند. 

در این جستار به این  این مساله که آیا واژه سازی یک کار درست و یا یک کار خلاف اصول دانش زبان شناسی است پرداخته می شود.

به گفتاورد دانشمندان زبان شناسی ، زبان مانند هر پدیده ای دیگر  به زیستن نیاز دارد، باید نفس بکشد ، به کار رود و به منظور گسترش آن واژه سازی شود ، اصلاحات در زبان به میان آید، نظام واژگانی آن ریشه شناسی شود، واژه های نادرست ، که نظام دستوری  آن را بر هم می زند ، از زبان زدوده شود ، وامواژه های زبان های دیگر بر بنیاد قواعد و اصول خود زبان تغییر بپذیرند.اگر این اقدام ها رونما نگردد ، زبان به مرور زمان بیمار ، ضعیف ، ناجور و در فرجام نابود می شود.

واژه سازی در زبان یک بخش بزرگ پویایی و زیستی زبان را می سازد.

واژه سازی در زبان به چندین گونه انجام می شود. 

گونه نخست:  دولت ها به منظور حفظ ، گسترش و بهزیستی زبان فرهنگستان های زبان را می سازند و فرهنگستان ها نیز به منظور بقا و ثقای زبان واژه سازی می کنند. در این بخش در زبان فارسی در افغانستان پس از سال های ۱۹۱۱ ترسایی نه تنها کار واژه سازی انجام نگردیده است بلکه  دولت آگاهانه و نامردانه در تخریب واژه های زبان فارسی  نیزاقدام نموده است.

در ایران در بیست ونهم ماه ثور یا اردیبهشت سال ۱۳۱۴ به منظور واژه آفرینی و اصلاح خط و زبان فارسی  فرهنگستان زبان  تاسیس شد و طی مدت ۱۹ سال هزار ها واژه در زبان فارسی آفرید و در رشد و سره سازی زبان فارسی ، جابجایی واژه های پیشین بجای وامواژه ها نادرست اقدام گردید.  

در تاجیکستان نیز دولت به منظور بهتر نویسی و اصلاح زبان تاجیکی فارسی از طریق مرکز تحقیقات اکادمی علوم در زمینه اصلاح زبان فارسی اقدام های لازم نموده است. 

در افغاستان طی دهه هشتاد که یک دهه ایده ال برای زبان های مروج در کشور بود و بجای پشتو تولنه اکادمی علوم افغانستان ایجاد شده بود نیز طی سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ اقدام های فرازنده فرهنگی و به ویژه در زمینه رشد و  اصلاح زبان فارسی   انجام شده است که می توان از واژه سازی واژه های : پرورشگاه وطن بجای مرستون پشتو ، کارشناس بجای متخصص ، کارمند بجای مامور ، کارگر بجای مستخدم عربی  ، شورای ویزران بجای صدارت عظمی و لمری وزیر ، ویرایش بجای اصلاح ویژه بجای مخصوص ، ده ها واژه ناب دیگر را در زبان فارسی اداره دولتی افغانستان نام برد. 

گونه ای دوم : واژه سازی توسط گویشوران یک زبان : 

گویشوران زبان نیز در  آفرینش واژه نقش دارند ، مردم که حافظ و ناصر زبان هستند ، آرزو دارند تا زبان شان ساده صمیمانه و خودمانی باقی بماند. 

در کشور های که دولت ها به سره سازی و رشد زبان توجه نمی کنند،مردم در این مورد تلاش می کنند تا زبان شان را از ناسودگی ها وامواژه های زمخت و زننده پاک کنند این مساله در افغانستان به ویژه به دیده نگریسته شده است ، دولت طی سال های ۱۳۳۰ تا ۱۳۸۰ که بجای رویکرد و توجه به زبان فارسی در تخریب و نابودی آن اقدام می نمود ، مردم افغانستان به ویژه کابلیان در زمینه رشد و بقای زبان فارسی شان رویکرد ویژه می نمودند ، آنها در برابر واژه های پشتو و عربی به گونه خود جوش واژه آفرینی نمودند ، هنگامی که دولت  بجای واژه maternity واژه  زیژنتون را ساخت مردم نیز در برابر آن واژه زایشگاه را ساختند و خلاف میل دولت آن را به کار بردند  . که در ایران آن را بخش زایمان در بیمارستان یاد می کردند. این واژه به سرعت در زبان فارسی جابجا شد و تا فرهنگستان ایران نیز رسید .در فرهنگ ها جابجا شد و مگر در ایران هنوز به گونه رسمی کاربرد ندارد  زیرا بجای آن بخش زایمان بیمارستان ساخته شده است. در تاجیکستان افزون به واژه زایشگاه واژه گرنج خانه نیز به کار می رود. 

سوم : واژه سازی با استفاده از دانش زبان شناسی  توسط اکادمی ها و فرهنگستان های علمی :  

به گفتاورد ( مارتینه) زبان شناس ( مارتینه ۱۳۷۹ رویه ۲۵۸ -۲۶۲)  واژه سازی در حقیقت نتیجه ای طبیعی اصل اقتصاد و صرفه جویی  در زبان است ، که بر همه ابعاد زبان حاکم می باشد، زبان نوع  نطام ارتباطی است ودر هر نظام ارتباطی کمال مطلوب اینست که با کمترین هزینه بیشترین اطلاعات انتقال یابد. 

به همبن دلیل در همه ابعاد زبان اصل کمترین کوشش یا حد اکثر صرفه جویی جریان دارد.  

صرفه جویی دو گونه انجام می شود:

نخست: صرفه جویی در محور همنشینی .

دوم: صرفه جویی در محور جانیشینی .

پس صرفه جویی روشی است که صرفه جویی در هر دو محور را ممکن می سازد. 

به بیان دیگر واژه سازی تلفیقی صرفه جویی در هردو محور است .

به گونه نمونه اگر بخواهیم  یک مفهوم جدید را در یک زبان بیان کنیم بایست از چهار روش استفاده کنیم:

یکم: بیان آن مفهوم یا واژه به کمک واژه های موجود در زبان و به کمک دستگاه فراز سازی یا نحو.

دوم: جعل واژه ساده . 

سوم: وام گرفتن واژه از زبان دیگر.

چهارم: بیان آن مفهوم با بهره گیری از عناصر موجود در زبان و به کمک قواعد صرفی .

به گونه نمونه: وقتی فارسی زبانان با پدیده ای به نام Laudspeaker روبرو شدند از هر چهار نوع بالا بهره گرفتند. 

از روش نخست : با استفاده از واژه های موجود در زبان : (دستگاهی که آواز را بلند می کند.).

با استفاده از روش  دوم جعل سازی  و روش سوم وامگیری آن را ( لودسپیکر) نامیدند.

در این سه  روش دیده می شود ، که در روش نخست اصل اقتصاد را در همنیشینی مخدوش کرد ودر  روش دوم و سوم یعنی( لودسپیکر ). اصل اقتصاد  در محور جانشینی نادیده گرفته شد.  زیرا جعل واژه یا وامگیری واژه های بیگانه را وارد زبان می کند که از نظر معنی و نظام واک یا واژی  نیز تیره اند.  و بار جدید و نامانوسی را در حافظه گویشوران پدیدار می سازد. 

مگر راه چهارمی یعنی بهره گیری از عناصر موجود زبان و به کمک قواعد صرفی و ترکیب سازی در زبان برای این واژه همسوی فارسی آن یعنی ( بلند گو) را ساختند. روشی که صرفه جویی در هردو محور را امکانپذیر ساخته است. 

واژه جدید ، با ترکیب از دو واژه( بلند و گو ) ساخته شد،

ایدون این روش را در برخ های دیگر زبان فارسی به کار می بریم . 

در زبان فارسی واژه های اکنون ( ترکی ) حالا ( عربی ) ، ایندم فارسی ( گفتاری یا عامیانه مردم شمالی کابل) و (ایدون )واژه پیشین اوستایی و فارسی سده های سوم و چهارم را داریم. 

اگر کسی )اکنون( بنویسید، یا) حالا( بنویسید هیچ مشکلی پدیدار نیست ، مگر ما مجبور نیستیم تا واژه های یک زبان را به زبان دیگر بدون موجب به دل خود کوتاه بسازیم ، عرب ها حالا نمی گویند، آنها (فی الحال) می گویند. ترک ها نیز اکنون را به گونه اکنون ما ادا نمی کنند ، آن را (Ekenün)می گویند ، مگر در زبان فارسی  ما دو واژه یعنی ایدون و ایندم داریم که می توانیم به کار ببریم ، نگارش ما را زیبا می سازد و هم به نظام واژگانی زبان خود کمک می کنیم.

(مانده دار)