بیست و سوم سرطان پنجاه و چهار سال از خاموشی بزرگمرد می گذرد که روحانی پاکنهاد ، عالم متبحر ، خطیب بی همتا ، و منادی وحدت و اتحاد مردم ، اقوام و مذاهب مختلف بود .
بخاطر تقرب و نزدیکی پیروان مذاهب سنی و شعیه خاطر نشان میساخت :،
سنی که شعیه نیست ، سنی نمی باشد
شعیه که سنی نیست ، شعیه نمی باشد
و در بیتی میسراید :
میِ آزادی و وحدت نرسد از چه به ما؟
مستبد شیخ صفت دشمن جام است اینجا
اندیشه و تفکر ملی و بدور از تعصب علامه فقید در مراسم جنازه شان متبارز بود و در جمع سخنرانان مبارز سترگ ضد استعمار و آزادیخواه معروف شادروان عبدالغفار خان و مرحوم محمد ابراهیم مجددی رهبر طریقت نقشبندی اهل تسنن ، در رثای شان صحبت نمودند .
این مبارز بزرگ با درک از درد و الم مردم ، بخاطر التیام مصایب مردم در زمان وارد میدان پر تلاطم سیاست گردید که جهان و منجمله افغانستان وارد مرحله تحول و تغیر بود و بقول شادروان غبار ، دیگر مفاهیم « انقلاب و جمهوریت » عام گردیده بود . با چنین « روح زمان » علامه سید بلخی با عده یی از همنوایان « حزب سری اتحاد » را پایه گذاری و در اشتراک مساعی با زنده یاد خواجه نعیم زوری قوماندان معروف کابل پلان « قیام نوروزی » را طراحی و میخواهند که با « ترور » و « قیام » بساط سلطنت را جمع و « جمهوریت » را اعلام نمایند .
بنابر افشای پلان قیام توسط یکی از افراد نفوذی و سست عنصر ، تمام رهبران و دست اندرکاران زندانی و تا یک دهه و نیم متقبل زحمات و شکنجه فراوان گردیدند .
البته پرداختن به کم و کیف این حادثه تاریخی ، اماج این یاداشت مختصر نمی باشد .
علامه بلخی فقید بقول مورخ سترگ غبار « … روحانی وطنپرست و مرد فاضل و آگاه بر مقتضیات عصر و متوجه فساد اداره و حیات رقت بار مردم افغانستان بود » و افزون بر احاطه وسیع بر علوم متداوله ، اسلام شناس با صلاحیت و شاعر خوش قریحه و آزاده بود که دیوان اشعار و ابیات شان بنشر رسیده است .
درین یادواره موجز ابیات از آزادیخواه فقید را با دوستان عزیز شریک مینمایم :
جهل بحیث عامل مصایب ما :
– این جنگ و جدال بشر از علت جهل است
وین نگبت حال بشر از علت جهل است
بر کشتن خود کسب کند علم و هنر را
این نقص کمال بشر از علت جهل است
– حاجتی نیست به پرسش که چه نام است اینجا
جهل را مسند و بر فقر مقام است اینجا
علم و فضل و هنر و سعی و تفکر ممنوع
آنچه در شرع حلال است؛ حرام است اینجا
ریش زاهد، قلم منشی و فُرم افسر
حلقۀ حزب جوانان، همه دام است اینجا
ما به سرمنزل مقصود چسان راه بریم؟
راهزن رهبر و خسدُزد امام است اینجا
فکر مجموع در این قافله جز حیرت نیست
زانکه اندر کف یک فرد زمام است اینجا
با حرمت سادات