هشت مارچ روزهمبستگی بین المللی زنان جهان است. این روز با میمنت وخجسته در سراسرجهان بشری تجلیل می گردد و از حقوق حقه ای زنان دفاع بعمل می آید.
علی رغم اعلامیه ای جهانی حقوق بشر، فرامین و قوانین بین المللی وحتی قانون اساسی افغانستان ، زن در جامعه ی ما از حقوق انسانی و مدنی بر خوردار نیست. حق انتخاب همسر زندگی رابرخلاف هدایات صریح اسلامی ندارد. جامعه ای سنتی و قبیله وی لت کردن زنان راامر قانونی میدانند، ومردان بخود حق میدهند که چند همسر داشته باشند و با قوانین ظالمانه در مورد حکومت میکنند حتی ارکان بلند پایه ای دولتی برای زنان خویش اجازه کار بیرون از منزل را نمی دهند و زنان خویش را مستور نگهمیدارند. یکی از رهبران جهادی بنام شیخ محسنی قانون احوال شخصیه را که محروم ازهمه حقوق انسانی میباشد به عرصه عمل قرار داد تا هر نوع پیش آمدیکه مرد لازم داند انجام دهد و تام الا ختیار است و مرد میتواند دختر نا بالغ را در سطیره ای نکاح خود در آورد . در حالیکه بلوغ شرط اساسی در اجرأ قانون شرعی است. این وضع زنان و دختران کشور را به سطوح آورده و بخود کشی و خود سوزی مبادرت می ورزند و به حیات پر مشقت خویش یکباره پایان میدهند.
بسااز زنان کشور درنبرد و پیکاراند تا برای رفع پرابلم ها وظایف بشردوستانه را انجام داده و حقایق را بیان میدارند و درافشای جنایات چون آفتاب می درخشند . خانم ماریا دارو یکی از شخصیت ها است که در مبارزه علیه کثافات اجتماعی دست و پنجه نرم میکند و در روشن ساختن ذهنیت زنان نقش فوق العاده ای را بازی می نماید .
خانم دارو تا حال دو کتاب بنام های {آوای ماندگار زنان و پابرهنه بازگشت}طبع نموده ودوجلد دیگر آماده طبع دارد، وی در باره مشکلات جاری مردمش می اندیشد ودرمطبوعات بیرون مرزی مینویسد. دررابطه با سوالات نزد نویسنده توانمند ونمونه افتخار فرهنگ کشورما خانم ماریا دارو مراجعه نمودم تا در رابطه نظرات شان را به شما خواننده گان عزیز پیشکش بدارم.
سوال : چرا زنان را در افغانستان سیاه سر، مظلوم عاجزه میگویند؟
ج: کلمه سیاه سرو یا سفید سر درفرهنگی مردمی و هم اجتماعی کدام مهفوم مثبت یا منفی ندارد صرفاٌ یک اصطلاح است. اگر ریشه اصلی این اصطلاح را بدانیم مربوط به فرهنگ بسیار قدیم، سنتی وعقب مانده است که انگیزه احترام در آن نیز بکار برده شده است. اصل واقعیت اینست که مردان افغانستان در روابط اجتماعی خیلی عقب مانده اند، از افشای نام همسر ویا شریک زندگی خویش در اجتماع محجوب اند که مربوط به سیستم عقب مانده چندین دهه قبل میگردد، چون جامعه در رشد و تکامل اجتماعی، فرهنگی و علمی خیلی بطی بود و مردم از سواد عادی که باید هرفرد وطن حد اقل مکتب ابتداییه ویا بکلوریا را میخواندند، تا به منعی ومفهم نامگذاری پی میبردند، متاسفانه بهرمند نبودند. بناٌ فرهنگ سنتی آنهارا محاصره کرده از افشای نام همسر شان خود داری میکنند وبه کلماتیکه برای همان شرایط قدیم مهفوم خود را داشت و بکاربرده شده است، هنوز هم مستدام میباشد. اما درشرایط امروز جز تحقیر شمرده میشود. کلمه عاجزه نیز ریشه عقب مانده گی دارد، چون مهفوم عاجزه از نظرادبی “عاجز، ناتوان ؛ بیچاره و مدد طلب مستخرج میگردد، برای هرفرد چه زن وچه مرد اطلاق آن دور ازادب و حتا توهین است. درحالیکه توانایی زنان دربسیار موارد بیشتر از مردان میباشد، این حقیقت آشکار است ؛ که زن، مادر شده میتواند، نابغه های جهان دردامان خویش تربیت می کنند. اسم، گذاری عبارت از معرفی شخصیت میباشد و از نظر قاموس درصنف های متفاوت بخاطر تشخیص هویت و جنسیت شخص ” مذکر و مونث ” مستخرج گردیده است. مثلا ، صابر، صابره ، طاهر ، طاهره؛ فاضل و فاضله وغیره. جهان بشریت امروزی حتا کلمه {هه}با آنکه مشخص کردن جنسیت میباشد نیز ازنام خانمها تا حد امکان حذف نموده اند زیرا در زبان عربی {هه}به معنی اسم تصغیر متسخرج گردیده است. پس کسیکه نام ندارد دارای صفات فوق نمیباشد اصولاٌ اطلاق کلمه ،عاجزه، اعیال داری وسیاه سر خیلی توهین امیز است که جز از طرف وزارت کلتور وفرهنگ منموع گردد. جناب معاشر فراموش نکنید که برای مرد ها نیز استعمال کلمات هم ردیف عاجزه، اعیال وغیره در قریجات افغانستان مروج است، ازآنجایکه اکثریت خانم ها مستوراند صورت استفاده آن نام کمتر بگوش میرسد، درهردوصورت استعمال همچو اسماٌ غلط میباشد.
سوال : سنگسار چیست؟ و چرا در وطن ما مرروج است؟
ج : سنگسار یک نوع مجازات است که برای انجام اعمال ضد ، اخلاق و شرافت انسانی و سرقت و تلافی خون با خون بکاربرده میشد. بازهم مانند سوزن پرکال برمیگردد به جامعه خیلی ابتدایی و رشد نایافته انسانی ، زیرا درگذشته ها سیستم حکومت داری بشکل قبیله وی، ملک الطوایفی بود، برای کنترول همچون جرایم، پولیس، قاضی وقانون، اخبار، رادیو وسایر رسانهای جمعی وجود نداشت یعنی قبل از دوره رسانس، درمذهب یهودی، بخاطر جلو گیری از تکرار اعمال نایشسته ، بالای مجرم در محضرعام انجام میشد تا باعث عبرت دیگران گردد وحکم مرگ حتمی را نداشته است. حجم سنگ در اجرای سنگسار معین نیست بلکه بیشتر جنبه تبلیغاتی و اصلاحی را داشت . بدبختانه امروز برای بد نام ساختن اسلام در قرن بیست یک، جامعه بشری به رشد نهایی عقل، دانش وکشف تکنالوجی رسیده است، انجام سنگسار کاملا غلط، یک عمل غیر انسانی میباشد وضد اسلام است زیر شرایط سنگسار درقرآن ذکر نشده است و روایت تبلیغی مذهب یهودی میباشد. در افغانستان ازطرف مسلمان نما هایکه خود از علم اسلام بیخبر اند، عملی میشود. درحالیکه طالبان خود را مسلمان و طالب علم میگویند. شرایط و وجایب اسلام راانچه قران کریم حکم نموده ؛ نمیدانند. بدبختانه اکنون از نام اسلام استفاده سیاسی میشود کاملا غلط و گناه است. طالبان از یکطرف دین یهودی را کفر میشمارند و از طرف دیگر اعمالیکه درکتاب تورات به صراحت درباره سنگسار بمعنی قصاص آمده است؛ پیروی میکنند درحالیکه در قرآنکریم کتاب اسلام کلمه سنگسار “رجم” اشاره نشده است . امابرخلاف آنچه مسلمان نماهای امروز منبی برتحریف شدن تورات، انجیل میگویند چونکه قرآن تصدیق کنند کتب آسمانی قبلی و ادامه راه آنها میباشد به وضوح میگویند که {در تورات سگنسار “رجم” بحکم قصاص نازل شده است} در کتاب مقدس یهودیان ” تورات و تلمود” بصراحت به عنوان جزا اجرا شده است. اما در ماده 22 قانون یهود معروف به
Deuteronomy 22 همراه با 30 ماده توضیحی که متهم درچه شرایطی مجرم شناخته میشود و طریقه اجرای سنگسار نیز توضیح داده شده است، قابل اجرا بود. امروز اسرایل از قانون اساسی خود این حکم مذهبی را حذف کرده اند مگر طالبان قرآن را ناخواند عمل یهودی را اجرا میکنند.
درانجیل عیسی مسیح “رح” نیزسنگسارتوسط حضرت مسیح “رح” منسوخ قرارگرفت. در زمان عیسی مسیح چند یهودی که به دین مسیحیت ایمان آورده بودند روزی درباره دو گنهکار ازحضرت عیسی”رح” در اجرای سنگسار سوال کردند آن حضرت فرمود {بسیار خوب بروید گنهکار را بیآوری آنقدر سنگ بالایش بریزد که هلاک شود، مگرشرط اینست کسی را نشان بدهید که هیچ نوع گناه را مرتکب نشده باشد تا بالا گنهکاری سنگ پرتاب کند} همه خموش شدند آنحضرت فرمود که عفو و بخشایش گناه انسان ، توسط انسان بزرگ ترین مجازات وجدان است. حضرت میسح “رح”حکم تورات مقدس را محکوم نکرد اما گفت که انسانها همیشه از اشتباه مبرا نیست، حتا قاضی نیز معصوم بوده نمیتواند زیرا قاضی انسان است و مرکتب اشتباه میشود. اجرای حکم سنگسار در انجیل قطعاٌ ذکر نشده است.
دردین اسلام خیلی مضحک است که درمیسحیت سنگسار وجود ندارد. درقرآن که اولین منبع قوانین اسلامی است، نیز حکم سنگسار وجود ندارد. قرآن قانون مدنی نیست، اما هدف اصلی قرآن بیدار کردن وجدان انسان تا بالاترین حد یعنی رابطه انسان با خدا و عالم هستی میباشد. اسلام دین خیلی روشن و مترقی است مطابق شرایط زمان و مکان اجرا میشود، قران خود با خصوصیات طبعیت وجوامع بشری و ارزش های منعوی تابع شرایط زمان و مکان است .
در بین پیروان{ حنفی وحنبلی } هم اجراات جزا بجای سنگسار، قانون متفاوت وجود دارد. در سوره النور جزای گنهکار متاهل ، مجرد ، برده و آزاد تفاوت دارد که بعضی به صد تازیانه، وپنجاه تازیانه ، یک سال حبس و پرده نشنی برای پاک کردن نفس آمده است . سوره النور صحفه 917 و همچنان در سوره النساء در آیه 15 نیز تذکر رفته که با شهادت چهار نفر ازاقارب نزدیک که گنهکار رادر انجام گناه دیده باشد؛ گنهکار برای دست کشیدن ازفحشا باید یکسال بخاطر بازگشت به پاکی روح و نفس محبوس باشد تا نیکو کار گردد وتوبه نماید. {سوره النساء آیه 15 صفحه 255 }اما صورت عملکرد در کشورهای مختلف؛ متقاوت است بخصوص درافغانستان طاعون زده از اسلام چهره وحشتناک در جهان نمایش میدهند که وابسته به جهالت طالبانی است. هرگاه طالبان که در اجرای سنگسار ادعا میدارند که حکم شرعیی رااجرا نموده اند پس چرا صدیقه را که هنوز زنده بود با فیر مرمی بعد ازسنگسارشهید کردند، درحالیکه درتورات ذکراست اگر مجرم بعداز سنگسار زنده بماند،از گناه پاک و بنده آزاد محسوب میشود.
دراین راستا بیکفایتی دولت اسلامی، عدم رعایت تطبیق قانون، عدم شفافیت اعمال دولت مشاهده میشود . بدبختانه در اجراات دولت فعلی بسیار نواقص وجود دارد. آنها که خود همه قوانین انسانی، اسلامی و حقوق بشر را نقض کرده اند؛ نمیتوانند مصووینت مردم را تامین نمایند. بااستفاده ازعدم امنیت طالبان مسلط اند، هرنوع اعمال خلاف بشریت را انجام میدهند.
سوال : در قانون اساسی افغانستان آمده است (هر نوع تبعیض و امتیاز میان اتباع ممنوع است)چرا در افغانستان گرفتن چند زن مروج است؟ انها در کدام شرایط زندگی دارند؟
جواب : قانون اساسی که منافع ملت در آن یکسان درج نباشد قانون نیست، قانون عبارت ازعمل کرد مقامات براساس قانون اساسی است که جنبه تطبیقی آن بالای همه ملیت ها یکسان باشد، قانون خوانده میشود. در قانون اساسی افغانستان حقوق هندوان افغان نقض گردیده است زیرا در قانون اساسی ذکر است که دین رسمی مردم افغانستان “اسلام” میباشد، پس هندوان افغان و دیگر ادیان اجازه ندارند از مذهب خویش پیروی نمایند؟. همچنان در قانون اساسی خیانت، رشوه، اختلاس، چو وچپاول ازمال بیت المال وغیره منموع است اما شما سرافگندگی افراد که در راس دولت قرار داردند، می بینید چنان درفساد اداری، خیانت و رشوه عرق اند که رسوایی ایشان سوژه خوبی برای نشرات تلویزیونها گریده است. درجواب جز دوم سوال شما بایدگفت:
ازدواج های متعدد هم سوٌ استفاده از قوانین اسلام میباشد. چند زنی در اسلام شرایط خاص دارد و درهمان شرایط خاص مرد باید عدالت را میان زوجین برقرار کرده بتواند، البته شرایط چند زنی درحالات جنگ که زنان درگذشته درآمد اقتصادی نداشتند، شوهرشان درجنگ کشته میشد جنبه تطبیقی داشت اما در عصر حاضر قابل تطبیق نیست. مانند آنست{ حج رکن پنجم فرض در اسلام آمده }. امروز از مراسم حج عربستان تجارت میکند، مردم هم بخاطر تجارت میروند و یا بخاطر بنام حاجی ملقب شوند. درحالیکه میلون یتیم و بیوه در وطن ما برای یک لقمه نان محتاج اند، وحج درافغانستان روا میباشد. ازدواج متعدد هم همین شکل است اگر آنهایکه ازدواج متعدد مینمایند شرایط دو زنه را بدانند و از اجرای عدالت که قرانکریم حکم نموده عاجز باشند هرگز اینکار را نمیکنند و یا اگر پای عشق درمیان باشد، باید آنچه قانون اسلام حکم مینماید عمل کنند و یا زن اول را طلاق نمایند زیرا طلاق واجب است. قرآنكريم به چند زني محدود جواز داده است چنانكه قبلا ذكر كردم، قرآن يگانه كتاب مذهبى مترقی وروشن در روى زمين است كه با شرایط زمان ومکان حالت تطبیقی دارد و مىگويد{صرف با یک زن ازدواج نماید} اين عبارت در آيت 3 سوره النساء آمده است”با زنان مورد علاقه تان ازدواج کنید، دو ،سه ویا چهار زن. اما اگرشما با ايشان به درستى (با انصاف) معامله كرده نمىتوانيد، پس صرف با يكى ازدواج كنيد. قبل ازنزول قرانکریم، حد اكثر تعدد ازدواج محدود نبود و بعضى مردان چندين همسر داشتند، بعضى ها حتا صد ها همسر داشتند. اسلام حد اكثر تعداد ازواج را تا چهار تعيين كرد. اسلام به يك مرد جواز ازدواج با دو، سه و يا چهار زن را مى دهد – صرف در صورتى كه او با آنها عادلانه رفتار كند. درهمين سوره به عبارت ديگر در آيه 129 مى فرمايد “شما هيچ گاهى قادر به عدالت درست و منصفانه (محبت قلبي) در بين همسران تان نخواهيد بود. از اين سبب برگزيدن چندين همسر قاعده كلى نبوده بلكه يك استثنا مى باشد. بعضى مردم در اين سوء تفاهم غرق هستند كه داشتن بيشتر ازيك همسر براى يك مرد مسلمان حتمى میشمارند. در حالیکه طلاق نیز واجب است اما تطبیق نمیگردد.
سوال : روی کدام انگیزه خشونت و جنایت بر زنان در افغانستان عمومیت دارد؟
جواب : انگیزه های اصلی خشونت بسیار زیاد وخیلی عمیق است که نمیتوانیم درچند جمله آن را خلاصه کنیم. اولاٌ درک مهفوم زندگی مشترک است که اکثریت مطلق زنان و مردان درکشور ما نمیدانند. زن و شوهر روح وجان همدیگر بوده در تمام ساحه زندگی باید از احترام شخصیت؛ محبت وعشق بر یک دیگر برخوردار واستوار باشند. درک این موضوع سویه عالی دکتورا ضرورت ندارد، صرفاٌ خود شناسی حرف خیلی جدی ومهم است. هرگاه “زن و یا مرد” خود را نشناخته است فرد مقابل خودرا درک نمیکند. انسانهای بخاطرهمین قوه ادراک شان ناطق و”اشرف المخلوقات ” خوانده شده اند. اولین چیز در ازدواج توافق روحی مطرح است. جوانان باید این استقلال را داشته باشند تا قبل از آغاز زندگی مشترک همدیگر را درک نمایند؛ درک خصوصات مثبت ومنفی حرکات آگاهانه وغیر آگاهانه که ازانسان سرمیزند، ازهم دیگرداشته باشند. زن و شوهر انعطاف پذیر باشند نقص خودیش پذیرفته بتوانند. بهمین دلیل مسله توافق روحی در ازدواج حتمی وضروری است. بدبختانه در افغانستان ازدواج روی مجبوریت های عنعنوی صورت میگیرید. 1: عدم آزادی اجتماعی.2 : عدم مشارکت اقتصادی خانمها. 3: عدم سواد جانبین. 4: فروش و یا “طویانه”. 5: عدم استقلال اقتصادی زیرا پدر دختر و پسردر سرنوشت دو جوان با هم معامله تجاری مینمایند.6 : مداخله فامیلهای طرفین. 7: عدم حفظ اسرار خانوادگی. 8 : عدم فهم انگیزه ازدواج. 9 : عدم محبت “مرد وزن” به محبت نیاز دارند. که در واقعیت عشق را تجربه نکردن وبا یک فرد یکه اصلاٌ شناختی در ذهن ندارند، هم بستر میشوند، این خود یک وحشت است. در همچون ازدواجها ازنظر جسمی ، ورحی اولین برخورد زن و مرد در زندگی مشترک به اساس دلایل فوق باعث بعض عوارض میگردد. در اینجاست که سود دانش وآموزش مطرح میشود باید جوانان از پیالوژی، روانشناسی آموزش ابتدایی را داشته باشند، تا مشکل طرفین را درک نمایند. روی دلایل متذکره و فرهنگ سنتی خشونت در افغانستان اعمار درشت دارد. نظر به فرهنگ عقب مانده اکثراً زنان در آنجا قربانی میشوند.
سوال : قسمیکه از رسانه ها اگاهی داریم در افغانستان عده ی از خانمها دست به خود کشی می زنند و خود را حریق می کنند علت اصلی ان در کجاست؟
جواب: علت اصلی خودکشی و یا خود سوزی فرار اززندگی ننگین است. زنان دارای احساس خیلی رقیق میباشند. با آنکه عذاب باردار شدن و درد طاقت فرسای والادت را متحمل میشوند اما اگر احساس اش جریجه دار گردد، زندگی برایش ننگین میشوند. نباید برکرامت انسانی شخص تجاوز صورت گیرید. توهین واهانت بدترین شکل جزا است که بدبختانه درکشور ما بعوض محبت توهین جز زندگی شمرده میشود.
سوال :ما در این روز ها شاهد ترور بیشتر هموطنان ما توسط افراد طالبان استیم این فاحعه چه تاثیر روانی به روحییه ی زنان هموطنان ما دارد؟
جواب : مرگ یک زهرتلخ است، هیچ کس نمیخواهد تلخی آن زهررا بچشد. ترورانسان یک جهالت و جنایت است وبزدلی طالبان را نشان میدهد. معلوم است که روند تکاملی خلاقیت زنان را تحت تاثیر قرار میدهد، ازجرائت و شهامت شان کاسته میشود. ترس یک وسیله مهم برای اجرای اعمال غیر عادلانه سیاسی در جهان استفاده میشود. بعضا دولتهای زبون و ناتوان نیز از این وسیله برای بقای خود استفاده مینماید. طالبان از واقعیت زندگی خیلی عقب مانده اند، زیرا بشریت درمرحله ابتدایی زندگی، قرن حجر قرار ندارد تا یاوه گویی شان را بپذیریند. بناٌ بهترین وسیله برای طالبان ایجاد وحسشت وترس اعمال وحشیانه وغیر انسانی است . طالبان از یکطرف دین یهودی را کفر میشمارند واز طرف دیگر اعمال غیرانسانیکه در تورات به صراحت درباره سنگسار بمعنی قصاص آمده است، ازآن خیلی ناقص وبدون شرایط که در تورات ذکر است، پیروی میکنند. هرگاه مصووینت مردم را تامین باشد، ایجاد وحشت ازطرف طالبان صورت نمیگیرید. بدبختانه دولت با تمام قوای ناتو درطی نه سال نتواسته مصوونیت ملت را تضمین نماید، این همه عوامل بالای روان خانمها تاثیرمنفی میگذارد واین تاثیرات منفی که روحیه سالم مادر ویا زن را صدمه میزند، تربیه اطفال ، روابط زنا شوهری را نیز متاثر میسازد وحتا نسل آینده رااز نظر روانی متضرر میشوند. هرگاه زنان در مصوونیت قانون قرار داشته باشند، ازایجاد ترس طالب ها نمی هراسند. علت عمده پرابلم ها در سرتاسر کشور عدم همکاری مردم با دولت است . چون مردم بالای دولت اعتماد ندارند. دردو راهی قرارگرفته اند، در زیر سنگ آسیاب دوگانه خورد وخمیر میشوند.
سوال: سال گذشته قانوق احوال شخصیه اهل تشیع در افغانستان رسمیت پیدا کرد آن چگونه است و نظر شما چیست؟
جواب : درباره قانون احوال شخصیه اهل تشیع کاملا مخالف هستم . این یکنوع تبعیض وتعصب است. قانون اساسی چرا بالای ملت حکم تطبیق یکسان نداشته باشد. هر فرد که بنام انسان یاد میشود قابل احترام است و از مزایای قانون مستفید میشود. درباره هیچ ملیت تبعیض وتعصب مجاز نیست . درهمچو مسایل زنان باید از هوشیاری سیاسی کار بگیرند و نگذارند که چنین تعدیل غیرعادلانه در قانون اساسی که وابستگی با حیات فعلی ونسل آینده دارد، صورت گیرید. بدون ایثار و فدا کاری منافع اجتماعی بدست نمیآید. مردم اهل تشیع باید بدانند که این خیانت بزرگ درحق نسلهای آینده پیروان تشیع است.
سوال: زنان در کورسی های بلند افغانستان کار می کنند چرا انها از حقوق خود و دیگران به شکل گسترده تر دفاع نمی کنند؟
جواب:کارنمایشی زنان را نباید تساوی حقوق، قاطعیت قانونی اکثریت زنان شمرد. زنان در کرسیهای دولت بنا بر پیوند های وعلایق سیاسی شان ، اخذ قدرت نمایشی کرده اند. کلید اجرات بدست گروپ مرد سالار است صرفا برای نمایش جهان غرب و عوام فربیبی مردم چند خانم را مقرر کرده اند، کاری مثمر از دست آنها ساخته نمیشود.اگر حقوق زنان درست اجرا گردد زنان نیم نفوس جامعه بشری تشکیل میدهند. آنها صرفاٌ تمثیل دموکراسی مینمایند، از حقوق خود دفاع کرده نمیتوانند، اگر بخاطرداشته باشید خانم ملالی جویا یک زن بود که مورد توهین، اهانت در پارلمان قرار گرفت، وکلای محترم اناث، حقوق بشر افغانستان که در راس آن یک خانم قرار دارد، وزارت امور زنان صدای خودرا بلند نکردند، زیرا مناقع سیاسی خودشان خدشه دار میگردید.
سوال:تجلیل از هشتم مارچ در حیات زنان افغانستان چه تاثیر دارد ؟ جشن همبستگی روز هشتم مارچ بر شما مبارک .
جواب : با تشکراز شما، همانطوریکه در فوق اشاره کردم به بسیار از تجلیل های نمایشی که جنبه تطبیقی ندارد دل نه بندیم. هشتم مارچ روز عادی نیست با فدارکاری ، خود گذری و ایثار زنان روشنفکر اروپا صدسال پیش از امروز بخاطر بدست آورداند؛ حقوق حقه شان در تاریخ بشریت پدیدآمده است یعنی این روز را کسی برای زنان رایگان تحفه و بخشش نکرده است. مگرمتاسفانه که درکشور ما جنبه تقلیدی ونمایشی دارد. من بسیار زنان را سراغ دارم که مهفوم واقعی هشتم مارچ و تاریخچه این رویداد بزرگ را نمیدانند. دولت های ضعیف و ناتوان با تجلیل ازهمچو روزها خویشتن را دموکرات میشمارند، نباید فریب خورد. تجلیل ازهشتم مارچ در شرایط که زنان در قرن بیست ویک خلاف قوانین حقوق بشر سنگسار میشوند اصلاٌ جایز نیست، تجلیل ازهشت مارچ مانند تجلیل از استقلال 1919 کشور میباشد که با حضور سربازان 47 کشور هنوز هم مردم ما از استقلال سخن میگویند و تجلیل مینمانید.
تجلیل از روز همبستگی زنان برای زن ستم دیده افغان چه منفعیت میدهد.آیا وزارت امور زنان قادر است که راه اساسی بیرون رفت مشکلات را تدارک نماید؟ مشوعیت قانونی ، حق زندگی انسانی را برای زنان که گوش وبینی شان در سطح بین المللی بریده میشود، نشان بدهند تا زنان اول خود وحقوق خود را بشناسند، در تدارک زندگی انسانی با مشروعیت قانونی که کرامت انسانی وی حفظ گردد اقدام نماید. استقلال اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داشته باشند و برای تربیه نسل آینده کشور تهداب اساسی منحیث مادر بگذارند. بدبختیهای اجتماعی، مذهبی وسیاسی وفامیلی را که خود رنج آنرا کشیده اند، فرزندان شان تکراراٌ همان رنج را نکشند. آهسته آهسته نسل خوشبخت در جامعه تقدیم نمایند، تا بعداٌ نسل جدید از مادران شان در همچو تجلیل ها و جشنواره به نیکویی یادآوری کنند. اولین اقدام برای رفع مشکل زنان سواد خواندن ونوشتن است که زمینه کار برای شان مساعد شود، هزاران استعداد در وجود زنان افغان موجود است، زمینه کار برای رشد استعدادها مساعد و ازحیات شان دفاع صورت بگیرید. با قرائت چند مقالعه نمیتوان مشکل زنان افغانستان را مرفوع کرد.
تشکر خانم دارو از وقت گرابهای تان … روز تان بخیر .
امان معاشر -March 6th, 2011