آموزش؛ آخرین امید زنان ؛ نویسنده: گلچهره احمدی

ماه ها قبل، شب‌هنگام، مکتوب و فرمانی از سوی رژیم طالبان به بیرون داده شد، که همه را متحیر و نا امید ساخت، آن فرمان چیزی نبود، جز محروم کردن دختران افغانستان از دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ ها و آموزشگاه ‌ها، آن فرمان غم انگیزی بود که هیچ آدم عاقل و سالم‌فکری، آن شب نمی ‌پذیرفت

که واقعاً نظام حاکم دست به چنین اعمال و رفتاری زده باشد. ولی این فرمان و دستور طالبان، فردا مثل بم در جامعه منفجر شد، با این فرمان همه آرزوها و امیدهای مردان و زنان این کشور نقش بر آب شد. این فرمان نشان داد که افغانستان در دام خطرناکی گرفتار شده است، مردم افغانستان در چاهی افتاده اند که بیرون کردن آن در وجود و حضور اینها به این سادگی ها میسر نیست. اقدام پسین طالبان مبنی بر مسدود کردن دروازه های مکاتب و دانشگاه‌ها، آموزش‌گاه ‌ها  بروی زنان و دختران کشور نه تنها مردم افغانستان را، حتی جهان را شوکه کرد.

اما طالبان به دیده درایی اذهان نمودند که این یک دستور «امیر» است و هر کسی که از آن سر کشی می کند بغاوت گر شمرده می شود. رژیم حاکم دین اسلام را به حدِ به سخره گرفته اند که فرمان یک آدم پنهانی و وسیلۀ دست استخابارات منطقه ای وجهانی را «فرض» می دانند و تردد از آن را کفر و بی دینی می شمارند!

در ابتدا باورها براین بود که طالبان تغییر خورده اند و حداقل در برابر نظام جهانی و حقوق نیمی از جمعیت کشور تبعیض و تعصب نمی کنند، اما طی یکنیم سال دیده شد که طالبان بیشترین هدف را در کنار قومی کردن افغانستان، به روی زنان نشانه گرفته اند. زنان را در این مدت از همه عرصه ها و حقوق اولیه محروم کردند، دانشگاه، مکاتب و آموزش گاه هایی خصوصی آخرین میخی بود که طالبان بر تابوت حقوق و جایگاه زنان کوبیدند و آنان را از همه حق الهی محروم کردند. این تبعیض آشکار علیه زن و محروم ساختن وی از ابتدایی ترین حقوقش که حق تعلیم، تحصیل و کار است، می باشد. این عمل نشان‌دهنده تفکر و جهان ‌بینی طالبان در برابر انسان‌ افغانستانی است. در این جهان‌بینی و طرز تفکر، انسان ‌ها به صورت تبعیض‌ آمیز به چندین دستۀ نابرابر تقسیم بندی شده اند؛ مسلمان و نامسلمان؛ سنی و شیعه، زن و مرد، پشتون و غیر پشتون، ملا و تحصیل کرده، سمت جنوب و سمت شمال و… اما در این میان تبعیض علیه زنان، بدترین تبعیض سیستماتیک طالبان علیه زنان بود که طی یکنیم سال روز به روز اجرا شد و آخرین آن بسته کردن دروازه های مکاتب و دانشگاه ها بروی زنان بود. طالبان می‌دانند که اگر زن تحصیلات عالی داشته باشد،  به وسیله و ابزار جنیسی تقلیل نیافته و برعکس از جایگاه انسانی برابر، به مطالبه حقوق خود در جامعه می پردازد و با فعالیت در عرصه‌های اقتصاد، سیاست و اجتماع در میدان زندگی به نقش ‌آفرین جدی تبدیل می ‌شود که به هیچ روی برده جنسی انسان های عقده ای و قرون وسطایی نخواهد شد. به هر حال طالبان که به زعم خودشان افغانسان را به کمک امریکا، رژیم فاسد جمهوریت غنی و استخبارات ایران، روسیه و پاکستان فتح کرده ‌اند، اکنون به فتح زنان این کشور کمر بسته‌اند و در سراسر کشور خریداری دختران معصوم را به راه انداخته ‌اند؛ چه با تطمیع شماری از خانواده‌ها با پول و چه با تهدید شماری دیگر با زور. سرکوب رسانه ‌ها و برخورد خشونت ‌بار با کسانی که این پدیده را گزارش‌دهی ‌می‌کنند، برای بی‌خبر نگهداشتن افکار عمومی داخل و خارج، زمینه را مساعد کرده است تا این موج زن‌ باره‌گی مذهبی در سراسر کشور جریان داشته باشد، بی‌امکان اعتراض از سوی هیچ کس. بستن درهای دانشگاه ‌ها به روی دختران افغانستان گام دیگری در راستای تضعیف و سیاه کردن بخت دختران افغانستان است، تا راه به ماجراجویی‌ های جنسی فرماندهان این گروه گشوده شود. بنا بر تجربه تاریخی، دستگاه ‌های جبار و خون‌خوار، امکان برخورداری جنسی را انگیزه ‌ای برای جنگ ‌جویان خود می‌ساختند تا با شور و شوق بیش‌تری بجنگند و طالبان این سیاست را به صورت آگاهانه به پیش می‌برد. امروزه گرفتار شدن میلیون‌ ها انسان آن جامعه در چنگ فقر، تبعیض و محرومیت، راه همواری را برای نشاندن عطش جنسی طالبان فراهم آورده است. سوال این است که چرا دولت امریکا به صورت جدی به این ابزارهای منطقه ای و مذهبی نمی فهماند که دست از این جنایت بردارید و اجازه بدهید که مردم افغانستان مثل سایر جهان اسلام زندگی آبرومندانۀ داشته باشند و اجازه ندهند که طالبان فهم قبیله‌ای و مذهبی خشک و بستۀ خود را بر عموم مردم افغانستان تحمیل نکنند.