فریاد می کشیم که از جنگ خسته ایم
ما از حضور لشکر بی ننگ خسته ایم
فرهنگ جنگ خانه ی ما را خراب کرد
از نحوه کار و شیوه ی فرهنگ خسته ایم
پر چالش است تخته ی شطرنج روزگار
از بازی سیاست و نیرنگ خسته ایم
سنگ نفاق بر سر ما خورده سال ها
ما سر شکستگان همه از سنگ خسته ایم
بین دو دل که فاصله ایجاد کرده جنگ
پیداست کز پدیده ی فرسنگ خسته ایم
این مردم من است که فریاد می کشد:
از زندگی و کلبه ی دلتنگ خسته ایم
زنگ خطر به گوش ما از شش جهت رسد
ما بی درنگ روز و شب از زنگ خسته ایم
یک کس به نام سرخ و دگر کس به نام سبز
رفت از جهان و ما همه از رنگ خسته ایم
اورنگ روزگار به ناکس رسیده است
از گردش زمانه و اورنگ خسته ایم
اندیشه های ما همه ناکام و ما زراب
از عزم و از اراده و آهنگ خسته ایم
۱۰ – ۷ – ۲۰۲۰
هالند