گرنمی خواهی مرا این دارو ودرمان زچیست = میروم از شهر تو این ناله وگریان زچیست
گفت چشمانت بمن از راز عشق دیگری = گرمنم منظور چشمت خاطر پاشان زچیست
این تپیدن های دل صبر و قرار از من ربود= در شب مهتابی این درد شب هجران زچیست
من ترا در عالم رویا بسی بوسیده ام = آشکارا بوسه ام کن این پت و پنهان زچیست
تو بیا در خوب من تا بشگفم روشن شوم= دوستم داری اگر اندیشه ادیان زچیست
دوستت دارم ترا چون جان پرستش میکنم= در محبت کفر و دین غم ایمان زچیست
گر نگاه گرم تو پیمان عشق است و امید = عاشقان دانای راز اند شیوه نادان زچیست
ای نگار نازنین امشب بمن خمار ده = دیده برمن دوختی این دیده حیران زچیست
گرنمی خواهی مرا دزدیده می بینی چرا؟ = برلبم بگذار لب این بوسه ارزان زچیست