این گرامی داشت، بهانه ایست برای بازنگری لحظه ها، روز و شب ها، ماه ها و سالی که به عمر خود افزودیم. در دم آخرین ساعت های سالی که از نظر مان دور و دور تر می شود، می ایستیم و به کرده ها و ناکرده هایمان می نگریم. با خود می اندیشیم، اگر چنین می بودم و چنان می کردم، شاید بهتر می بود. اما نباید فسوس و دریغ کرد، زیرا نو روز فرصتی است که می توان سال در پیش رو را، چنان که دلمان خواهد، آرایش داد. شاید تعهدی، قولی و قراری، برنامه ای، تحفه ای، لبخندی، دست فشردنی و بوسه ای، سالی را که آغاز می کنیم، نیکو تر از پار گرداند. اگر امسال این فرصت را داریم، بایستی آن را به کارگیریم، کی می داند، سال دیگر بمانیم، نمانیم….
نفس هردم ز قصر عمر خشتی می کند “بیدل”
پی تعمیر این ویرانه معمار این چنین باید.
همین!
آرزو نایبی از کابل
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.