هفتهء پیش با دوست فرهیخته ایرانی ملاقاتی در فضای سبز دهلی جدید داشتم. این روز ها دومین بهار این سرزمین عجایب است و به یمن باران های مونسونی؛ حتی درختان و بته های سوخته وآتش رسیده؛ از برگ های انبوه پرآب و روغنی و قسماً از گل و شگوفه سرشار شده اند.
ایشان که با فامیل درینجا اقامت موقت دارند؛ دوشیزهء خود را برای تعقیب دروسش به منطقه ای موسوم به کیلاش کالونی آورده بودند؛ منطقه ایکه معبد منحصر به فرد “نیلوفر”(1) در آن موقعیت دارد. و ما یکی دو ساعتی در فاصله دروس دوشیزه؛ وقت صحبت و گردش داشتیم. تصادف عالی اینکه دوست من؛ معلم ورزش و ورزش شناس نیز می باشند.
از همین لحاظ ؛ بخش مهمی از صحبت ما را؛ موضوع المپیاد لندن و درخشش ستاره های ورزشی افغانستان در آن به خویش اختصاص داد. این عزیز با هیجان بالایی در باره برآمد های ورزشکاران افغانستان در مسابقات ورزشی لندن؛ صحبت کردند و با تجزیه و تحلیل جالب و نافذی فرمودند گذشته از اینکه ارزش مدال برونز روح الله نیکپا؛ در مقایسه با ورزشکاران کشور های غیر طالبانی؛ ده ها مرتبه بالاتر است؛ تهمینه کوهستانی قهرماندختر افغانستان ولو که مدال المپیکی برایش ندادند؛ خود مدال طلای این مسابقات برای افغانستان میباشد. ایشان به لباسی که تهمینه مجبور بود؛ در حین دوش به تن داشته باشد؛ اشاره کرده گفتند؛ خود این جبر ستمگرانه؛ دونده را به مرغ پر بسته ماننده میکند. ولی مهمتر از آن مؤلفه ها و دینامیک های مؤثر بر روان تهمینه است. یعنی از هر استقامت که تصور کنید؛ به مراتب بیشتر از تن تهمینه؛ روح او تحت فشار ها و ایستریس های بیحد و حساب سنن قرون وسطایی و فرهنگ طالبانی بود و با اینهم تهمینه دوید و بسیار عالی درخشش ورزشی داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وجنات تهمینه کوهستانی در تصویر حین دوش و روحیات او در صدا و صحبتش(2)؛ کلیک کنید:
http://da.azadiradio.org/audio/Audio/365679.html
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از این تحلیل من نتیجه گرفتم که معیار های فدراسیون جهانی المپیک؛ باید مقداری انعطاف داشته باشد و همچو واقعیت های بزرگ و بارز را به نحوی از انحا به حساب آورد.
این استنتاج مرا؛ خیلی از جوانان هموطن کاربر انترنیت اعم از دختر و پسر با ابراز نظر و احساس خودشان در مورد دوشیزه تهمینه کوهستانی به رسایی هرچه بیشتر تحکیم بخشیده اند؛ از جمله:
“رقیبان تهمینه صد متر دویدند، ولی تهمینه قرن ها است که دویده است، او از لابلای سالها تاریکی دویده است تا زن افغانستان را تا المپیک لندن برساند. او خیلی دویده است و او برنده است. او توانست در المپیک شرکت کند. او در کابل در جایی تمرین می کرد که روزگاری زنان را در آن مکان به گلوله میبستند. تهمینه از جوخه اعدام طالبان تا به لندن دویده است. او پیروز است“(3)
ولی از همه مهمتر؛ با احساس مباهات بیشتر؛ عموماً متوجه تلاش و تپش و شهامت و شجاعت جواندختران و جوان پسران افغانستان در معاصر بودن و متمدن بودن گشتم.
البته ممکن نیست تمام آنان موقعیت و اراده و توانایی یکسان داشته باشند. کم و بیشی به ظواهر شیفته اند: لباس به مود، آرایش مو و صورت ، چوکی حکومتی و آرگاه و بارگاه انجویی ، تجارات های نه چندان مشروع و حتی مافیایی و بالاخره موتر و بنگله و سفرهای سیاحتی وغیره.
اما تکاپو برای ورزش و رسیدن به مدارج بالا در آن؛ مژدهء دیگری دارد. این یعنی که جوانان افغانستان حد اکثر استعداد و توان درک کیفیت های عصر و زمان را دارند و میتوانند بیش از پیش داشته باشند!
این یعنی که جوانان افغانستان غرور مثبت، اعتماد به نفس عالی و ارادهء بال و پر گشودن به بالا ها و بالاترین ها و باز یعنی که مقداری « خود بزرگ بینی ـ و نه خود حقیر بینی و خود بیچاره بینی و خود بیکاره بینی-» را دارند.
تصور نمیکنم که این شور و غرور تنها و تنها منحصر به ورزش باشد.
ایشان هکذا میخواهند در دانش ها و علوم و تکنالوژی های عصر نیز به مدارج عالی برسند نه تنها راه های طی کرده دیگران را طی کنند و اندوخته های جهانی را در این گستره یاد بگیرند و کاربردی سازند بلکه خود در قطار مخترعان و کاشفان دنیا اخذ موقع نمایند.
هکذا آنان غرور مثبت و اراده و عشق سرشار به فعالان اجتماعی و رهبران سیاسی شدن دارند.
جوانان افغانستان به حکم تجربه و با گذشت هر روز بیشتر و عمیقتر درک میکنند که امر نجات کشور از وضع موجود و ساختن آیندهء افغانستان مترقی و مدرن و دموکراتیک، فقط و فقط به آنان مربوط و منوط است.با دریغ و درد فراوان؛ گذشته از دو دههء پیشین؛ در بیشتر از یک دههء پسین؛ تلاش های گوناگون ماهرانه دشمنان دور و نزدیک افغانستان و اشغالگران کشور، خان های قبیله های سیاسی ، سیاسی ـ مذهبی!!، قومی ـ سمتی و حتی نژادی و جنسیتی یعنی احزاب و تنظیم های نامنهاد فرمایشی و سر در آخور دشمنان؛ خیلی خیلی از جوانان را فریفت و ختنه و فلج و مسموم کرد.اما رفته رفته حَکَم تجربه و داور زمان؛ نشان داد که راه هایی که این جوانان به آنها کشانیده شدند؛ راه های بی سرانجام و منتهی به سراب هایی بیش نبودند که یا به فساد و تباهی مطلق روحی و اخلاقی و شخصیتی ایشان انجامید و یا به هیچی و پوچی و بی عاری و بیکاره گی و هرزه گی و اعتیاد و مماثل ها رسیدند و یا هم اساساً برای منافع و امیال اشغالگران و جهاد سالاران و رهبران و قوماندانان خود غرض و فاسد و فاجر؛ زنده گی ها و جان های شیرین شان تلف گردید.
از آنجاییکه جوانان ثروت بی نظیر و بی بدیل و بلا تعویض هر ملت و حتی مجموعهء بشریت میباشد؛ لهذا همه اینها ضایعات بزرگ و جبران نشدنی برای افغانستان و مردم آن و عالم بشری است!
کی میتواند ادعا کند که در میان جوانان «کشته بسیار»(4) قربان خانها و خائنین ملی رنگارنگ؛ نوابغ و نوادری همسنگ اعاظم بشری که تا کنون تاریخ به خود دیده است نبودند و هکذا در میان خسی شده ها و ختنه شده ها و به غرقاب فساد و بیراهی و گمراهی کشانیده شده ها و این چنین در میان از سواد و تعلیم و تحصیل و تفکر و تحقیق و خلاقیت محروم نگهداشته شده ها!؟
مگراینک؛ به نظر میرسد یک وضعیت چرخشی شکل میگیرد که چندان هم توسط دشمنان افغانستان و خائنین ملی مقام دار و مقام پرستِ تا اعماق استخوان فاسد، قابل کنترول و جلوگیری نخواهد بود!
(عرایض درین گستره و در رابطه به اصل بنیانی انگیزه و اندیشه؛ در دیدار های بعد!)
++++++++++++++++
رویکرد:
1ـ معبد نیلوفر که زیبایی و غرابت ویژه ای دارد؛ متعلق به بهائیان ـ یکی از فرق اسلامی نسبتاً جدید است. بنیانگذاران این فرقه محمد علی باب و بهاوالله؛ ایرانی بودند و این معبد هم در حدود نیم قرن پیش؛ به دست معماران و مهندسان ایرانی به مانند یک گل نیلوفر سپید؛ اعمار گردیده است.
2ـ نمونه آنچه خبر گذاری ها نوشتند:
«خانم تهمینه کوهستانی تنها زن ورزشکار افغان در مسابقات المپیک لندن روز جمعه ۳ اوت در مسابقات ابتدایی رشته دوش ١۰۰ متر شرکت کرد و شکست خورد. تهمینه کوهستانی که بگفته خودش با لباس و حجاب اسلامی در این مسابقات شرکت کرده بود با ١۴ ثانیه و ۴۲ صدم ثانیه، رده آخر یعنی نهم در گروه چهارم را بدست آورد در حالیکه دو نفر اول این گروه با ١١ ثانیه و ٦۰ صدم ثانیه و ١۲ ثانیه و ۲١ صدم ثانیه به دور بعدی راه یافتند.»
3ـ ” تهمینه کوهستانی، از جوخه اعدام طالبان تا لندن دویده است” – RFI
4 ـ اشارت به شعر حافظ :
اندرین ره کشته بسیار اند؛ قربان شما