در این چند سال اخیر پی درپی شاهد حوادث و اتفاقاتی تکان دهنده و هولناک هستیم که سوگوار نامه بخشی از زندگی روزمره مردم بی دفاع و مظلوم افغانستان شده است. عادت کردن به این وضعیت بسیار نگرانکننده تر از اصل واقعه است. انگار هیچ کس مسئول و پاسخگو در این کشور نیست، همه سر دمداران کشور میگویند از مسوولان بپرسید، مسوولین هم کر و کور شده اند غیر از زر اندوزی دیگر کاری ندارند .همین یک سال و چند ماه پیش بود که استاد برهان الدین ربانی را به شهادت رسانیدند بعداً صد ها نفر از دانشآموزان معصوم و مظلوم و معلمین دلسوز و زحمتکش را در مکاتب مسموم کردند در انتحار و انفجار ها کشته ها به پشته ها رسید از زخمی ها و قطع عضو بدن انسان ها چی بگویم اما از همه مهمتر این بود که بلندپایهترین مسوول این حکومت در برابر پرسشها به راحتی و آسانی اعلان میکند کمیسون تعین شده برسی می شود ماه ها و سال ها گذشت مردم نداستند کی کشت کی بست و نتیجه برسی چی شد اگر حمله بجان رئیس عمومی امنیت ملی محترم اسد الله خالد را از نزدیک ترین همکاران وی پرسان کنید که چرا چنین شد فوراً می گوید من مسوول نیستم، بروید از مسوولان درجه اول بپرسید.
حالا شما را بخدا قسم مسئول درجه اول کیست اگر جناب رئیس جمهور است هرگز باور ندارد که طالبان عامل همچو انتحار و انفجار ها در افغانستان اند جناب رئیس جمهور همه کشتن ها و بستن ها را زاده عملکرد های غربی ها بخصوص امریکا ها میداند باور کنید حمله بجان اسد الله خالد کشور و مردم را در بهت و اندوهی عمیق فرو برده، وقتیکه رئیس عمومی امنیت ملی مصعون نیست پس در این کشور کی مصعونیت دارد باز می شنویم که یکبار دیگر دفتر رئیس جمهور اعلان میکند که ما کمیسون را تحت ریاست وزیر داخله جهت بر رسی تعین کرده ایم باز دوباره همین مقام به راحتی اعلام میکند که ما مسوول نیستم.مسولین دیگر هم فقط به گفتن افسوس بسنده میکنند، چنین واکنشهایی که سعی در ارجاع مسوولیت به دیگران و فر افکنی دارد تا جایی پیش میرود که نمایندگان مجلس نیز به این میزان مسوولیتگریزی اعتراض میکنند. و در نشست در خانه ملت فاجعه اخیر را محکوم میکند آیا با محکوم کردن می شود رفع مسولیت کرد اما در سطح ملی و بین المللی همان مقام های ارشد در سخنرانی های طولانی خود حتی اشارهیی به این فاجعه جگرسوز نمیکنند و پس از سخنرانی و بعد از آنکه خبرنگاران نزدیک به 45 دقیقه منتظر آمدن رئیس جمهور اند با تشریف آوری جناب شان در قدم اول انگشت بطرف پاکستان دراز میکنند و بعداً پشیمان می شوند و بعد بطور ساده و بیاعتنا اعلام میکند بروید ما در سفر ترکیه از مقامات پاکستانی می پرسیم که حمله کننده بجان آقای خالد چرا از پاکستان آمده چه کسی باید پاسخگو باشد؟متاسفانه مسوولیت گریزی و اکتفا به یک افسوس آن هم پس از فشار افکار عمومی رویدادی است که باب شده است و چون برنامهیی برای پیشگیری دیده نمیشود، جامعه پیوسته شاهد ماجراهایی تلخ میشود که باز هم با تسلیتی ساده همراه است و به دور تسلسل فاجعه میانجامید.جان باختن عزیزان ما را در کشور ما بشمول دانشآموزان معصوم و مظلوم چی کسی باید جواب گو باشد از دست رفتن هموطنان در انتحار و انفجار های سازمان یافته در این سالها، بارها و بارها اتفاق افتاده است، اما متاسفانه سادهاندیشی، سادهانگاری و مسوولیتگریزی مانع از آن میشود که مسولین ارشد مشکلات را به درستی دریابند و مسوولیتها را برعهده بگیرند و به فکر چارهجویی باشند. به نظر میرسد پاسخگو نبودن دستگاههای اجرایی به سمتی رفته که حتی جان انسانها در آن چندان ارزشی ندارد؛ این خطری است بزرگ که دامن جامعه و مدیران اجرایی را مکمل هم خواهد گرفت. چنانچه گرفته در این صورت نهتنها جامعه در برابر حوادث تلخ احساس تعلق اجتماعی را از دست میدهد بلکه سرنوشت دستگاه اجرایی نیز در ذهن جمعی جامعه بیاعتبار بی حیثیت شده و زمینهساز از بین رفتن کارآمدی بهویژه در بحرانها و مشکلات میشود. مردم به نتیجه رسیده اند که در کشور مسوولین برای دفاع از حقوق و ارزش های انسانی وجود ندارد اگر وجود دارد مشغول چور و چپاول و دارایی های عامه و غصب زمین ها اند من نمی دانم کسانیکه ادعای رهبری کشور را دارند از نا کاری های خویش خجالت می کشند یا خیر یا این درختان سبز شده را سایه سر می دانند .