غزنه مرکز فرهنگ وادبیات زبان شیرین فارسی است : جمع آوری و تحقیقات از « ماریا دارو »

         گهواره  پرویش زبان  وادب  فارسی ُ در عهد غزنویان و خوابگاه  دایمی  علما و شعرای آن عصر  منبع  افتخارات  افغانستان  میباشد.
 که  خوشبختانه  در  کنفرانس اسلامی در مجلس  وزاری  فرهنگ  اسلامی در طرابلس پایتخت لیبی در سال  (۲۰۰۷) میلادی  غزنین مهد پرورش  و پایتخت فرهننگ  و ادبیات اسلامی  زبان فارسی اعلان گردید. غزنه  ی زیبا در قدیم مرکز زابلستان و از جمع  آباد ترین  شهر های  خراسان بزرگ بوده و صدها دانشمند ُادیبُ شاعر و فیلسوف را در آغوشش پرورش  داده است.

 

بزرگداشت  از شهرغزنی  تنها بخاطر افتخارات  ادبی  گذشته  نیست بلکه کمک به ایجاد تحرک  ادبی در وجود  نسل آینده  کشورنیز میباشد و از جانبی  هم  تحکیم  وحدت  در روابط  فرهنگی  کشورهای  فارسی  زبان چون (افغانستانُ ایران  و  تاجکستان) بین نسل  های  آینده کشور ها میگردد تا نسل نوین  در غنای ادبی و فرهنگی  این زبان  شیرین و زیبا  سهم  خویشتن را ادا نمایند و بخصوص به  تحقیقات  ادبی در شعر سبک  خراسانی آگاهی  ویژه  حاصل  بدارند.

این شهر مهم و تاریخی  بین  شهرای کابل  -کندهار در دامان سرا شیبی ارتفاعات سفید کوه  به سمت  جنوب اخذ موقعیت  نموده است  و ساکنین عمده  آنرا نژاد هزارهُ  تاجیکُ  هندو و پشتون تشکیل  میدهد.   غزنین یا غزنی و یا غزنه پس از اسلام یکی از بزرگترین و زیبا ترین شهرهای  آسیا بشمار میرفت.

  در زمان  سلطان محمود غزنوی چهارصد شاعر  ُ دانشمند ُ ادیب و فیلسوف  و هزار مدرسه علمی فرهنگی  و فلسفی  در  ان  شهر موجود بود و در دهه  نخست سده  ی  یازده  میلادی مهمترین  مرکز ادبیات  فارسی  بشمار آمد و تا اکنون دارای صد ها آثار تاریخی مهم  وشگوه  فرهنگی  میباشد.

اندیشمندان  آن عصر  چون  ابوریحان  البیرونیُ فردوسی  ُ ابوالفضل  بهیقیُ سنایی  غزنوی ُ مسعود سعد سلمانُ  عنصری  سیستانیُ و فرخی  سیستانی درهمین  شهر به  نبوغ  علمی و ادبی  رسیدند و فرهنگ  ادبی  فارسی  را به شگوفانی  رسانیدند. همچنان مقبره  سلطان محمود غزنوی ُ میناره  های  غزنیُ  قصر  سلطان محمود  غزنوی ُ مقبره سبکتگین «پدرسلطان محمود»  مقبره سنایی  غزنویُ ُ مقبرهع  ابوالریحانی  البرونی ُ تپه  سردار ُ باغ صد هزار  و یا  صد هزاره ُ باغ  محمود غزنوی ُ باغ  هزار درخت « که ساخته  شخص  سلطان محمود بود» و باغ  پیروزی  در این شهر با عظمت موقعیت  دارد.   

هرگاه  از آثار فلاسفه  و دانشمندان  آن عصر یاد آور شویم اتفاقات ادبی بعضی  از مضامین پردازی ُ در تاریخ ادبیات  فارسی  تکرار نشدنی پدید آمده  است. با چند نمونه  مختصر میتوانیم  عظمت و بزرگی  ادبیات رادر  دوره  غزنویان  در شهر غزنه دریابیم.

ابوسعید  ابو الخیر نخستین  شاعر فاسی زبان بود که محتوای عرفانی و تصوف را در شعر وارد کرد.این  عارف گرانقدر از همین  جهت برسنایی ُ فریدالدین عطار و مولانای  بلخ  پیشنه ابتکارات تاریخی و ادبی   دارد.

سنایی  غزنوی در عصر  غزنویان در بستر فرهنگ  غزنه  نیز افتخارات  کمایی کرده  است زیرا نسایی  کسی  بود که  عرفان و تصوف را در غزل  وارد نمود. مثنوی  و مفاهیم عالی  مدحی و اسلامی را با مفاهیم  عمیق  کلام  اسلامی  وارد غزل  و مثنوی  کرده  است.  انسجام  و استحکام کلام ُ دقت بکار برد  الفاظ و ترکیبات تازه  و ایراد معانی  را در اشعار سنایی قویتر از همگان  می یابیم که  تقلید از وی  در کلام  شعرای بسیار توانا  کاری  مشکل  بوده  است. از اینرو هر شاعر  که به  مضمون عرفانی نظرداشته  از دیگاه  سنایی  پیروی  کرده  و از ابتکارات سنایی سود جسته  است اما نتوانسته  است  پا بر جای قدمهای سنایی  بگذارد. 

  مسعود سعد سلمان  که  سوزناکترین  اشعارش را در زندان عصر غزنویان سروده  است این نمونه  از ازادی  های  فرهنگی  در زندان غزنویان میباشد. سعد سلمان یکی از برجسته  ترین نمونه و بهترین  شکوه  فرهنگ و ادبیات  غزنه  است  که بدان  مفتخر باشیم. هکذا ابداعی منوچهری  نیز  یکی  از شاعرای عصر  غزنوی  میباشد که  مسمط را در قالبهای  شعری  درآورد و تا هنوز هم  راه او را  شاعری  بعدی تعقیب  میدارندُ مسمط  سرایی نمونه دیگر ی در عصر پر شکوهی غزنه  پدیدار گشت.

هرگاه شهکار های  ادبی فارسی را ورق  بزنیمُ  در  مییابیم  که خلقت  قالبهای و یااسلوب  ابعاد گستره  ادبیات در فرهنگ  فارسی  زبانان دوره  غزنویان  بوده  است و به صدها نمونه مانند شهنامه  فردوسی از همین عصر  داریم. شهنامه این  اثر  گرانبهاء  گنجینه یست  که بهترین های تمدن فرهنگی  عصر غزنه رادر بر دارد و یکی از حوزه  های  فلسفی  نا شکافته ی  میباشد که  ایجاب  تحقیقات جدید را نیز  مینماید.

دیوان  فرخی  سیستانی  نیز یکی از شهکار های  دیگریست که نمونه  شگوه  عصر غزنه را بیان  مینماید  و یا عنصری  بلخی  با اثر مشهور  وامق  و عذرا و همین طور  خنگ بت و سرخ بت که  در  وصف  تندیسهای  شهمامه و صلصال  بامیان سروده  شده  است شهکار های  جاویدانه  زبان و ادبیات فارسی  عصر  غزنویان است. هرگاه  بیشتر در شکوهمندی  این  عصر دقیق  گردیم  آثار گران سنگ  از شاعران  چون  حسن  غزنویُ  اوالفضل بستیُ ابورافع هروی  و شمار دیگری آثار  شان را در همین  عصر سروده  اند. جهان  اسلام  بدون  دلیل  غزنه را  پایتخت  فرهنگی  اسلامی نگفته  اند زیرا نثر ها حامل محتوای علمی ُ فنی ُ فلسفیُ کلامی  و نجومی  نیز حاصل  پر ارزش این  دوره  میباشد. مثال  بزرگ  در نثر ابوالفضل بیهقی و آثار  قمیتی  ابن سینا بلخی ُ قاموس نامه عنصر المعالی کیکاوس کشف  المحجوب که  تا اگنون یکی از منابع  ارزشمند عرفانی و تصوف عصر محسوب میشود و یا ترجمه رساله  قشریه که  جامع ترین  منبع برای  مطالعات تصوف  است  در دروه  غزنویان  پدید آمده  اند. 

 نصرالله منشی ُو مفصل  مسکونه ُ اوالفرج اصفهانی ُ صاحب  بن عباد و دیگران  در همین  دوره آثار  گران سنگ  آفریدند.  خرد فلسفی  از فارابی  شروع  و با ابوعلی سنا ی بلخی در محاق  رفت  هرگاه  متوجه  حجم  وسیع تحقیقات  در حوزه  ادبیات  ُ فلسفهُ نجوم ابعاد مختلفه  و گسترده شعری  شویم همه  افتخارات  دروه  غزنویان میباشد

سرانجام  بعد از سه دهه  جنگ خانمان سوز «غزنین » با همه داشته  های  ادبیُ فرهنگی  و ابدادت  تاریخی اش  جز گل و خشتی بیشتر برای  ما نمانده  است  با وصف  ان  این  شهر  تاریخی  و فرهنگی در سال (۲۰۱۳) میلادی  آماده  باز سازی خواهد  گردید و دوباره  هویت  پیشنه  خود را  بدست  میآورد.

عرصه مملکت  چوباغ  بهشت — مشک اذفر سرشته با گل و خشت

خاک  مملکت  شده  کافور   —  چشم بد  باد از  این  حوالی دور  

 گرببینی  تو مملکت  غزنین  — با نشناسی  از بهشت  برین