دیشب لبت چو غنچهء گلها شگفته بود
با ناز دست ســــاقی و مینا شگفته بود
لبخند دلربای تو روی لــــــــــبان داغ
همسان لاله بر دل صحرا شگفته بود
دردی کشان بزم محبت ز روی شوق
با دیدن جمال تو هر جــــا شگفته بود
ما را توان آ مدن آنــــــــــجا اگر نبود
بر ما خــیال روی تو اینجا شگفته بود
هر قطره سرشک بــــمن قصه مینمود
چشــمم ز اشک داغ تمنا شگفته بود