شعر از : بانو رجنی پران کمار
چه بد میبود؟
اگر مردن مرا یکبار میبود، چه بد میبود؟
نه روزم از فراقش تار میبود، چه بد میبود
سحر از یاد رویت من اگر افسرده میگردم
شبم را با سر زلفت سری و کار میبود، چه بد میبود؟
فسون گر چشم دلدارم، مرا از خویش برده است
وصالش گر نبود،لحظه ئی دیدار میبود، چه بد میبود؟
دلم از ناوک مژگان نازت،باز میخواهد
که صید بسملت گر دلم یکبار میبود،چه بد میبود؟
بیا ای انجمن آرا که دل عمریست بیمار است
ز هجرانت اگر را هم بسوی دار میبود، چه بد میبود؟
زیان از نیک و بد دیدیم ، ای دل در جهان دون
رقیب هرزه را هم این ضرر یکبار میبود چه بد میبود؟
مرا این مرگ روز افزون ز هم پاشید، زان گویم
اگر مردن مرا یکبار میبود ، چه بد میبود ؟