چپاول وتاراجگري تفنگداران درقلب کابل- بخش چهاردهم– پژوهش وکاوش از( استاد صباح ) « مستنداتي برسه ونيم دهه جنايت وآدمکشي درکشور»

صباح

چپاول وتاراجگري تفنگداران درقلب کابل بخش چهاردهم– پژوهش وکاوش از( استاد صباح ) « مستنداتي برسه ونيم دهه جنايت وآدمکشي درکشور» گناهي ما فقط مهري وطن بود تمام جرم من درما شد ن بود يکي من ميگفت و ديگري تو به جاده هانبردي تن به تن بود. مردم، امروز ازهيچ چيزي به اندازهي سلاح نفرت نداشته، تفنگداران را دشمن منافع شخصي و ملي خود دانسته، خواهان خلع سلاح فوري شان ميباشند.      

در سال روان كه قرار بود تا دهم سرطان از صد هزار تفنگي، چهل هزار شان خلع سلاح گردند با زورگويي و گردن كشي آنان اين پروسه شكست خورد، صرف دو هزار ميل سلاح جمعآوري گرديد و سي وهشت هزار ديگر هم چنان بر هست و بود مردم بدمستي ميكنند. از نوروز بدينسو درگيري هاي هرات، فارياب، مزار، دايكندي و اخيرا غورات دهها كشته و زخمي بجا گذاشته، هر روز گروهي بر گروهي ميتازد و زندگي بيگناهان را خاكستر ميسازند، تمام اين كشتارها بخاطر قدرت بيشتر و ثروت فراوان تر است كه منطق شان از مشت و ماشه برخاسته و تا وقتي اين ميله ها مهار نگردند حرف آخر را همچنان تفنگ خواهد زد. اكثريت اين تفنگداران ظاهرا در قطعات نظامي دولت جابجا بوده سركردگان شان جنرال و ستر جنرال اند، اينان جنگ هاي داخلي را به راه انداخته، عامل انارشي، بيقانوني و بيثباتي ميگردند. آنان نه تنها از سوي مركز مورد بازپرس قرار نميگيرند كه با تحفه و مدال اعزاز و اكرام ميشوند. پول هاي كمكي جامعه جهاني بخاطر پيشبرد اين پروسه در بروكراسي و مصارف گزاف اداري غرق شده براي هر تفنگ گذار فقط دوصد دالر پرداخته ميشود كه نميتوان با آن زندگي يك ماههي خود را سامان داد. سلاح بدستان با تفنگ، زندگي افسانوي براي خود ساخته اند. آيا ممكن است با زاري و التماس زندگي شانرا گرفت؟ گروپ هاي مسوول خلع سلاح در مناطق زير نفوذ اينان بايد به مشوره و حتي هدايت شان گردن بگذارند. اينان كه خود كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش اند، چطور ممكن است با چنين سياستي بهشت خود را بدستان خود ببازند؟ جمعبندي شكست اين پروسه نشان ميدهد كه ناتو و سازمان ملل بايد سياست خود را تغيير داده به شيوهي ديگري توسل بجويند در غير آن جمعبندي بعدي باز هم شكست اين سياست را در عمل به نمايش خواهد گذاشت. افغانستان، كشوريكه دربيش ازدونيم دهه نشانهي دردناكترين تيرهاي تاريخ بوده، بادمهي ساطور استبداد چنان زخم هايي برپيكرهي رنجورش كاشته اند كه تا ساليان دور خونچكان خواهد ماند. كشت و كشتار، چوروچپاول، فقرو اعتياد و بيكاري، گويي باسرشت اين سرزمين عجين گشته اند. برفرق همه اين بدبختي هاآدم ربايان ازمدتي بدينسو جگرگوشه هاي خانواده ها را ميربايند. اگر جنگهاي خانمان برانداز ديروز با راكت پراني هاي كور هر لحظه خانوادهاي را دود هوا ميساخت، اگر نوچه تروريستهاي سر برآورده از پاكستان با سوزاندن باغستان ها و تاكستان ها به نابودي مليتي دست مييازيدند، ربودن دلبندان مردم كه ديگر يافتن استخواني از آنان هم ناميسر است، دردناكترين جنايتيست كه درحق مردم روا داشته ميشود. با اضطرابي كه ازين رهگذر سراسر كشور بخصوص پايتخت را پيچانده، نيروهاي امنيتي تا هنوز سرنخي را به مردم نشان نداده كه درعقب اين اعمال سازمان يافته چه باند ها و دست هايي قرار دارند. اين سوالات ديگر براي هرشهروند افغان نُقل نه كه زهر هر مجلس اند وآن اينكه چرا جگرگوشه هاي شان حق زندگي بيدغدغه وخالي ازهراس را در زادگاه خود ندارند؟ مسووليت زندگي اينان به دوش چي كساني است؟ بالاخره انجام چنين كار مشكلي به اين آساني مردم را به اين باور نميرساند كه بايد عدهاي از نيروهاي امنيتي با دزدان دهن جوال را بگيرند؟ و نبايد براي مبارزهي سالم و قاطع پاك كاري را ابتدا ازين دستگاه آغاز كرد؟ اگر كمك هاي اقتصادي به دسترس موسسات غير دولتي خارجي و يا داخلي گذاشته شود حدود هشتاد در صد آن بصورت آشكارا و پنهان در مبل و فرنيچر و موتر و تعمير لوكس و معاش و… حيف و ميل ميگردد، ولي همين پول اگر به دست دولت تا گلو غرق در فساد قرار گيرد يا به بلند منزل و خريد تفريحگاه هاي تابستاني به مصرف ميرسد و يا هم در جوال تنظيم هاي ضدمردمي سرازير ميشود. به همين دليل مليارد هادالر كمك هاي دريافت شده نه تنها تغييري در زندگي مردم نياورد، بلكه با تورم قيمت ها فقرا فقير تر شده رفتند. براي استفاده درست از كمك هاي جهاني بخاطر تغيير زندگي مردم يك راه وجود دارد: برچيدن بساط اداره فاسد، غير متخصص و مصلحتي و ايجاد ادارهاي كه انديشه خدمت به مردم در سرداشته باشد. و اما در خصوص امنيت، دولت كرزي و حاميان بين المللياش معمولا با معلول مبارزه كرده اند. به همين دليل نه تنها طي بيشتر از دو سال با حضور قطعات آيساف، امنيت تامين نگرديده كه روز تا روز دامنه ناامني وسيعتر ميگردد. مشكل ناامني اين نيست كه گويا قطعات نظامي خارجي در كشور ما كمتر است كه با افزايش آن امنيت تامين ميگردد. نا امني در كشور ما دو عامل اساسي دارد: تروريزم و جنگسالاري. اگرامنيت اين جا و آنجا از طرف دسته هاي تروريستي و خايني چون ملا عمر و گلبدين اخلال ميگردد، به همان مقياس و حتي بيشتر از آن، جنگسالاراني كه با آمدن نيروهاي امريكايي جان تازه گرفتند، مخل امنيت هستند. تروريست ها كه كوچكترين پايهاي بين مردم ندارند اگر از طرف جناح هاي معين قدرت در پاكستان براي ايجاد بحران در كشور ما تربيت و تقويت ميشوند، جنگسالاران نيز با سياست كجدار و مريز دولت كرزي و حاميان بين المللياش تشجيع شده ميروند. پس اگر به سياست مماشات با دولت پاكستان از يك طرف و مصلحت با جنگسالاران از طرف ديگر پايان داده نشود، به عامل ناامني در كشور مبارزه نشده در آنصورت هم ۱۳ مليارد دالر خرج سالانه نظاميان به هدر ميرود و هم خون تعداد قابل توجهي از افراد نظامي خارجى ها ريخته ميشود. كرزي اگر به اندازه كافي در مشت خود دالر و در پشت نيروهاي آيساف داشته باشد اما سياست سازش با جنگسالاران را كنار نگذارد؛ اگر بجاي اعتماد به مردم، به جنگسالاران اعتماد كند؛ اگر به صورت راديكال دست به اصلاحات اداري نزند و خود را از محاصره جنگ سالاران بيرون نكشد، به هيچ صورت ممكن نيست كشور را از بحران نجات دهد. مردم، امروز از هيچ چيزي به اندازهي سلاح نفرت نداشته، تفنگداران را دشمن منافع شخصي و ملي خود دانسته، خواهان خلع سلاح فوري شان ميباشند. در سال روان كه قرار بود تا دهم سرطان از صد هزار تفنگي، چهل هزار شان خلع سلاح گردند با زورگويي و گردن كشي آنان اين پروسه شكست خورد، صرف دو هزار ميل سلاح جمعآوري گرديد و سي وهشت هزار ديگر هم چنان بر هست و بود مردم بدمستي ميكنند. از نوروز بدينسو درگيري هاي هرات، فارياب، مزار، دايكندي و اخيرا غورات دهها كشته و زخمي بجا گذاشته، هر روز گروهي بر گروهي ميتازد و زندگي بيگناهان را خاكستر ميسازند، تمام اين كشتارها بخاطر قدرت بيشتر و ثروت فراوان تر است كه منطق شان از مشت و ماشه برخاسته و تا وقتي اين ميله ها مهار نگردند حرف آخر را همچنان تفنگ خواهد زد. اكثريت اين تفنگداران ظاهرا در قطعات نظامي دولت جابجا بوده سركردگان شان جنرال و ستر جنرال اند، اينان جنگ هاي داخلي را به راه انداخته، عامل انارشي، بيقانوني و بيثباتي ميگردند. آنان نه تنها از سوي مركز مورد بازپرس قرار نميگيرند كه با تحفه و مدال اعزاز و اكرام ميشوند. پول هاي كمكي جامعه جهاني بخاطر پيشبرد اين پروسه در بروكراسي و مصارف گزاف اداري غرق شده براي هر تفنگ گذار فقط دوصد دالر پرداخته ميشود كه نميتوان با آن زندگي يك ماههي خود را سامان داد. سلاح بدستان با تفنگ، زندگي افسانوي براي خود ساخته اند. آيا ممكن است با زاري و التماس زندگي شانرا گرفت؟ گروپ هاي مسوول خلع سلاح در مناطق زير نفوذ اينان بايد به مشوره و حتي هدايت شان گردن بگذارند. اينان كه خود كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش اند، چطور ممكن است با چنين سياستي بهشت خود را بدستان خود ببازند؟ جمعبندي شكست اين پروسه نشان ميدهد كه ناتو و سازمان ملل بايد سياست خود را تغيير داده به شيوهي ديگري توسل بجويند در غير آن جمعبندي بعدي باز هم شكست اين سياست را در عمل به نمايش خواهد گذاشت. افغانستان، كشوريكه دربيش ازدونيم دهه نشانهي دردناكترين تيرهاي تاريخ بوده، بادمهي ساطور استبداد چنان زخم هايي برپيكرهي رنجورش كاشته اند كه تا ساليان دور خونچكان خواهد ماند. كشت و كشتار، چوروچپاول، فقرو اعتياد و بيكاري، گويي باسرشت اين سرزمين عجين گشته اند. برفرق همه اين بدبختي هاآدم ربايان ازمدتي بدينسو جگرگوشه هاي خانواده ها را ميربايند. اگر جنگهاي خانمان برانداز ديروز با راكت پراني هاي كور هر لحظه خانوادهاي را دود هوا ميساخت، اگر نوچه تروريستهاي سر برآورده از پاكستان با سوزاندن باغستان ها و تاكستان ها به نابودي مليتي دست مييازيدند، ربودن دلبندان مردم كه ديگر يافتن استخواني از آنان هم ناميسر است، دردناكترين جنايتيست كه درحق مردم روا داشته ميشود. با اضطرابي كه ازين رهگذر سراسر كشور بخصوص پايتخت را پيچانده، نيروهاي امنيتي تا هنوز سرنخي را به مردم نشان نداده كه درعقب اين اعمال سازمان يافته چه باند ها و دست هايي قرار دارند. اين سوالات ديگر براي هرشهروند افغان نُقل نه كه زهر هر مجلس اند وآن اينكه چرا جگرگوشه هاي شان حق زندگي بيدغدغه وخالي ازهراس را در زادگاه خود ندارند؟ مسووليت زندگي اينان به دوش چي كساني است؟ بالاخره انجام چنين كار مشكلي به اين آساني مردم را به اين باور نميرساند كه بايد عدهاي از نيروهاي امنيتي با دزدان دهن جوال را بگيرند؟ و نبايد براي مبارزهي سالم و قاطع پاك كاري را ابتدا ازين دستگاه آغاز كرد؟ اگر كمك هاي اقتصادي به دسترس موسسات غير دولتي خارجي و يا داخلي گذاشته شود حدود هشتاد در صد آن بصورت آشكارا و پنهان در مبل و فرنيچر و موتر و تعمير لوكس و معاش و… حيف و ميل ميگردد، ولي همين پول اگر به دست دولت تا گلو غرق در فساد قرار گيرد يا به بلند منزل و خريد تفريحگاه هاي تابستاني به مصرف ميرسد و يا هم در جوال تنظيم هاي ضدمردمي سرازير ميشود. به همين دليل مليارد هادالر كمك هاي دريافت شده نه تنها تغييري در زندگي مردم نياورد، بلكه با تورم قيمت ها فقرا فقير تر شده رفتند. براي استفاده درست از كمك هاي جهاني بخاطر تغيير زندگي مردم يك راه وجود دارد: برچيدن بساط اداره فاسد، غير متخصص و مصلحتي و ايجاد ادارهاي كه انديشه خدمت به مردم در سرداشته باشد. و اما در خصوص امنيت، دولت كرزي و حاميان بين المللياش معمولا با معلول مبارزه كرده اند. به همين دليل نه تنها طي بيشتر از دو سال با حضور قطعات آيساف، امنيت تامين نگرديده كه روز تا روز دامنه ناامني وسيعتر ميگردد. مشكل ناامني اين نيست كه گويا قطعات نظامي خارجي در كشور ما كمتر است كه با افزايش آن امنيت تامين ميگردد. نا امني در كشور ما دو عامل اساسي دارد: تروريزم و جنگسالاري. اگر امنيت اين جا و آنجا از طرف دسته هاي تروريستي و خايني چون ملا عمر و گلبدين اخلال ميگردد، به همان مقياس و حتي بيشتر از آن، جنگسالاراني كه با آمدن نيروهاي امريكايي جان تازه گرفتند، مخل امنيت هستند. تروريست ها كه كوچكترين پايهاي بين مردم ندارند اگر از طرف جناح هاي معين قدرت در پاكستان براي ايجاد بحران در كشور ما تربيت و تقويت ميشوند، جنگسالاران نيز با سياست كجدار و مريز دولت كرزي و حاميان بين المللياش تشجيع شده ميروند. پس اگر به سياست مماشات با دولت پاكستان از يك طرف و مصلحت با جنگسالاران از طرف ديگر پايان داده نشود، به عامل ناامني در كشور مبارزه نشده در آنصورت هم ۱۳ مليارد دالر خرج سالانه نظاميان به هدر ميرود و هم خون تعداد قابل توجهي از افراد نظامي خارجى ها ريخته ميشود. كرزي اگر به اندازه كافي در مشت خود دالر و در پشت نيروهاي آيساف داشته باشد اما سياست سازش با جنگسالاران را كنار نگذارد؛ اگر بجاي اعتماد به مردم، به جنگسالاران اعتماد كند؛ اگر به صورت راديكال دست به اصلاحات اداري نزند و خود را از محاصره جنگ سالاران بيرون نكشد، به هيچ صورت ممكن نيست كشور را از بحران نجات دهد. منطقه تاريخی شيرپور درمرکز شهرکابل ويران شد، خانه های آن با بولدوزر هموار شد و ميان اعضای کابينه وافراد بانفوذ از جمله فرماندهان جهادی، به شکل مخفيانه تقسيم شد. افرادی که اين زمين ها را تصاحب کرده بودند استدلال می کردند که آنها در شهر کابل سرپناه ديگری ندارند و حق دارند خانه ای در اين کشور داشته باشند. اما اکنون خانه های بيشتر اين افراد در منطقه شيرپور، به فروش و يا کرايه گذاشته شده است. دراين منطقه، نزديک به ۳۵۰ خانه آباد شده که از نظر مخارج و نوع معماری، در شهر کابل کم نظير است، ولی آنگونه که ديده می شود شماری زيادی از اين خانه ها برای موسسات غيردولتی و شرکت ها به کرايه ماهانه تا ده هزار دالر داده شده است. ((مسوولین ریاست ناحیه چهارم شهر کابل می‏گویند که بصیر سالنگی والی ولایت پروان، در مربوطات این ناحیه با استفاده از قدرت دولتی و رنجرهای پولیس، یک ساحهی سبز را که در نزدیکی بادام باغ قرار دارد، غصب کرده است. این ساحه در سرکی که از جانب کارتهپروان به بادامباغ می‏رود، جوار تانک تیل نزدیک خانههای رهایشی قرار دارد که به گفته مسوولین این ریاست با وجود تقاضاهای مکرر آنان از سالنگی بهخاطر توقف کار احاطه این ساحه، افراد او شبانه به این ساحه می‏آیند و اطراف آن را احاطه می‏کنند. رییس ناحیه چهارم شهر کابل می‏گوید: ساحه‏ای را که بصیر سالنگی در کنار خانهی خودش در نزدیک بادامباغ احاطه کرده است، ساحهی سبز می‏باشد. من به سالنگی زنگ زدم و گفتم که والی صاحب افرادش را بیرون کند و ساختمان را توقف بدهد، همان روز والی صاحب افرادش را کشید، ولی باز هم افراد او دیوار احاطه را رنگ کردند. مساله غصب زمینها دولتی همزمان با ادارهی موقت و با غصب زمینهای شیرپور توسط اراکین بلندرتبهی دولتی آغاز شد و تااکنون نیز در شماری از ولایات و حتا در شهر کابل جریان دارد که غصب ساحهی سبز نزدیک بادامباغ توسط بصیر سالنگی، یکی از این نمونههاست.عمر محمدی یک تن از باشندگان ساحه می‏گوید بصیر سالنگی همانگونه که بنیانگذار غصب زمینهای شیرپور بود و تا هنوز پول دونمره زمینی که در این ساحه دارد را نداده است، بازهم به غصب زمینهای دولتی پرداخته و این بار ساحهسبز دولتی نزدیک خانهاش را غصب کرده است.بارها باشندگان محل از سالنگی تقاضا کردهاند که از دیوارکشی این ساحه که زمین دولتی است دست بردارد، اما سالنگی صراحتا گفت که هر کسی که می‏گوید باید از این کار دست بکشم، بیاید و امنیت مرا تامین کند.)) سلام اصرار ورزيد- پوليس شديداً باشنده گان محل را لت و كوب ميكردند. حتي آنان به دو زني حمله كردند كه مانع لت و كوب شوهرا ن شان شدند.» سازمان ملل متحد در مورد حادثه نگرانياش را ابراز كرد. ميلون كوتري يكتن از گزارشگرا ن كمسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد بعد از ملا قات با خانوادههاي بيخانه در محل تخريب به گزارشگرايراني گفت- چيزي كه اينجا اتفاق افتاده است نه تنها نقض شديد حقوق بشر است بلكه همچنان خلاف تعهدات و وظيفه دولت افغانستان ميباشد. به گفته كوتري آناني كه خانههايشان تخريب شده است باشند گان فقيري اند كه از ٣٠ سال به اينسو در اين محل زنده گي ميكردند. وي علاوه كرد- به نظر ميرسد اشخاصي كه بايد مسئول تأمين حقوق مردم و حفظ نظم و قانون باشند خود متخلف اند. ميلون كوتري از وزير دفاع سابق قسيم فهيم و وزير معارف سابق يونسقانوني به صفت متخلفان نام برد. او به گزارشگران گفت – اساساً چيزي كه ما بد ست آورده ايم اينست كه وزيران و افراد ردههاي بالا در اشغال زمين و تخريب اماكن مرد م فقير د ست دارند. كوتري هشدار داد كه منازع برسر ملكيت ميتواند افغانستان را بار د يگر به دهها سال كشمكش» فرو برد. او گفت- بايد تغييري ايجاد شود و وزيراني كه مستقيماً د خيل اند بركنار شوند. قبلاً از تعميرات كهنهي شيرپور، قطعات نظامي استفاده ميكردند ولي درين اواخر به مثابه قشله عسكري متروكه فقط در چند تعمير آن پوستههاي عسكري قرارگاه داشتند. به اساس حكم ملا مارشال فهيم ساحه متذ كره از وجود نظاميها پاك و امر تخريب آن داده شد. در جوار اين پوستهها تقريباً ٣٠٠خانهاي غيرنظامي از دهها سال بد ين سو موقعيت داشتند كه در دوران جنگ طالبان در شمالي و سرازير شد ن مهاجرين از آن مناطق، به آنهاافزوده شد. اخيراً سه صدوپنجاه نمره زمين چهار بسوه يي كه مساحت مجموعي آن به۱٢٠٠٠٠ متر مربع (٦٠جريب) ميرسيد براي اراكين بلند رتبه دولتي شامل وزرا، قومندانان، جنرالها، معاونان وزرا، واليان، روساي دواير امنيت، تجار وابسته به فهيم، قانوني و بسماله لويدرستيزقبلي وزيردفاع فعلي و همچنان خانوادههاي فهيم، قانوني، عطا، جنرال داوود و د يگرا ن توزيع گرديد و اكثريت خانههاي مهاجرين زير نقشه آمد. به تاريخ۱٣ سنبله۱٣٨٢ قومانداني امنيه كابل تحت قوما ندهي عبدالبصير سالنگي كه در آن ساحه زمين گرفته بود، به منطقه هجوم برده و به تعداد ٣٠ منزل را توسط بلدوزر به زور ويران كردند. آنان براي مردم فرصت جمعآوري اموال شان را هم ندادند و چندين كودك درين جريان زخمي شد. ساكنان منطقه مقاومت كرده و در اعتراضي كه داشتند عمال دولت و شخص سالنگي را افشا كردند و او را با پرتاب خشت و كلوخ از آن جا دور ساختند. خانمي كه نام خود را فاش نكرد در صبحتي كه بين مردم داشت گفت- او مردم اين خاين جهادي كه قوما ندان امنيه كابل است از خون ما و شما صاحب۵، ٦ خانه شده. اينان به اسلام خيانت كرده اند و دروغ ميگويند و دزدي ميكنند. حالا آمده اند كه ما را از خانههاي گِلي كه سي سال است در آنها زند گي ميكنيم بيرون كشند تا براي خود قصرها آباد كنند. ما بايد به روي اين … سنگ پرتاب كنيم. محمد حنيف يكي از اهالي آنجا گفت- ما از سمت شمالي كه خانههاي ما توسط طالبان سوزانده شد درين جا مهاجر شد يم و سرپناه گِلي براي خود اعمار كرديم. بدبختانه كه اين زورمندان ساحه را بين خود تقسيم كرده و ما را اخراج مينمايند. من چند تن آنان را ميشناسم كه چند ين خانه دارند و اين جا را هم تصاحب كردند. فرداي آن روز پوليس كار تخريب خانههاي مردم را از سر گرفت. مردم محل مكرراً مقاومت كردند. شخصي كه صاحب منصب بود با فاميل خود از خانه خارج نشد و ميگفت- بگذاريد اين جهاديها و تيكهداران ملك كه وطن را خراب كرده اند خانه مرا هم خراب كنند و فاميلم زير خاك شود. محمد محسن يكي از باشند گان ضمن خطاب به مردم گفت- ما مردم بيچاره در هيچ جاي شهر كابل خانه نداريم. ما مهاجر هستيم و نان خوردن خود را نداريم. بصيرسالنگي ما را به زور از خانههاي ما بيرون ميكند، دولت هم عرض ما را قبول نكرد. كرزي ما را به حضور نپذ يرفت و از پشت دروازه رد شد يم، مقابل دفتر يونما اعتصاب كرديم.» بعد از آن كه بوي موضوع از طريق راد يوهاي جهاني بلند شد، يونسقانوني و انورالحقاحدي كنفرانس مطبوعاتي را ترتيب دادند. آنان گفتند كه كدام نقض حقوق بشر را در اين رابطه نميبينند و اين جنايت را قانوني وانمود كردند.دولت تا روشن شد ن قضيه، اعمار منازل جديد را ممنوع اعلام كرد و كمسيوني را در رابطه توظيف نمود كه كمسيون در كارش ناكام بود. از حبيبالهاصغري معاون شاروالي كابل در اين رابطه پرسيده شد كه بيشرمانه گفت- شاروالي از قضيه آگاهي ندارد. در حاليكه محمدانورجگدلک قبلآ شاروال كابل وفعلآ والي کندز ، زير نام رييس المپيك واميرالد ين سالك معاون شاروالي و شخص اصغري در آن ساحه زمين گرفته اند. براي باقي ساكنان آن جا سه ماه وقت داده شد كه ساحه را تخليه كنند. روزنامه آرمان ملي اقدام و حركت حقخواهانه مردم را نامعقول گفت وعمل افشاگرانه حقوق بشر را نكوهش كرد زيرا ميرحيدر مطهرازپنجشيرمديرمسئول روزنامه آرمان ملي خود يك نمره زمين در آن جا تصا حب شده است. رييس ناحيه دوم گفت- توزيع زمينهاي شيرپور كه به اساس وابستگيهاي گروهي و شخصي صورت گرفته غيرعادلانه است چرا كه در شاروالي بيش از دههزار تقاضانامه براي گرفتن زمين وجود دارد كه از چند ين سال به اين طرف روي هم انبار شده و كسي به داد شان نميرسد. در سندي كه از شاروالي كابل به د ست آمده در مورد توزيع زمينها چنين تذ كر رفته است… زمينهاي توزيع شده به مساحت چهاربسوه براي في نفر تحت اين شرايط كه تعمير دو منزله، پختهكاري و داراي چاه سپتيك باشد، اعمار گردد. ساحهاي كه مربوط وزيراكبرخان است، قيمت آن بلند تر ميباشد. ليست تعدادي از كساني كه اين زمينها براي شان داده شده: ـ ٢٠ جنرال جهادي و غيرجهادي بلندرتبه. ـ ۴٨ قوماند ا نان مسلح بر حال جهادي. ـ ٨ معاون وزير ـ ۵ معاون والي ـ ٢٢ تاجر وابسته به فهيم، قـانوني، عتيقالهبريالي قبلآ معاون وزير د فاع پسرخاله قانوني و بسماله فعلآ وزير دفاع . ـ جنرال عارف قبلآ رييس عمومي امنيت ملي وفعلآ وکيل درشوراي ملي ازپنجشيرو پنج تن از اقاربش. ـ روساي امنيت دولتي و داخله. ـ اميرالد ين سالك معاون شاروالي ـ انجنيرعبدالطيف رييس اسكان ـ ملا تاج محمد والي قبلي كابل وفعلآ وکيل شوراي ملي . ـ احمد مسعود پسر احمد شاه مسعود. ـ مفتاحالد ين كارمند عالي رتبه امنيت دولتي. ـ انجنيرمحمداسحق رييس قبلي راديو و تلويزيون . ـ بابهجلندر قوماندان شوراي نظارازپنجشير. ـ نوريهزينبانوري رييسه كودكستانها، خانم انوري قبلآ وزير زراعت وفعلآ والي هرات . ـ بسماله وزيردفاع براي پسرانش عنايتالله و هدايتالله ازپنجشير. و… افرادي كه در شيرپور زمين گرفته اند و خانههاي قبلي شان افشا شده است. ـ قانوني وزير قبلي داخله ومعارف وفعلآ ريس ولسي جرگه كه در حصه اول خيرخانه، وزيراكبرخان، هند، لندن ودوبي وجاها ي ديگرقصر. – برادران احمد شاه مسعود مالک چندين قصروبلدينگ درداخل وخارج . – جنرال دوستم ريس ارکان سرقومانداني قواي مسلح که چندين خانه درکشوروبيرون ازکشوردارد. – حاجي محمد محقق که چندين خانه درکابل وولايات کشوردارند. ـ فهيم ده هاخانه ي مجلل در پروان دوم، كارتهپروان و وزيراكبرخان و چندين منزل ديگر در تايمني، خيرخانه و پلباغعمومي ، دوبي و…دارد . – عبدالله (مشوربه دبل عبدالله) منازلي درپنجشير، کابل و… ـ دامادهاي فهيم هر كدام در كارته پروان، مقابل ليسه نادريه وخطرخانه – خانه دارند. ـ عبدالحسين، حاجي مقيم، عبدلامين و عبدالقديم برادران فهيم زمينهاي شيرپور توزيع گرديد كه هر كدام برعلاوه در پروان دوم، پروان سوم مقابل باغ بالا و كارته پروان خانهها داشته و مصروف تجارت سنگهاي قيمتي پنجشيرو تيكهداري تعميرات آيساف در ساحات پلچرخي و دارالامان ميباشند. ـ حاجي محمدعثمان كاكاي فهيم در شيرپور زمين غصب نمود كـه قبـلاً هم مـالك دو خــانه در بهارستان كارتهپروان و پروان سوم بود. ـ عتيقالله، نجيبالله، حاجيفريد پسران كاكاي فهيم و ثريا دختر كاكايش كه همه داراي دو سه حويلي در شهر كابل بودند، زمينهاي شيرپور داده شده. ـ قره بيگ قبلآ رييس سره مياشت ازپنجشيركه داراي سه خانه ميباشد. ـ نظري رييس اداري وزارت حج و اوقاف دو خانه دارد. – تورن اسماعيل وزيرآب وبرق ، درکابل ، هرات ، دوبي ، مشهد و… ـ عطا والي بلخ چندين درجن قصروبلدنگ درمزار، کابل ، دوشنبه ، تاشکند ودوبي و,,. دارد . ـ عبدالبصيرسالنگي سابق قوماندان امنيه كابل وفعلا والي پروان كه سه خانه و ٣٠ باب د كان قبلاً در شهر كابل داشت. – غضب قسمت ازپارک وزيراکبرخان وسيله جبار ثابت لوي ثارنوال وديگران . ـ جنرال ظاهراغبر (مشهوربه ظابط ظاهر)ازپنجشيروبرادرانش طاهروصديق شباب فعلآ درجرمني در ساحه گولاي سينماي خيرخانه قصر شاهي درپرژه جديدوجاي ديگرخانه ها دارند وشيرپوررا نيزچورپورکرده اند. ـ محمد شريف شريفي برادر قانوني كه در خيرخانه وخارج کشور…خانه دارد. – عتيق الله بريالي ازپنجشيرقبلآ معاون وزارت دفاع چندين خانه رهايشي دارد. – جنرال داود قبلآ معين مبارزه باموادمخدروزارت داخله ازپنجشيرچندين خانه درکابل وولايات کشوردارد. – ثارنوال کرام الدين قبلآ ثارنوال شوراي نظار، ريس اداره سوم امنيت ملي ، ريس دفترمارشال فهيم دروزارت دفاع ، ريس فدراسيون فتبال ووالي پنجشيرخانه هاي متعددي خريداري وغضب نموده است. ـ جنرال محمدعارف رييس امنيت دولتي ازپنجشيركه سه خانه را در كارته پروان تصاحب كرده و سرك عمومي را مسدود ساخته است. ـ عبدالمحمود قبلآ لوي ثارنوال ازپنجشيرچندين خانه درشهرکابل دارد. ـ حاجي شيرعلم قوماندان سياف كه در تايمني ، کمپني وپغمان خانه دارد. ـ قوماندان ملاعزت كه در كارته پروان ، خوشحالخان وپغمان خانه دارد. در پي کنفرانس خبري کميسيون مستقل حقوق بشر و گزارشگر ويژه ملل متحد در مورد تخريب منازل مسکوني اهالي شيرپورواتهام تعدادي از مقامات دولتي به غصب املاک رهايشي و نقض حقوق بشر در مقر آن کميسيون برگزارشد، عکس العمل هاي مختلفي ازسوي مقامات و اشخاص ذيربط صورت گرفت. سخنگوی کميسيون مستقل حقوق بشر در مورد گزارش اين کميسيون توضيح داده گفت؛ که بين دو گزارش، يکی ليست افرادی که مستحق نمره شده اند و ديگری تخريب خانه های مردم در شيرپور خلط صورت گرفته است. در گزارش کميسيون فقط تخريب اجباری خانه های مسکونی مردم و شيوه برخورد با آنها، نقض حقوق بشر تلقی شده است. به دنبال اين مشاجرات، سخنگوي دولت اعلام کرد؛ کرزي دستور داده است که کميسيون مستقلي به منظور پيگيري قضيه اهالي شيرپور و خلاف کاريهايي که در قسمت توزيع زمين صورت گرفته، تشکيل گردد.اما اين کميسيون مانند کميسيون هاي ديگرهزگزتشکيل نگرديد وهمه سخنان کرزي چون بادهوا به فضاميپيچد. براهيمي نماينده خاص قبلي ملل متحد درامورافغانستان از گزارش گزارشگر ويژه ملل متحد دفاع کرد و گفت- با اين گزارش اصولاً موافق است و تخريب خانه ها را بالاي مردم نقض حقوق بشر تلقي مي کند. وي تأکيد کرد که تخريب خانه ها اشتباه بوده، حتي اگر آنها دستور رسمي را اجرا مي کردند. .. شاروالى، تحليلگران و کميسيون بررسى غصب ملکيت هاى وزارت دفاع، مقصر اصلى در غصب اين املاک را ، احکام غير قانونى اراکين بلند رتبه زمان ربانى، به شمول خودش، ميدانند. ساحات آتى که مشتمل بر صدها جريب زمين مربوط تاسيسات وزارت دفاع سابق بوده، در چهار طرف شهر کابل توسطه وابسته گان مقامات ارشد تنظيمى و دولتى ، بر اساس احکام غير قانونى کرزي وربانى و اراکين دولتى اش، غصب شده اند. ساحه اول در جنوب شهرکابل ،موازى اراضى ايکه محاط است از طرف شرق به تپۀ تاج بيک، از طرف جنوب به کوه کُرغ، از طرف شمال به افشار دارالامان و ازطرف غرب به آخر دشت برچى. اين ساحه ، توسط شخصى بنام حاجى نبى که به گفتۀ مردم محل، برادر کريم خليلى معاون رييس جمهور است، غصب شده که قبلاً قطعه سکاد و غند توپچى در آن جابجا بوده. خبرنگار آژانس خبرى پژواک که به دفتر پروژۀ مذکور رفته ، چشمديد خود را شرح ميدهدکه ،نقشۀ بر روى ميز آمر دفتر در تحت شيشه قرار داشت که مانند حيات آباد پشاور به چهار فيز تقسيم شده بوددر بين آن يک پارک ، در وسط سرک عمومى ، دوطرفه طورى نقشه کشى شده که از شرق به غرب امتداد يافته و هر نمرۀ آن، از ده الى بيست هزار دالر امريکايى به فروش ميرسد. ساحه دوم، جنوب غرب شهر کابل ، ساحه بالاتر از دشت برچى، نزدیک ارغندى( اخلاص مينه )که مربوط به حاجى شير علم ابراهيمى (قوماندان شيرعلم )، قبلآ والى غزنى و يکى از قوماندانان ارشد سياف ميباشد. دراين ساحه هم پوسته هاى قبلى فرقه ١٠ ، مستقر بوده است. ساحه غرب شهر کابل ساحه غند ٢٤ و غند تانک فرقه ١٠ که محاط است ،از طرف جنوب به چهلتن، از طرف شرق به خواجه جم، از طرف شمال به بند قرغه و از طرف غرب به زيارت خواجه مسافر . در اين محل شهرکى تحت پروژه ي بنام شهرک ملاعزت ( قوماندان ملاعزت ) اعمارگرديده است. ازهر نمرۀ سه بسوه يى آن که مبلغ هشت هزار دالر بفروش رسيده، تا کنون هشتصد نمره آن توزيع شده است. ملا عزت يکى از ارکين برجسته جمعيت اسلامى و قوماندان اسبق فرقه ده بوده است. ساحه سوم در شمال شهر کابل ، عقب قطعه بابه جان( فرقه ٥٥ ) مربوط وزارت دفاع که از طرف شخصى بنام دگرجنرال عبدالرحمن ، مولاناى سيد خيلى توزيع شده و هر نمرۀ آن، از ١٥ الى ٢٥ هزار دالر بفروش رسيده است. ساحه چهارم ساحه گُلباغ و فاميلى هاى ريشخور در جنوب کابل که تاسيسات ديسانت هجومى و فرقه ١٧ ريشخور وزارت دفاع در آن مستقر بود .اين ساحه که ازطرف غرب محاط است به کوه کُرغ، از طرف جنوب به چهل دختران چهار آسياب ، ازطرف شمال به قلعه فتح چهاردهى و از طرف شرق به خير آباد چهار آسياب، هر نمرۀ آن، مبلغ نُه هزار دالر بفروش رسيده است. همچنان تاسيسات تپۀ نادرخان و١٦جريب زمين لواى راکت قرغه هم ،مورد چپاول قرار گرفته است. ماخذ ومستندات : گزارشهاي ادارات مختلف حقوق بشر، ترجمه ازمنابع روسي، کابل ازدولت اسلامي تاجمهوري اسلامي وبسايت (وطندار، مشعل ،سپيده دم ، پندار،اصالت ، روشنايي، دعوت، پژواک مقاله هاي نويسنده)، منابع خبري، کابل پرس وآرشيف نويسنده .