پس لگدی یاوه سرایی های خائن و جانی ملی آغه حامد کرزای : طاهاکوشان از فریمونت کلیفرنیا

 Taha Koshaanنردبـان خــــلق، این ما و منی سـت     

  عاقبت زین نــــــردبان، افتـــادنی ست

هر که بالاتر رود،ابلــه تــــــرســـت      
 کاستخوان او بتــــــر خواهد شکـست .
مولوی
 
فلیپ بارتن، سفیر بریتانیا در پاکستان با اشاره به سقوط حکومت نجیب الله، آخرین رئیس جمهور دولت کمونیستی افغانستان در سال ۱۹۹۲، گفت که قطع کمک‌های اقتصادی مسکو یکی از عوامل اصلی این سقوط بود.( بی بی سی
 
روزنامه واشنگتن پست، به تازگی گزارش داده است که مقامات امریکایی و پاکستانی از چند ماه به این سو به خاطر تحویل دهی برخی از تجهیزات نظامی به اردوی پاکستان مذاکره می کنند.آن روزنامۀ امریکایی نوشته است که گمان برده می شود امریکایی ها وسایط مقاوم در برابر ماین و حملات مسلحانه (MRAP) را به پاکستان تحویل دهد.) صدای امریکا.

 
اجازه دادن به استفاده از مردم محلی جهت سپر انسانی به طالبان و منع نمودن قوای ناتو در دفع آنها،
 
بی پروایی و ناچیز دانستن شهدای تازه کنر را، و پنهانکاری از پیشروی ارتش و آی اس آی بیشتر از 25 کیلومتر در خاک میهن عزیز ما. افغانستان را در خطرناکترین حالت روانی سیاسی و نظامی و اقتصادی قرار داده است.
 
چندی پیش نوشته بودم:
 
خیانت مــلی، خائـــن مـــلی، تعــریف خیانت مــلی، تشخیــص خیانت مـــلی
خیانت ملی و جنایت ملی چیست: نقض کردن و در نظر نگرفتن ارزشهای دینی، قانون اساسی، حقوق انسانی، برانگیختن و انگیزه دادن به تشنج و خلق تشویش های خطرناک و مدهش در بین جامعه و خوش خدمتی به دشمنان و به هدردادن سرمایه های مادی و معنوی یک کشور توسط هر شخصی از اشخاص و افراد جامعه؛ جنایت و خیانت ملی محسوب میگردد و مرتکب آن باید به دادگاه کشانیده شده و به سزای اعمال خود برسد. 
حالا بیاییم و بسنجیم که آغه جامد جان کر زای در مدت یازده سال پاچایی خود چه گل های را به آب داده و آیا او یک خائن و جانی ملی است یا یکی از خدام نیکو کار افغانستان؟
1-اولین دستبرد و خیانت او در اولین مجلس کبیر ملی یا (لویه چرگه) درمتن وثیقه بزرگ یا قانون اساسی ملت افغانستان. 
2-بجای پیمودن مشی ملت سازی در افغانستان، قبیله گرایی و تفرقه افگنی بین همه همیهنان افغانستان. 
3-پاسداری از عمق ارزشهای استراتیژی (حکومت، ارتش و آی اس آی پاکستان) در افغانستان. 
4-همکاری و پشتیبانی و مهمانداری از تروریستان القاعده، طالبان و آی اس آی در مهمانخانه های پایتخت و ولایات سرحدی افغانستان. 
5-نقض نمودن و زیرپاگذاشتن همه مواد قانون اساسی افغانستان را در هر سه ارگان قانونگذاری، دادگستری و حکومت. 
6-بزرگترین خیانت وجنایت ملی که نوباوگان ونوجوانان میهن را زیر چتر زبان و قوم در مکاتب افغانستان از هم جدا و بیگانه ساخته، و بذر نفاق را همانند سردار ماد نیم خان و مادگل خان مهمند (به اصطلاح آل یحیی) وووو بین اولاد وطن. 
7- اجرانمودن دستورات آی اس آی ونواز شریف را برای سنگ اندازی در راه انتخابات پیشرو در افغانستان. منتشرۀ هفته نامۀ امید
 
و نیز نوشته بودم:
 
گلبیدین و مال ماد اومر و پیروانشان مغضوب علیهم و الضالین اند:
 
(وخوی حیوانی هرقدریکه انسان درخود فرومیرود وخویشتن رادر لاک قبیله وقوم میپیچاندو ازکسب دانش وپژوهش دوری نموده با خودزندگی مینماید؛ خوی حیوانیش بالارفته وبی توجه به دین، ناموس، همنوع وهمسایه وووو بی پروا و روزتاروزخونخوارتر، زشتتروخشمگینترگشته وبه گناهکاری وظلم وبیدانشی نزدیکترشده تامیشودگلبدین وملا ماد اومر وپیروانشان. که هم شرم دین هم شرم قوم و هم شرم انسانیت اند). منتشرۀ هفته نامۀ امید
 
ای پراگنده رای او آغه جامد کر زای از  ادیب کرمانی گوش بخوان و بدان و آگاه شو:
تاكی ز خُم هوس شوی رنگارنگ    روزت شب اسلام وشبت شهرفرنگ
زین مذهب تردید به جایی نرسی    یا رومی روم باش یا زنگی زنگ.
 
باری هم نوشتم: با تازه ترین سفر کرزی به پاکستان:
 
(سیر تاریخی نوکری حامدجان کرزی از پشاور تا به ریاست جمبوریش راکه مرور نماییم بجز قانون شکنی، قومگرایی، فرهنگ ستیزی، طالب پروری، نوکری آی اس آس وارتش پاکستان وآخوندهای جنایکار حاکم بر تهران، همراه باخجلت وسرافگندگی وناکامی وفتنه وتفرقه انداختن بین افغانستانیها چیز دیگری دستگیرما نمی گردد).
 
فلهذا ای هم میهن دوستداشتنی من اگر ما من وتو را رها کرده ما شویم هیچ قدرتی در جهان پیدانخواهد شد که کشور و مردم مارا پامال هوسهای مغرزانه ای خود سازد. این ما هستیم و خواهیم بود تا ملت سازی و آبادانی را سنگ تهداب نهیم و امروز ما درخت بزر کنیم تا فردا میوه آنرا فرزندان ما بخورند و برای ما دعا خیر و طلب آمرزش نمایند. نه اینکه لعنت بفرستند وطلب قصاص نمایند.
این شعر طنز ایرج میرزا را برای حسن ختام برگزیدم:
خرعیسی است که از هرهنری با خبر است
هرخری رانتوان گفت که صاحب هنراست
خوش لب وخوش دهن وچابک وشیرین حرکات 
کـم خـور و پُر دو و باتربیت و باربراست
خر عیسی را آن بی هنر انکـار کــنــد 
که خود از جملۀ خرهای جهان بیخبراست
قصد راکب را بی هیچ نشان می دانـــد 
که کجا موقع مکث است ومقام گذراست
چون سوارش بر مردم همه پیغمبر بود 
او هم اندر بر خـرها همه پیغامبر است
مـرو ای مرد مسافر به سفر جــز با او 
که تو را درهمه احوال رفیق سفراست
حال ممدوحین زین چامه بِدان ای هشیار 
که چومن مادح برمدح خری مفتخراست
مـن بجـز مدحت او مـدح دگر خر نکنم 
جزخرعیسی گور پدرهر چه خر است./
(منتشرۀ هفته نامۀ امید).