بدون مقدمه همه میدانیم سازمان همکاری شانگهای که در جون سال (2001) توسط کشور های روسیه فدراتیف ، جمهوری مردم چین ، قزاقستان ، قرغزستان ، تاجکستان و ازبکستان تأسیس و پایه گذاری گردیده ، که در روند همکــاری های منطقه ئی و گسترش مناسبات نزدیک سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی از اهمیت خاص و قابل ملاحظه برخوردار می باشد . هر چند کشور های عضو این سازمان از لحاظ موقعیت جغرافیائی که در سطح جهانی دارا می باشد ، از اهمیت خاص و ویژه برخوردار است ، زیرا موقعیت جغرافیائی کشـور هائیکه در این ســــازمـــان دارای عضــــویت می باشنـــد ، از اقیانوس منجمد شمالی تا اقیانوس هند و از رود (والگا) تا رود (لنا) که به گفتۀ یک دانشمند بنام (قلب زمین) یاد می گردد ، موقعیت داشته و از این رهگذر از ویژه گی های خاص سیاسی ، اقتصادی و ستراتیژیکی درخور اهمیت می باشد ، ولی افغانستان در چارچوب این سازمان بنابر موقعیت خاص ستراتیژیک و ژیوپولتیک می تواند نقش بیشتری را ایفا نماید. افغانستان به
مثابۀ پل ترانزیتی و تجارتی در میان کشور های اروپایئ و کشور های آسیای میانه و جنوب شرق آسیا موقعیت داشته و جایگاه خاص را در برقراری روابط میان کشور های اروپائی و جنوب شرق آسیا را که فطرتاً بخود اختصاص داده است ، می تواند مبادله کالا ها و اموال تجارتی از این معبر تاریخی صورت گیرد . سازمان همکاری منطقه ئی شانگهای باتوجه با نیازمندی های امنیتی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی شکل گرفته و در حل قضایای مربوط به کشور های عضو آن قد برافراشت ، که اکنون اهمیت خویش را در همه ابعاد به اثبات رسانیده است و توجه کشور های جهانی را نیز بخود جلب نموده است ، که آنرا از ابعاد و زوایای مختلف مـــورد غــــور و بررسی می تواند قرار داد . سازمان همکاری منطقه ئی شانگهای که در آغاز بمنظور حل و فصل منازعات سرحدی میان کشور های چین ، روسیه ، قزاقستان و قرغزستان ایجاد گردیده بود ، به تدریج در جهت اهداف امنیتی ، نظامی سیاسی و اقتصادی سوق یافت ، دلایلی که ضرورت ایجاد این سازمان را توجیه می نمود عبارت اند از موضوعات مانند تضمین و گرانتی امنیت آسیای میانه و دیگری حمایت از روند چند قطبی شدن جهان و تلاش برای تقویت و استحکام بیشتر صلح ، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر و انسداد صدور از افراط گرائی مذهبی در حدود کشور های عضو آن سازمان می باشد . از بدوایجاد و تأسیس این سازمان پیوسته تلاش بعمل آمده است ، تا امنیت در این منطقه بهبود یافته و پیشرفت لازم در جهت نیل به تحکیم ثبات حاصل گردد . بررسی جایگاه خاص و ویژه این سازمان در منطقه برای کشور ما در رابطه با گسترش همکاری های منطقوی در جهت بازسازی و عمران مجدد با اهمیت تلقی می گردد ، ولی اهداف دور نمائی و ستراتیژیک را در چارچوب این سازمان نیز از نظر بدور نه انداخته ، بلکه جایگاه خاص خویش را در پهنای پیکر آن از همین حالا تحت بررسی قرار داده و با جستجوی آن باید پرداخته شود . هرچند بدنه اصلی سازمان همکاری منطقوی را کشور های مانند جمهوری مردم چین و روسیه فدراتیف تشکیل می دهند و آن به موجب اینکه این کشور ها دارای قدرت هستوی بوده و از جانب دیگر در شورای امنیت سازمان ملل متحد از حق ویتو نیز مستفید می باشد ، اما کشور های دیگر نیز بنابر موقعیت های حساس جغرافیائی و ذخایر سرشار انرژی از جمله مواد نفتی و اهمیت ترانزیتی از موقف خاص برخودار اند ، کـه بدون آن نمی توان با ایجاد چنین یک سازمان دست می یافت . کشور های روسیه فدارتیف و جمهوری مردم چین در تغیرات و تحولات این سازمان نقش بی بدیل را دارا بوده ، که هر یک آن نیز در جستجوی اهداف مورد نظر خویش در سطح جهان و در چارچوب این سازمـــان منطقه ئی می باشند ، از اظهارات رئیس جمهور ، جمهوری مردم چین در نخستین اجلاس های کنفرانس چنین بر می آید ، بعد از جنگ سرد و فرو ریزی ساختار دو قطبی جهان ، مقوله و اصطلاح امنیت و دتانت مجدداً مورد بحث قرار داده و تعریف مجدد نمود . سازمان مذکور به دنبال نشست های که در شهر های الماتی و بشکیک و چهاده همین اجلاس آن در دوشنبه پایتخت تاجکستان منعقد گردید علاوه از اهداف اولیه (حل منازعات مرزی) بسوی اهداف دیگر در زمینه های اقتصادی و همکاری های ستراتیژیک مانند احیای مجدد جاده های ابریشم و غیره نیز توجه مبذول داشته و قرارداد های متعدد و متناوب را به امضأ رسانیده است . لزوماً ایجاد و تأسیس چنین سازمان بعد از پایان جنگ سرد می توان از زوایای متنوعی مورد بررسی قرار داد ، تقاضا ها و نیازمندی های اعضای سازمان علاوه بر مقتضیات جهانی ، ضرورت شکل گیری این سازمان را نیز متبین می سازد ، نیاز ها و توانمندی های کشور های ایجاد کننده این سازمان علی الرغم تضاد های ساختاری آنها که از همین اکنــون هویــــدا می باشد قابل غور و مداقه باید گردد . از سوی دیگر فشار های منطقه ئی و فرا منطقه ئی مبنی بر ایجاد این سازمان روبه ازدیاد بوده که ناگذیر ایجاد آنرا حتمی ساخت . پهنای (قلب زمین) که روسیه فدراتیف آنرا حوزه منافع حیــــاتی خـــویش می پندارد ، بناءً خواستار آنست تا صلح و ثبات در منطقه حیاتی آن توأم با بر قراری روابط حسن همجواری با همسایه گان آن استقرار یابد ، تا از این ناحیه مطمئین گردد . از جانب دیگر جمهوری مردم چین نیز مانند روسیه فدراتیف مدعی اند که در چارچوب سازمان همکاری شانگهای دارای منافع حیاتی باید باشد ، مناطق سین کیانگ و تبت که قلب سرزمین کشور چین محسوب می گردد ، به عنوان یک قدرت قرن بیست و بعد از پایان جنگ سرد به مثابه ابرقدرت قرن بیست و یکم نیازمند به تضمین امنیت موقعیت خویش را در منطقـــه می باشد ، مقامات چینی این نگرانی های خویش را بی نقــاب ساختــــه و می گویند که (اویغورها) قصد دارند تا در ایالت خودمختار سین کیانگ جمهوری مستقل ترکستان شرقی را پایه ریزی نمایند ، و این را نیز باید تذکر داد که جمهوری مردم چین علاوه از مرفوع ساختن نگرانی های فوق در صدد آن است ، تا با منابع انرژی آسیای میانه دسترسی دراز مدت را نیز داشته باشد و علاوه از آن حساسیت کشور چین در آن نیز نهفته است که افراط گرائی مذهبی سین کیانگ و تبت را نا امن و بی ثبات خواهند ساخت باید تدابیر پیش گیرنده را در جهت عدم گستـــرش چنین ایدیال باید اتخاذ نماید . اهداف عمده و اساسی ساختار سازمان همکاری شانگهای بعد از پایان جنگ سرد میان بلاک های شرق و غرب همانا تدوین قواعد جدید نظامی و امنیتی و همچنان گسترش پیمان ناتو به سمت شرق قبل از وقوع حوادث یازدهم سپتامبر سال (2001) کشور های جمهوری مردم چین و روسیه فدارتیف را وادار ساخت ، تا در چارچوب همکاری های منطقه ئی به قطب بندی جدید بپردازند ، که البته حسب نیازمندی های بعدی در عرصه های مختلف توسعه خواهند یافت .
نیاز مبرم دیگر برای ایجاد و ساختار این سازمان عقیم ساختن افراط گرائی مذهبی در آسیای مرکزی است ، که علاوه از این تهدید افراط گرائی به مناطق سین کیانگ و تبت کشور چین نیز متوجه بوده که چین خواهان آن اند ، تا صلح و ثبات در مناطق یاد شده استقرار یابند زیرا در مناطق متذکره ذخایر سرشار نفت کشف گردیده اند و از جانب دیگر پایگاه های عمده نظامی و مراکز آزمایشی سلاح های اتومی مربوط به ارتش خلق چین در آن ولایت مستقر و جابجا گردیده اند ، که نباید از طرف اویغور های ولایت سین کیانگ مورد تهدید قرار گیرد . روسیه نیز موارد مشابه را در این سازمان جستجو و دنبال می نماید ، جنگ چندین ساله با آزادی خواهان چیچن و وضیعت موجود اوکرائن باعث آن گردیده است تا افراط گرایان مذهبی در جمهوری های همجوار آن انسجام یافته که این خود خطر جدی برای روسیه تلقی می گردد ، که تداوم آن منجر به فعالیت های گسترده تروریستان می شود ، که روسیه مسلماً از این فعالیت های افراط گرایان مذهبی نگران می باشد . سازمان همکاری شانگهای ازبدوتأسیس خویش جلسات سالانه را در پایتخت های کشور های عضو دایر می نمایند و با صدور اعلامیه ها با تصامیم و فیصله های آن مبنی بر تحقق آن پیوسته تأکید می ورزند ، به گونه مثال در اجلاس تاجکستان فیصله های آتی مورد صدور قرار گرفته است : تقویت همکاری با محور های سیاسی ، اقتصادی ، تجارتی و نظامی بمنظور تبدیل آسیای مرکزی به یک منطقه صلح که ثبات در آن نهادینه شده باشد . مبارزه مشترک برضد جدائی طلبی و تروریزم بین المللی و مهاجرت های غیر قانونی و بی لزوم .
احترام به اصل حاکمیت کشور ها ، دفاع از اصل مالکیت براساس منشور ملل متحد .
تلاش در جهت ایجاد امنیت منطقه ئی از طریق حل و فصل مسالمت آمیز تمامی منازعات در چارچوب قطعنامه های سازمان ملل متحد .
در راستای مبارزه مشترک با تروریزم ، کشور های عضو سازمان همکاری شانگهای نظر مشترک و صدی واحد به مثابه پشتیبانۀ نیرومند که در عقب این سازمان قرار دارد ، می تواند ردر برابر جنگ با تروریزم در سطح منطقه ئی و جهانی با اقدامات قاطع و عملی متوصل گردند ، که افغانستان نیز می تواند در جهت تثبیت ثبات و تحکیم صلح و همکاری نزدیک با کشور های عضو سازمان همکاری شانگهای داشته باشد . حالا بر میگردیم به اشتراک آقای حامد کرزی در اجلاس شانگهای آن هم در دقیقه 99 عمر حکومت وی که مفاد آن زیاد تر است یا ضرر آن همه میدانند که جناب حامد کرزی که جلسه ی با اهمیت ناتو درویلز را به حساب خودش تحریم کرد، عوض خود جنرال بسم الله محمدی وزیر دفاع ملی را فرستاد اما در جلسه شانگهای خیلی با عجله خود را رساند در حال حاضر غیر از رفتن و آمدن
سفر جناب کرزی به شهر دوشنبه هیچ فایده ای وهمچنان هیچ ضرر را به افغانستان نمی رساند اما اعتماد باور مندی موقعیت شخص خودش نسبت به گذشته آسیب پذیر تر خواهد شد آنچه را که محترم کرزی در تاجکستان در جلسه شانگهای اظهار نمود . در سیاست های خارجی و تصمیم گیری های حکومت بعدی افغانستان هیچ نوع تاثیر ندارد به باور من اشتراک جناب کرزی آن هم به عجله در این اجلاس این پیام را به غرب میرساند که من دیگر راه و روش خود را تغیر داده ام دیگر با شما غربی ها داد و معامله ای ندارم کشور های غربی در راس امریکا اگر از اشتراک کرزی خوشحال باشند یا خفه پیامد های بعدی آن چه مثبت چه منفی به شانه های آقای کرزی گرنگی نخواهد کرد بلکه مردم افغانستان اند که جور و ستم سیاست های نا عاقبت اندیشانه ای زمامداران خویش را می کشند .