معلوم است که ما افغانها نظر باحساسات وطن پرستی و ملیت خواهی خود تمایل عمده باین داریم که هر چیز را صرف نظر ملی بودن یا نبودن ارزیابی نمائیمُ غافل از اینکه بسیار چیزهاست که از ساحه ملیت خارج شده وجه بین المللی یا بشری رااختیار مینماید. یکی از آن جمله علم است زیرا کدام علم ملی وجود ندارد. در واقع ملی آنست که یک سمبول واحد ومشخص بیک ملیت باشد تا توسط آن از ملل دیگر فرق و تشخیص شده بتواند از قبیل زبان ملی ُ بیرق ملیُ اتن ملی و امثالهم . اما وقتیکه یک عنصر بین دوملیت و یا چندین مملکت مشترک باشد ادعای ملکیت ویا ملیت آن مورد مناقشه قرار میگیرد و دراین صورت اصالت تاریخی آن باید درنظر گرفته شودُ هرگاه غرض از موسیقی ملی ُ اهنگهای فولکلوری باشد ُ اینها نیز از یک منطقه تا منطقه دیگر کشور متفاوت میباشند واین واقعیت در کشورهای همجوار بملاحظه میرسد.
هرگاه موسیقی راازنظر افاقی بنگریم ُ یک زبان بین المللی و جهان شمول بوده برای تفهیم آن بالفاظ ضرورت ندارد ُ همان طوریکه در یک نمایشگاه بزرگ هنری ُ مردم تابلوها ونقاشی ها رانظر به تجربه ُ ذوق و احساس خویش مقایسه ویکی را بردیگری ترجیع میدهند ُدرمورد موسیقی نیزکسب لذت مربوط به درجه فهم ُ آشنایی و ذوق هنری هرشخص متفاوت میباشد. اینکه چرا مردم افغانستان به موسیقی هندی ُ اعم از کلاسیک ُ غزل و فبلمی آن علاقه نشان میدهندُ بخاطر انست که یک وجه مشترک بین اهنگهای اغعانی وهندی موجود است.البته این علاقه دوجانبه بوده ُ موسیقی فولکلوری ما افغان ها نیز در هندوستان قابل درک وپسند قرار داشته ُچنانچه نغمه ء افغانی « انار انار » در معروفترین و محبوب ترین فیلم هندی بنام پاکیزه گنجانیده شده است.
کسانیکه انکشاف موسیقی افغانستان را وابسته به ورود چند هنرمند هندی در زمان این یا آن پادشاه قلمداد مینمایندُ به واقعیت مقرون نبوده بلکه کوتاه نظرانه میباشد. اگر موضوع عمیقاٌ مطالعه شود ملتفت میومیم که ارتباط بین موسیقی هند و افغانستان ریشهء تاریخی دارد.
به استناد تاریخ ُ نخستین سرودهای ویدی در حدود دوهزار قبل ازمیلادمسیح در سرزمین اصلی آریائیها انکشاف کرده و توسط مهاجرین آریائی ازمناطق بلخ وباختر بهندوستان رفته و به مرور زمان در آنجا پروسه تکاملی خودرا پیموده وگسترش یافته است. به اساس کشفیات باستانشناسی استفاده و حتی نواختن یک تعداد آلات موسیقی از قبیل رباب ُ توله ُ دایره ُ دهل و چنگ از قدیم درکشورما رواج داشته و در «سرگم» که الفبای موسیقی کلاسیک مرکب از هفت سُر عمده میباشدُ یکی آن بنام گندهارا یاد میشود و چنانکه میدانیم گندهار نام یک منطقه است در افغانستان باستان. در حقیقت بنیاد موسیقی هندی که مشتمل بر راگها ُ راگنیهای و تال میباشد براساس موسیقی محلی وفلوکلوری گذاشته شده است.که درآن علاوه از خود هندوستان ُ کشور ها همجوارش خصوصاٌ سرزمین افغانستان نقش بارزی داشته است. نفوس موسیقی افغانستان بالای نیم قاره هند به شمول پاکستانُ نه تنها از رهگذر اهنگ بلکه از ناحیه الات موسیقی نیز مشهود استُ زیرا آله موسیقی معروف هند بنام «سرودم مستقیماٌ با کمی تغیر از رباب انکشاف کرده ُ که ساز اصیل افغانی است واین واقعیت را استاد امجد علی خان سرود نواز معروف هند در مضمون زبان انگلیسی نوشته وسجره اجداد خود را که از افغانستان به هندوستان رفته بودند ُنیز بیان داشته است.
استاد امجد علیخان نواده استاد حافظ علیخان است که در دربار مغل سرود مینواخت. مثال دیگر نامهای آلات بر جسته موسیقی هندوستان است که همه ریشه افغانی داشته و کلمات اصیل زبان دری میباشندُرمثلاٌ ستار (سه تار) سرود ُ دلربا ُ شهنائی ُ دهل که (بعداٌ با کلمه عربی طبله – طبله از ریشه دهل – تعویض شده آنهم از طریق افغنستان به هند رفته است.) در جمله موسیقی نوازان معروف هندُ امیرخسرو دهلوی ُ عارف ُ عالم ُ شاعر وموسیقی دان که یکتعداد راگهار را کشف واختراع نموده و هم آلات موسیقی و اهنگهای جدید را انکشاف داده ُ پدر و خانواده او به هنگام غایلهء چنگیز از افغانستان به هندوستان رفته اند. اختراع آهنگهای ترانه خوانی مذههبی موسوم به (قوالی ) را به امیر خسرو دهلوی نسبت میدهندُ وی به عمر هفتاد وپنج سالگی در دهلی وفات یافت و در ادبیات دری آن مرحوم را امیر خسروی بلخی نیز یاد کرده اند.
سرایندء معروف دیگری استاد میران بخش که ترانه استقلال افغانستان را بحضور اعلیحضرت امان الله خان در جشن استقلال در عمومی پغمان خوانده ُ خانواده او نیز از ناحیه پغمان به هندوستان مهاجرت کرده بود.
برگردیم بموضوع عمده تکالمل موسیقی کلاسیک : طوریکه ملاحظه مینمائیم یکتعداد زیاد نغمات و اهنگهای محلی افغانستان با راگهای کلاسیک هندی توافق دارد که البته درک این ارتباط برای کسانیکه بموسیقی کلاسیک وارد نباشندُ مشکل است ُ چند مثال ساده این توافق را ذیلا نام میبریم : آهنگ ملا محمد جان « آهنگ بهروی » و گل دی پر زلفو « راگ آسا که در هند بنام ماند شهرت دارد» آهسته برو « راگ پیلو» مبارک بادا «راگ پهاری» ُ انار انار «راگ بهروی» ُ از کوتل تالقان « راگ بهرو» ُشبنم دانه دانه « راگ پیلو» و غیره تعداد أان زیاد است.از این توافق وتطابق راگها بین موسیقی افغانی و موسیقی کلاسیک هندشاید این سوال پیدا شودکه ایا موسیقی محلی افغانستان از راگهای هندی مشتق شده است؟
جواب منفی است زیرا موسیقی فولکلورافغانستان بر کلاسیک قدامت بیشتر داردُ موسیقی کلاسیک بعداٌ به مرور زمان انکشاف وتکامل کرده و موسیقی فوکلور در حقیقت تهداب موسیقی کلاسیک شمرده میشودُ بعباره ُ هرگاه نغمات محلی و فوکلوری را از روی مشابهت ویا اختلاف شان به گروپهای مختلف تقسیم نمائیم وجه تشابه ویا اختلاف انها رااز نظر سُر و قواعد تعریف و توجیه کنیم ُ در ایجاد موسیقی کلاسیک قدم اول را برداشته ایم.
در حقیقت ما میتوانیم تکامل موسیقی را با تکامل زبان در جوامع بشری مقایسه نمایم و همانطوریکه به تدریج از شکل ساده و بدوی خود برامده وروز تا روز غنی تر ُ کاملتر وجامع تر شده و بالاخره دارای قوانین (دستور زبان مشتمل بر قوانین صرف و نحوُ و انشاء وغیره ) گردیده ُ موسیقی نیز از شکل ساده ُ محلی و بدوی خود گزشته و به مرور زمان بسوی تکامل رفته و صاحب قاعده ُ وقوانین علمی گردیده است که همین شکل تکامل یافته آنرا موسیقی کلاسیک میگویند. علم موسیقی کلاسیک مانند دستور زبان نقش تشخیص ُ تنصیف . رهنمایی را در پدیده های موسیقی کلاسیک شرق ُ برخلاف موسیقی کلاسیک غرب علاوه از دسپیلن و پیروی از قواعد ُ ازادی احساس و بیان هنری را به هنرمند فراهم مینماید.
اینکه چرا موسیقی در خود افغانستان انکشاف نکرده و برعکس در هندوستان به اوج کمال رسیدعوامل ذیل را باید بخاطر سپرد. اولا در هند موسیقی جزء اعتقادات دینی بوده و همواره یک عنصر مقدس شمرده شده و علاوه برجشن وخوشی وسیله عبادت در معابد و مراسم مذهبی میباشد. ثانیاٌ هنرموسیقی وموسیقیدان در طول تاریخ ازطرف حکمرانانُ سرمایه دارانُ وحتی خود دولت هند معنا ومادتا تشویق گردیده اند ُ در افغانستان هر دو علت وضع معکوس ومنفی داشته است. دولت نیز به علل مختلف در انکشاف موسیقی سهم فعال نگرفته است از همین جهت است که در رشته موسیقی اکثر استادان نامدار افغان با فقر و پریشانی حیات بسر برده و انطوریکه شایسته مقام هنری شان بوده تجلیل و تقدیر نشده اند.
طریقه ( چـــــشـــتیه ) که یکی از پیش روان ان خواجه مــــعــــین الــــــدیـــن چشتی ( در هندوستان معروف به خواجه اجمیر ) است ُ در این طریقت از موسیقی بمقصد عبادت استخدام میشود ُ چشت قریهء کوچکیست در شرق ایالت هرات که تا حال یک محل مقدس شناخته میشود.
این طریقت اسلامی در هندوستان ترویج یافت وپیروان زیاد پیدا کردکه تا امروز با علاقه و گرمی اعقیب و استقبال میشود. مسلمانان هند و پاکستان آزادانه از این طریقت پیروی میکنند ُ سراینده ها ونوازنده های معروف (هندو ومسلمان) در عرس های نوبتی بزیارت خواجه معین الدین چـــشـــتــی از طریق موسیقی بدربار پروردگار ربالعالمین عرض نیایش مینمایند.
هر کس به طریقی حـــمــــد تو گوید …… ساقی به می ومطرب و ساغر به ترانه
هرگاه این سهم واشتراک تاریخی وفرهنگی که با موسیقی هند داریمُ موجود نمیبود بازهم فرا گرفتن و یا علاقمند بودن بموسیقی هند عصیان نه بلکه بنظر من یک امتیاز شمرده میشود ُ زیرا طوریکه در بالا گفتم و جهان امروز هم قبول کرده ُ موسیقی علم است و دسترس پیدا کردن به آن به دانش شخص می افزاید .
در علم وهنر جای برای تعصب ُ قید انحصار وجود ندارد – موسیقی شرقی هم علم است وهم هنر … وفرا گرفتن آن مستلزم ذوق ُ علاقه ُ زحمتکشی بوده مثل علم دیگر باید انرا تحصیل نمود و این تحصیل بدون زحمت و مشقت میسر نمیشود. ختم داکتر اسعد حسان غبار