جوانان! در چند قدمی برگزیدن (آزادی یا بردگی) م – طاها کـــوشــان

   طاها  کوشان   ازی چرخ  بشکندش بیضه در کلاه
     زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد. حافظ شیراز
شعبده بازی سیاستمداران کهنه پرداز قبیله گرا هنوز ادامه دارد و با گذاشتن کلاه و لنگی بر سر یک دیگر باز میخواهند یک ملت را سالهای دیگر در حلقه ی بندگی و بردگی چند مفتخواری که سفاکی و بهره کشی و تفرقه افگنی و تذویر و حیله گری را از اسلاف خویش به ارث برده اند و همانند پوتین تلاش های دارد تا آن قدرت یک قبیله را دوباره اعاده سازند. بر سر جوانانی که تازه بوی بهار آزادی و ارزش  رای  انسان آزاد باخرد و اندیشه با کمال خود اندیشی را تنفس کرده و میخواهند خویش را آزمایش نمایند؛ کلاه بگذارند.
 
اما گمان نکنم که باز جوان قرن 21 یک چرخش160 درج به گذشته کرده و آن سرمه های آزموده را باز بیآزمایند.
 
نسل بیچاره و دربدر من با همین لنگی و کلاه بازی ها فرار مُلک ها، در بدر، نشسته درخاک و خون و آتش و بربادی و کشتن و بستن و نوکری انگریز و شوروی سابق و پاکستان (چوکره و آستینچه انگریز) و امریکا؛ ونیز باهم دشمنی ورزیدیم.
 
دشمنی سمتی
 
دشمنی قبیلوی
 
دشمنی زبانی
 
این سه تخم را از عبدالرحمن خان غدار جانی و قاتل میهن؛ بجز شاه امان الله، غدارانی همانند نادر و هاشم و سردار سرخ ماد داود و برادرش ماد نیم و گل محمد مهمند و کی و کی و ووووو با به هم اندازی بیچاره هم مینهان ما و برنامه های تدریسی وزارت معارف که سرِدار مادنیم خان؛ با روی دست گرفتن برنامه های  که بدبختی بزرگ و نابخشودنی و قهقرایی را به فرزندان مهین به ارمغان آورد و به بهانه و پوشش ترویج زبان پشتو؛ همه هم میهنان را از هم جدا و دشمن یک دیگر ساختند. و اگر همین یک تلاش زیربنایی و نیک  زنده یاد نجیب الله خان توروایانا؛ وزیر وقت معارف/ آموزش و پرورش نمی بود؛ همین اندیشه همگرایی و هم دیگر پذیری نیمه بند امروزی نیز از بین هم میهنان ما نا پدید می شد.
 
و شما جوانان قرن 21 سر برآورده از آتش و خون و خاکستر؛ باز فریب قوم و قبیله و خان و بیگ را میخورید؟
 
آیا تو جوان دانشمند با خرد و اندیشه و باورمندی به همگرایی و هم دیگر پذیری همه هم میهنان؛ باز به ادامه و تداوم همان برنامه های مخرب و تباه کن نادر و ظاهر و داود و ترکی و امین و بدرگ ونجیب گاو و کلبدین و ملا ماداومر و آغه جامدکر زای را؛ نسخه شفا بخش زخم های این میهن بیچاره مان  میدانی؟
 
خوب تأمل کنید و ژرف بنگرید!
 
این کلاه بازی های دیوانگان قدرت و پول، چه پیام و چه برنامه ی راهکاری برای برون رفت از این همه بیچارگی و بدبختی های خون و آتش و بربادی میهن مان دارد؟
 
این قبیله گراهای که حتی تحمل به قدرت رسیدن هیچ پشتون تبار دیگری را ندارند؛ باز شعار: ادامه را سر داده اند.
 
ادامه چی؟ کدام برنامه های زیر بنایی و بدرد بخور میهن و هم میهنان ما؟
 
اگر ادعای برنامه های زایرخانی و داوو سرخ را به رخ مردم می کشند؛ ناچار بودند تا برای جلب و بدست آوردن کمک های جامعه بین المللی برنامه ای ساختاری وبا شروع از سرشماری شهروندان میکردند.!
 
که کردند ولی همه با چال و نیرنگ و دروغ وفریب؛ اگر دروغ می نویسم پاسخ مرا بدهید!
 
جوانان دانشمند باخرد و اندیشه!
 
شما در چند قدمی برگزیدن (آزادی یا بردگی) قرار دارید
 
متوجه باشید که دشمن اصلی ما پاکستان با استفاده از ابزاری بنام طالب به ستاد انتخاباتی کی حمله کرده و تحدید می کند؟
 
پهلوی همان کسی بایستید که تُرت و پوستکنده می گوید: طالبان دشمن ماست. و تمام.
 
نشود روزی رسد که همه جوانان بگوینند: شرمنده انتخاب خویشم.