استاد قاسم افغان و شاه امان الله : نوشته میرعبدالواحد سادات

جواب تاریخی به اخلاف ملای لنگ که با تحقیر اهالی پر فضیلت موسیقی و شکستاندن آلات موسیقی آنان « فخر » مینمایند :

استاد قاسم افغان حامى بزرگ استقلال و شاه امان اله 

در بزرگداشت  سال روز احراز استقلال سياسى افغانستان و تبجيل از پاسداران سترگ استقلال ، جا دارد از نقش اثر گذار استاد قاسم افغان در ان صفحات شورانگيز تاريخ ، با قدردانى و افتخار ياد دهانی  نماييم و مقام والاى اين شخصيت بزرگ ملى و فرهنگى را گرامى بداريم كه جايگاه رفيع اين برليان تاريخ موسيقى و بنياد گذار موسيقى معاصر كشور ، اظهر من الشمس است . چنانچه استاد مددى از مفاخر موسيقى افغانستان در كتاب خود ( سرگذشت موسيقى معاصر افغانستان ) ، استاد قاسم را موسيقيدان جامع در تمام شقوق موسيقى كه بر همگان حق استادى داشته ، معرفى و ” مكتب قاسم ” و ” سبك قاسمى ” متعلق به او ميداند . 

ادامه خواندن استاد قاسم افغان و شاه امان الله : نوشته میرعبدالواحد سادات

(سالگرد ماتم ) این روز سیاه و  ماتم بر ملت ساحشور و غیور ما تسلیت باد؛ شعراز : وارث الشعرا نذیراحمد ظفر

طالب رســـــید و دزدان هر سو فرار کردند

چون موش های تر سو رو سوی غار کردند

این طـــــــالبان نا دان این چاکــــران دوران

از بهر غضب قــــــــدرت صد انتحار کردند

ادامه خواندن (سالگرد ماتم ) این روز سیاه و  ماتم بر ملت ساحشور و غیور ما تسلیت باد؛ شعراز : وارث الشعرا نذیراحمد ظفر

نوای باد ؛ هدیه به روان پاک استادواصف باختر: اسد روستا

نمیدانم چرا امشب نوای باد غمگین است

سرشکم بر رخم از خاطرِ ناشاد غمگین است

چرا مرغ سحر از ناله خاموش است در گلشن

گلوگاه اش مگر از ناوک صیاد غمگین است

ادامه خواندن نوای باد ؛ هدیه به روان پاک استادواصف باختر: اسد روستا

(دامنِ افلاک )اگر سوزی کتابم را بروی خاک بنویسم ؛ شعراز : سمیع حامد

به خون خود خطی بر دامنِ افلاک بنویسم

شعار سر بلندی را بروی خاک بنویسم

مکاتب را اگر از جهل بر بستید بروی من

به دشت و دره با هر سبزه و خاشاک بنویسم

کتابم را بسوزان باکم از آن نیست میدانم

ادامه خواندن (دامنِ افلاک )اگر سوزی کتابم را بروی خاک بنویسم ؛ شعراز : سمیع حامد

تا بسته به زنجیر عدوپای ترا : میرزا ابوالپشم

تا بسته به زنجیر ، عدو پای ترا

ای‌وای که نشنیده کس آوای ترا

ققنوسِ امیدِ وطنم، آزادی 

ما منتظرانیم ، تماشای ترا.

ادامه خواندن تا بسته به زنجیر عدوپای ترا : میرزا ابوالپشم

سرآغاز چهارمین سال حرمت شکنی ها، نفاق افگنی ها و روایت ناشکنی ها : مهرالدین مشید

مانور های طالبان؛ ناموفقیت های مخالفان و رنج های مردم افغانستان
سه سال از فروپاشی نظام ورشکسته جمهوریت و فرو ریزی ارزش های آن  سپری شد و سرآغاز چهارمین سال حرمت شکنی ها، عزت ستیزی ها و خودکامگی های طالبان در عرصه های گوناگون زنده گی آغاز گردید. با تاسف که در این مدت طالبان نه تنها پاشنه های خویش را بر گلو های مردم افغانستان گذاشته و هزاران زن را از کار و میلیون ها دختر را از آموزش محروم گردانیده اند؛ بلکه بدتر از آن فقر و تنگدستی در کشور بیداد می کند و هر روز به شمار لشکر گرسنگان و بیکاران افزوده می شود. تنها استبداد و خودکامگی های طالبان در موج فزاینده ی تجاوز های جنسی و زن ستیزی آنان نیست که چون کابوسی بر روان مردم افغانستان سایه افگنده است؛ بلکه اختلاف و پراگنده گی گروهی، قومی و مذهبی نیرو های مخالف طالبان به مثابه ی پاشنه آشیل بر گلو های مردم ما هر روز بیشتر از روز دیگر نیز سنگینی میکند.

ادامه خواندن سرآغاز چهارمین سال حرمت شکنی ها، نفاق افگنی ها و روایت ناشکنی ها : مهرالدین مشید

گفت‌وگویی با محمود فارانی؛ پیش از شعر نو فارسی با شعر نو عرب آشنا شدم : استاد پرتو نادری

جناب استاد محمود فارانی! شما یکی از شاعران پیش‌گام شعر آزاد عروضی یا شعر نیمایی در افغانستان هستید‌، در کتاب «آخرین ستاره» تاریخ سرایش نخستین چهارپاره‌ها و نیمایی‌های شما به سال‌های ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ خورشیدی بر‌می‌گردد. در این سال‌ها شما درست ۲۱ و ۲۲ سال داشتید؛ یعنی نخستین سال‌هایی که آموزش‌های دانشگاهی خود را آغاز کرده بودید. پرسش این است که در آن روزگار هنوز مطبوعات افغانستان به نشر شعر آزاد عروضی روی خوش نشان نمی‌داد و دسترسی به شعر نو پارسی در ایران هم محدود بود، چگونه شد و چه عامل و انگیزه‌های فرهنگی ـ اجتماعی سبب شد تا شما از همان آغاز جوانی به چهارپاره‌سرایی و شعر آزاد عروضی بپردازید؟

ادامه خواندن گفت‌وگویی با محمود فارانی؛ پیش از شعر نو فارسی با شعر نو عرب آشنا شدم : استاد پرتو نادری

تروریست پروری های پاکستان و ایران؛ درس های آموزنده برای جهانیان: مهرالدین مشید

     پاکستان و ایران دو همسایه ی بدنام و دشمنان آشکار مردم افغانستان

با نام بردن از پاکستان و ایران بصورت فوری گروه‌های تروریستی در ذهن انسان تداعی می شوند که بیش از نیم قرن بدین سو در خوان نظامیان اسلام آباد و آخوند های ایران برضد مردم افغانستان پرورش یافته بودند. این دو کشور بدنام و دشمنان تاریخی مردم افغانستان در این مدت از هیچ جنایت در حق مردم افغانستان خودداری نکرده اند. خوشبختانه که حالا گروه های تروریستی، این دست پرورده گان آنان به مثابه ی مار های درون آستین دامنگیر خود آنان شده اند.

ادامه خواندن تروریست پروری های پاکستان و ایران؛ درس های آموزنده برای جهانیان: مهرالدین مشید

باختری که کس نه دیده ونه شنیده« بخش اول» : نوشته از داکتر عبدالله محمودی و احمدشاه

با درود،

این نوشته داکتر صاحب عبدالله محمودی را که سال قبل به مناسبت وفات استاد باختری پوست کرده بودم، اینبار در بخش های مختلف بازنشر می کنم. 

با درود به داکتر صاحب عبدالله محمودی که صرفنظر از تشنجات و عناد های شخصی ، فامیلی ، سیاسی، برچسپ زنی ها و افتراهات، و برخوردهای ناصواب، در برابر استاد باختری ،در دوران که من به یاد دارم ، بسیار صادقانه ادای دین کرده اند و زنده یاد استاد واصف باختری را از اولین روز های اشنایی تا اخیر زندگی استاد به معرفی گرفته اند.

یاد استاد واصف باختری گرامی باد.

بخش اول…

باختری که من میشناسم

 نویسنده:

داکتر عبدالله محمودی   

08 اسد 1402

ادامه خواندن باختری که کس نه دیده ونه شنیده« بخش اول» : نوشته از داکتر عبدالله محمودی و احمدشاه

پیام تبریکی داکتر فیض الله ایماق بخاطر چاپ کتب جانب نذیر احمد ظفر بنام بانوی قلم فرسا و غزلیات وی بنام آرا

 

نذیر احمد ظفر یکی از شخصیت های  شهیر و ژورنالست و ادیب و شاعر بلند اوازه افغانستان است.

اشنایی من  با این شخصیت  عالی و خبرنگار مسلکی ازسالها قبل در رادیو تلویزیون ملی  افغانستان بوقوع پیوسته بود. همسرعزیزم  انابت جان و اینجانب نه تنها  در  ایام  اقامت  ما در  کابل  باهم  همکار بودیم بلکه در ایام هجرت نیز در  رادیو  تاشکند یکجا در سرویس خبری  فارسی  دری تورکی  واوزبیکی فعالیت  داشتیم.

دراین روزها خبر نیک وبسیار خوبی  در رسانه  مجازی  شینده و در سایتهای هموطنان ما  خواندم که وارث  الشعرا جناب  محترم  ظفر شاعر شیرین کلام عصر حاضر افغانستان در غربت  کتابی را تحت  عنوان« بانوی  قلم فرسا »در باره زندگینامه و خدمات علمی وفرهنگی خانم ماریا  جان  دارو در قید  تحریر  درآورده  است که  واقعاٌ یکی  از  مهم  ترین  کتاب  های  تالیفی جنا ب محترم ظفر بشمار  میآید.

ادامه خواندن پیام تبریکی داکتر فیض الله ایماق بخاطر چاپ کتب جانب نذیر احمد ظفر بنام بانوی قلم فرسا و غزلیات وی بنام آرا

دکتورآن عثمان ؛روایت‌گر بزرگ، خود به روایتی بدل شد: استادپرتو نادری  

 · 

این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش

آن روایت‌گر بزرگ، خود به روایتی بدل شد …

درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان یگان یگان فرو می‌غلتند و سر بر خاک غربت می‌گذارند. درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان چارۀ دیگری ندارند، جز آن كه مرگ را پذیرا شوند، بی آن كه زمزمۀ نسیم آشنایی از سرزمین خود بشنوند. فرو افتادن هر درخت در این باغ‌ستان سوخته مصیبت بزرگی‌ است و اما مصیبت بزرگ‌تر این كه هنوز نفس مسیحایی بهار، مژدۀ از رویش‌های تازه ندارد.  هنوز روشن نیست كه تا فصل شگوفه چندین و چندین بهار فاصله است. هنوز روشن نیست كه زمستان سوزان غربت چی یلداهای دردناكی دیگری را تجربه می‌كند. .  

وقتی خبر دردناک خاموشی آن روایت‌گر بزرگ داکتر اکرم عثمان را شندیم، مانند آن بود که صدای فرو افتادن کاجی را شندیم. کاجی به شکوه کاج کاشمر. تا یادم می آید مردی به مهربانی و شکسته‌نفسی او بسیار کم دیدهام. 

ادامه خواندن دکتورآن عثمان ؛روایت‌گر بزرگ، خود به روایتی بدل شد: استادپرتو نادری  

کابل با روحی خسته و عصیانی و پیکرۀ خونین و هوای تاتاری : مهرالدین مشید

تراژیدی ترین شهری که عشق را دفن کرده و با خاطرات آن زنده گی می کند 
بحث بر سر کابل، بحث در مورد شهر رویا های ویران است که شور و شادی مردم آن به تاراج تاتار های جنوب رفته و خیابان های پرجنب و جوش آن داغ ننگین سکوت مرگبار را بر سر و دوش می کشند.  باغ‌های زیبا و شگوفای آن از نغمه ی بلبلان خالی و کوچه‌های قدیمی آن که زمانی نفخ زندگی را در روح های آشفته می دمیدند.
حالا در خموشی مرگبار و یاس دردناک فرورفته اند؛ تاسفبارتر اینکه کوچه های خوشنام، مشهور و تاریخی آن چون، بارانه، ریکا خانه، سنگ تراشی، چنداول، خرابات، پرانچه و… از فرهنگ ستیزی و آبدات دشمنی تاتار های جنوب درامان نمانده است و خواب در چشمان خسته ی باشنده گان آنان شکسته است. کابل تحت سیطره ی طالبان اختناق شدید سیاسی، امنیتی و اجتماعی را پشت سر می گذارد و زیر پاشنه های گروه‌های تروریستی به شهری غریب و به تاراج رفته بدل شده است. 

ادامه خواندن کابل با روحی خسته و عصیانی و پیکرۀ خونین و هوای تاتاری : مهرالدین مشید

داستان گونه ی  آموزنده وانتباهی : محمد عارف عریف

روزی پیرمردی با مرد جوانی مواجه شد،

مردجوان از پیر مرد پرسید:

“شما مرا به یاد دارید؟”

پیرمرد گفت نه. سپس مرد جوان به او می گوید که شاگرد شما هستم , معلم  پرسید:

“چه کار می کنی؟”

جوان پاسخ داد:

” من معلم هستم.”

آه، چقدر خوب، مثل من؟

” بله. در واقع، من معلم شدم زیرا شما به من الهام دادید که شبیه شماباشم.»

ادامه خواندن داستان گونه ی  آموزنده وانتباهی : محمد عارف عریف

در پیوند به شعر و شاعری ناصر نصیب «بخش دوم» : استاد پرتو نادری

بعدی ده سال نگاری که مرا

به سر رهگذری عام بدید

به تعجب سخنی گفت، به من

که چرا موی سرت گشته سپید

گفتمش حادثه‌ها کرد اثر

چه ستم‌ها زحوادث نکشید

پیش از عمر کهن خواهش سن

ادامه خواندن در پیوند به شعر و شاعری ناصر نصیب «بخش دوم» : استاد پرتو نادری

دفاغ از داعیۀ زنان افغانستان، رسالتی بس بزرگ و تاریخی: مهرالدین مشید

داعیه برحق زنان افغانستان را نباید قربانی هنجار شکنی های اخلاقی کرد

زنان ‌و دختران افغانستان نخستین قربانیان و در ضمن نخستین حماسه آفرینان پس از حاکمیت طالبان در این کشور اند. جا دارد تا از مبارزات برحق زنان افغانستان پشتیبانی کرد و نباید با رویکرد های نادرست مبارزاتی بویژه هنجار شکنی های و برهنه نمایش ها از حقانیت و قداست مبارزاتی زنان افغانستان کاست. بجای رویکرد های منفی مبارزاتی که با ارزش های فرهنگی افغانستان ناسازگار است؛ به شیوه هایی از مبارزه باید متوسل شد که حقانیت و قداست مبارزاتی زنان و دختران افغانستان را بیشتر و باطل بودن فرمان های زن ستیز طالبان را به اثبات رساند.

ادامه خواندن دفاغ از داعیۀ زنان افغانستان، رسالتی بس بزرگ و تاریخی: مهرالدین مشید

بنام خداوند لوح و قلم؛ دو اثر ماندگار از شاعر معاصر وطن ؛ وارث الشعرا نذیر احمد ظفر: نوشته از پروفیسور عنایت الله شهرانی

بنام خداوند لوح و قلم     

     درین اواخر دو اثر بر گزیده و عالی از جناب محترم وارث الشعرا نذیر احمد ظفر به عنا وین (بانوی قلم فرسا) که در باره حیات علمی و هنری و اداری محترمه خانم ماریا بیگم دارد بحث میکند ، و دو دیگر مجموعه اشعار و یا دیوان چهارم ژور نا لیست کار کشته نذیر ظفر به عنوان (آرا)بطبع رسیده است.اول با نوی قلمفرسا: مو لف دانشمند و قلم بدست توانا جناب ظفر این کتاب را به افتخار خد مات ارزنده ِهنری، ادبی و علمی با نو ماریا جان در دو صد و هشتاد و دو صفحه نوشته و به طبع رسانیده است. درین اثر پر محتوا نظر یکتعداد از نویسنده گان وطن خاصتا همکاران خانم ماریا دارو، در قسمت کار کرد های محترمه ماریا دارو در خصوص طرز بر خورد وی با ما مورین و هنر مندان رادیو افغانستان آورده شده است، که واقعا میتواند آیینهِ فعالیت های او را نماینده گی نماید،به قرار نوشته محترمه فوزیه جان شهاب ، ماریا جان دارو مو سس کودکستان رادیو تلویزیون میباشد.

ادامه خواندن بنام خداوند لوح و قلم؛ دو اثر ماندگار از شاعر معاصر وطن ؛ وارث الشعرا نذیر احمد ظفر: نوشته از پروفیسور عنایت الله شهرانی

پارچه تمثیلی انتقادی و داستان کوتاه زیبای ( شمس و قیسی ) نوشته بانو ماریا دارو

برنامه کورنی ژوند رادیو تلویزون وطن دو اثر ماریا دارو را بتاریخ ۳۱ جولای ۲۰۲۴ بدست نشر سپرد. برای استماع پارچه انتقادی و انتباهی و همچنان قسمت اول داستان زیبای بنام شمس و قیسی میتوانید بالای ویدیو لکیک نموده از شنیدین آن لذت ببرید.

خوبان روزگار!..: همایون مروت

ای یار بیا کلبه ی ویرانه هنوز است

سرد است، ولی گرمی جانانه هنوز است

نَی نیست، نوا نیست، ببین حال و هوا نیست 

تو باشی اگر، شور صمیمانه هنوز است

ادامه خواندن خوبان روزگار!..: همایون مروت

دامن زدن به اختلافات ؛ توطیۀ بین المللی برای بقای تروریسم : مهرالدین مشید

وفاق ملی پادزهری برای مقابله با تروریسم

افغانستان پس از پنج دهه ناامنی ها و بی ثباتی های دوامدار، در موجی از توطیه های پر خط و خال و در ضمن خطرناک و اوجی از فقر، بیکاری و وحشت، اکنون نه تنها با اژدهای تروریسم دست و‌پنجه نرم می‌کنند و بهای فساد، جنایت و خیانت زمامداران و رهبران گروه‌های سیاسی چپ و راست را می پردازند؛ بلکه بدتر از آن چنان درگیر نفاق و اختلاف بی پیشینه ی ملی شده اند که هیچ گاهی مردم این کشور چنین شرایط دشوار و خطرناک را سپری نکرده اند. هرچند اختلاف میان گروه‌های سیاسی و مذهبی افغانستان پیشینه دارد؛ اما این اختلاف پس از

ادامه خواندن دامن زدن به اختلافات ؛ توطیۀ بین المللی برای بقای تروریسم : مهرالدین مشید

محمد ناصر نصیب« بخش نخست» : استاد پرتو نادری

محمد ناصر نصیب را از همان دوران جوانی می‌شناسم. درست از‌ همان روزی که منتخب اشعار او را از بساط یکی از کتاب فروشان دوره‌گرد در شهر کابل خریدم.

آن روزها به دنبال شعر سرگردان بودم. چه در برگ‌های میانی مجله‌ها، چه در بساط کتاب‌فروشان دوره گرد و یا هم در غرفۀ فروش کتاب‌ها، مجله‌ها و روزنامه‌ها.

«منتخب اشعار نصیب» به سال 1345 نشر شده است. در آن روزگار هنوز گزینه‌های شعری زیادی در افغانستان نشرنشده بودند. تنها «آخرین ستاره» از محمود فارانی، «ستاک» از بارق شفیعی، «نهال» از عبدالحی آرین‌پور، «امواج هریوا» از رضا مایل و «منتخب اشعار» از ضیا قاریزاده نشر شده بودند. 

ادامه خواندن محمد ناصر نصیب« بخش نخست» : استاد پرتو نادری

یادی از طنز پردازان کشور ما :نصرالدین ساجوقی

یکی از روز ها گفت و شنید جناب سید عبدالقادر رحیمی با محترم نظیر رهگذر توجه مرا معطوف داشت، یادم آمد که آقای رحیمی  یکی از آثار طنز خودرا تحت عنوان وزارت چلم و‌نسوار  را بمن اهدا ءنموده بودند روی این ملحوظ لازم می دانم تا به معرفی این اثر ارزنده بپردازم. این کتاب در ( ۱۴۳) صفحه و (۳۸) عنوان با طراحی و نقاشی  استاد توفیق رحمانی به زیور چاپ آراسته شده است.

باید یاد آور شد که شادروان جلال نورانی  نویسنده و‌طنز پرداز معروف افغانستان  تقریظی را درین کتاب با عنوان (( دو‌کلمه حرف حساب  با قادر رحیمی طنز پردازی از خاک پاک هرات))  که در بردارندهء ده صفحه است  آغاز  نموده  است. آن زنده یاد تا حد امکان در همه عنوان ها تبصره های نیک  نموده  ودر جایی طنز های اورا  باطنز های Jonathan  Swift  جاناتن سویفت نویسنده ‌و طنز پرداز آیرلندی  مقایسه نموده است. همچنان. او در مورد شایق جمال ، محی الدین انیس  می نگارد  واز دهه چهل که ترجمان بنیان گذاری شده بود، از استاد علی اصغر بشیر هروی باد نموده و طنز های اورا شبیه طنز های دهخدا می داند.

ادامه خواندن یادی از طنز پردازان کشور ما :نصرالدین ساجوقی

افغانستان پس از نیم سده رخداد های خونین آبستن فاجعۀ تازه : مهرالدین مشید

افغانستان وارد نقطۀ عطف جدید و آبستن نیم قرن رخداد های خونین تر

با توجه به‌ سیاست های استعماری قدرت های بزرگ در قرن نوزدهم و بیستم و میراث های ناتمام آن در جهان سوم که در هر مقطع آبستن رخداد های جدید شده  و رخداد های زنجیره ای خونین تر از گذشته را رقم زده است. حوادث پنج دهه ی افغانستان بر این سخن معروف مهر تایید می گذارد که ” قدرت های استعماری به هر بهانه ایکه یک کشور را مورد مداخله ی نظامی و سیاسی قرار می دهند،

ادامه خواندن افغانستان پس از نیم سده رخداد های خونین آبستن فاجعۀ تازه : مهرالدین مشید

گۉرا ۉغلی : داکتر فیض الله ایماق

گۉر ا ۉغلی شرق خلقلری اورته سیده خصوصا“ ترکمن، ا ۉزبیک،آذ ر بایجان، تورک،تاجیک و باشقه قرداش خلقلر آره سیده کینگ ترقلگن.

گۉر ا ۉغلی، خلق نینگ اصل قهرمانی دیر.او، اوز خلقی نینگ ، مملکتی نینگ آزادلیگی ومستقل لیگی یولیده کوره شگن.او کوپ خلقلر نینگ فرزند لرینی یکدل قیلیب، بیرلشتیریب،اولر بیلن بیرگه لیکده بختلی یورت توزگن. گور اوغلی نینگ قیرق ییگیتی،آیتیش ممکن که،هربیری قرداش بیر ملت نینگ – نماینده سیدیر.یعنی گوراوغلی قورگن دولت تورلی ملت وکیللری همکار،هم مسلک بولیب دوران سوره دیگن اوتوپیک( خیالی) بیر مملکتدیر.گوراوغلی خلق نینگ بنیادکارلیک بهاسینی اوزیگه مجسم ایتگن سیمادیر.

ادامه خواندن گۉرا ۉغلی : داکتر فیض الله ایماق