
کاش، دریاها پریشانی نداشت
موجها یک روحِ توفانی نداشت
منتظر بودم؛ ولی از عمقِ ابر
آسمان آهنگِ بارانی نداشت
ادامه خواندن کاش، دریاها پریشانی نداشت : استاد جاوید فرهادکاش، دریاها پریشانی نداشت
موجها یک روحِ توفانی نداشت
منتظر بودم؛ ولی از عمقِ ابر
آسمان آهنگِ بارانی نداشت
ادامه خواندن کاش، دریاها پریشانی نداشت : استاد جاوید فرهاداین بزرگ مرد کاسیوس کلی است. این نام را در جوانی از خود دور کرد و نام محمدعلی را برگزید. از واژۀ کاسیوس کلی، بدش می آمد. شاید در مفهوم آن بوی برده گی پیچیده باشد. او اسطورۀ بزرگ ورزش، مردانهگی و انسانیت بود. علم بردار مبارزه در برابر تبعیض نژادی، مبارز برای آزادی بیان و حقوق شهروندی.
روزگاری که شاگرد دانشگاه بودم. کتاب کوچکی از او خواندم زیر نام « من یک قهرمان سیاه هستم». وقتی این کتاب را خواندم چنان بود که گویی با بودایی رو به رو هستم. کتاب به قلم خودش بود و خیلی هم صادقانه اعتراف کرده بود کس چه میداند که در
ادامه خواندن محمد علی کلی : استادنصرالله پرتونادریپخواني پاچا، محمد ظاهر شاه خپل د ژوند لمړې رادیويي مصاحبه زما سره په ۱۹۸۴ کې وکړه. زمانه مخکې هغه یواځې یوه مصاحبه کړې وه چې هغه د فرانسوي اخبار لوماڼډ سره وه. شوروي سره د جهاد په دوره کې زه د بي بي سي د پښتو خپرونې لپاره څلور ځلې روم ايټالې ته د پخواني پاچا سره د مرکو لپاره لاړم. په هغه وخت کې د پاچا معتمد او خبر لوځ، دده زوم سردارعبدل ولي وو چې ما د جنرال صاحب نه ورته خطاب کولو. برابر څلور مياشتې تليفونو او تماس نه وروسته، پخواني پاچا د لمړې مصاحبې لپاره حاضر شو.
د پاچا زوم ، جنرال ولي ډير بدګمان سړی وو او هرڅه ته به ېې دشک او ترديد په سترګه ليدل. ډير ځلې چې زه به د پاچاسره په مصاحبه کې وم، ده به لاسوسونه ورته ښورول چې یا ډير تفصيل مه ورکوه او یا په همدې ځای ېې ختم کړه. زه یوځل مجبور شوم جنرال ولي ته ووایم چې« په دې تيرو مصاحبوکې چې ما له اعلاحضرت سره کړي، کوم تنقيد او یا تبصره لرې؟» د هغه ځواب منفي وو، نو بيا ما ورځخه غوښتنه وکړه چې د پاچا حواس د خبرو په منځ کې مه مغشوشه وه.
ادامه خواندن د ظاهرشاه د خاطراتو سوزول : ډاکټر نبي مصداقترامپ از دور زدن تنش های دیپلوماتیک تا پایان منازعۀ جهانی
دونالد ترامپ با شعار «اول آمریکا» در سال ۲۰۱۶ وارد کاخ سفید شد و با سیاستهایی که توازن سنتی سیاست خارجی آمریکا را دگرگون کرد، تأثیری ماندگار بر روابط بینالمللی گذاشت. پس از بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴، امریکا بحث در مورد پیامدهای سیاستهای اقتصادی او بر نظم بینالمللی دوباره برجسته شده است. ترامپ در دور نخست ریاستجمهوری خود با رویکردی حمایتگرایانه، تجارت آزاد را به چالش کشید و با خروج از معاهده های بینالمللی، اعتماد متحدان خود را متزلزل گردانید. ترامپ پس از پیروزی در انتخابات و رفتن به کاخ سفید با تمرکز بر اقتصاد و دیپلوماسی تجاری و جایگزینی آنها با تنش های ژئوپلیتیک، روابط در حوزه ی بین الملل را دچار دگرگونی نموده است.
ادامه خواندن ترامپ و بازتعریف روابط بینالمللی؛ از تنشهای ژئوپلیتیک تا دیپلماسی تجاری : مهرالدین مشیدنجات افغانستان در گرو راهی؛ میان تحول نرم و دگرگونی بنیادین
تحلیل راهبردی برای عبور از بحران تاریخی افغانستان
افغانستان امروز شرایط حساس و سرنوشت سازی را پشت سر می گذارد که بحران مشروعیت، فروپاشی نهادهای سیاسی، فقر جانکاه، بیکاری، تبعیض ساختاری، و سلطه یکجانبهی طالبان بر حیات اجتماعی مردم این کشور بیداد میکند و بن بستی فراگیر وهمه جانبه سراپای کشور را فرا گرفته است. موضوع این نوشته بحث بر سر چگونگی تحول در افغانستان است تا با نگاهی راهبردی بر ضرورت تحول در افغانستان، روی این موضوع تمرکز نماید که آیا افغانستان برای عبور از شرایط کنونی به تحول نرم نیاز دارد و یا دگرگونی بنیادین؛ یا اینکه بر ضرورت پیوند تحول نرم با دگرگونی بنیادین برای نجات افغانستان تاکید کرد. یا به عبارت دیگر راه نجات، نه از مسیر کودتا و جنگ؛ بلکه از مسیر گذار آرام، باثبات، اما عمیق در ساختارهای قدرت، فرهنگ سیاسی و هویت ملی عبور می کند.
ادامه خواندن افغانستان، میان دو لبه تیغ؛ تحول نرم یا سقوط ساختار : مهرالدین مشیدای وطندار عید قربان شد قربانت شوم
صدقهی حال خراب و چشم گریانت شوم
نی به خوانت نقل و بادام و نه هم جلغوزهی
سفرهی خالی ز نان و چشم حیرانت شوم
ادامه خواندن سروده عید قربان : استاد محمد اسحاق ثنادر دهۀ چهل خورشیدی پس از کتاب « نوی شعرونه/ اشعار نو » با نشر شماری از مجموعههای شعری که در بر گیرندۀ شعرهای نیمایی نیز بودند، دامنۀ نشر چنین شعرهایی در رسانههای کشور گسترش بیشتری پیدا کرد و میتوان گفت: شعر نو در کنار شعر کلاسیک به یک جریان انکار ناپذیر ادبی بدل شد. چنان که این کتابها در نهادینه سازی شعر نو در روزگار خود جایگاه و اهمیتی داشتهاند.
– «ستاک» از بارق شفیعی، 1342،
– «آخرین ستاره»، از محمود فارانی,1342.
– « رویای شاعر» از محمود فارانی.
– «منتخب اشعار» از ضیا قاریزاده، 1343،
ادامه خواندن اشعار نو در دهۀ چهل خورشیدی: استاد نصرالله پرتونادریگر شیشــــه ای قلب من شکستی خیر است
از چنگ رضـــــای عشق رستی خیر است
همـــــــراهی رقیـــب من نشستی خیر است
با من تـــــو اگر عهــــد نه بستی خیر است
ادامه خواندن قالب شعر – مخمس؛ شاعر: احمد محمود امپراطور قالب شعر – مخمسفروپاشی طالبان؛ تلاطمهای داخلی و بازتابهای جیوپولیتیکی منطقهای و جهانی
در این روز ها بسیاری از آگاهان سیاسی و کارشناسان مسایل منطقه و جهان از انفجار تازه در افغانستان تحت اداره ی طالبان سخن می گویند و حالت کنونی این کشور را ساعت کوکی ای خوانده اند که برای انفجار آن لحظه شماری باید کرد. حال پرسش این است که آیا وقوع چنین انفجاری واقعیت دارد با این همه تبلیغات و هیاهوی رسانه ای بیش نیست؛ اما آنچه مسلم است، اینکه افغانستان به مثابه ی کشوری بحران زده و متلاطم تنها نگرانی های جدی مردم افغانستان را به بار نیاورده؛ بلکه سرزمینی که از گذشته ها بدین سو از آن قلب آسیا یاد کرده اند و هر موج سنگینی که حرکت این قلب را متاثر بگرداند، نه تنها افغانستان را؛ بلکه کشور های آسیا و فراتر
ادامه خواندن افغانستان در تلاقی آشوب و رقابت؛ قرائتی تازه از فروپاشی نظم در جنوب اسیا مهرالدین مشیدفرصتهای دفن شده و زخمهای باقی مانده؛ داستان ناتمام مردم افغانستان
در طول سده های متمادی، افغانستان در چهارراه تاریخ و جغرافیا، محل برخورد امپراتوریها، ایدئولوژیها و منافع کشور های منطقه و جهان قرار داشته است. این مقاله با تمرکز بر بسترهای تاریخی تکرارناپذیر و بازتولید بحرانها، میکوشد نشان دهد که چگونه بیتوجهی به درسهای تاریخی، خیانتهای سیاسی و غفلت نخبگان، بیداری های اجتماعی و مقاومتهای ملی بوجود آمده است؛ اما دریغ و درد که این خیزش های ملی، نه تنها قربانی مداخله های بیرونی؛ بلکه اسیر چرخه های درونی «فراموشی تاریخی» نیز شده است که بارها هزینههای سنگین ملی و منطقهای را به بار آورده اند. مفهوم «چرخههای درونی فراموشی تاریخی» در واقع به الگوهای تکرارشوندهای در درون یک جامعه اشاره دارد که موجب فراموشی یا نادیده گرفتن آگاهانه یا ناآگاهانهی گذشتهی آن جامعه میشوند.
این چرخهها در افغانستان، اغلب باعث شدهاند که جامعه و ساختار سیاسی نتوانند از گذشته بیاموزند و از تکرار اشتباههای گذشته جلوگیری کنند. روند های تکرار شونده ایکه در نتیجه ی نادیده گرفتن تجربه ها و نیاموختن از درس های تاریخی گذشته در حافظه ی جمعی جامعه تضعیف و یا تحریف شده اند.
ادامه خواندن تاریخ از تکرار تا انتقام؛ روایت ناگفته از قدرت، خیانت و بیداری در افغانستان : مهرالدین مشیدیکی از دوستان دانشمند، نوشتۀ خانم مبارز و نویسندۀ کتاب «رها در باد» محترمه ثریا جان بهاء را که در آن نام من (عنایتالله شهرانی) ذکر شده بود فرستاد، چونکه با انترنت و فیسبوک ارتباط کم دارم و از موضوع بیخبر بودم.
بلی نوشتۀ بانو ثریا بهاء در مورد تاریخچۀ افکار فدرالیزم در افغانستان درست میباشد، بار اول مرحوم طاهر بدخشی رئیس حزب سازا و سپس مارشال دوستم هنگام تأسیس حزب جنبش ملی و بعداً مرحوم بابه مزاری فدرالی بودن افغانستان را نظر داده بودند.
ادامه خواندن داستان فدرالیزم : دکتور عنایت الله شهرانیبا تاسف اطلاع مراسم خاک سپاری مرحوم وحید صمدزی نویسنده ؛ ژورنالیست و استاد دانشگاه کابل در کشور المان رسانیده میشود. خداوند غریق رحمتش بدارد.
عنوان «تورکان پارسیگوی» بیانکنندۀ ارتباطات معنوی و دوستیهای آشکار و پنهان تورک و تاجیک است. زبان فارسی زبانیست که قایدین بزرگ و شهنشاهان و جهانکشایان تورک بدان علاقهمند بوده با عشق فراوان در انکشاف آن نقشهای کلیدی را در تاریخ شرق و خاصتاً در سرزمینهای مشترک تورک و تاجیک افغانستان، تورکستان و ایرانزمین بازی کرده اند. درین اواخر مشاهده میگردد که یکعده سبکمغزان و کور اندیشان که فاقد معلومات تاریخی میباشند از آمیزش تورک و تاجیک و تاریخ مشترک آنان آگاهی ندارند و سعیهای نابخردانۀ خویش را با جعلیات بخرچ میدهند که اختلافات را اندر میان این ملیتهای نجیب باندازند. آنها نمیدانند که این زمان وقت و عصر کمپیوتر است مردم اقتصاد و حیات مرفه میخواهند و زبان بجز از یک وسیلۀ افهام و تفهیم کار دیگری را نمیتواند انجام دهد. سیصد سال پیش تورکیزبان برلاسی از جملۀ میرزایان بابری و شاعر درجهیک زبان تاجیکی حضرت میرزا عبدالقادر بیدل فرموده بود:
ساز نافهمیدهگی کوک است کو علم و چه فضل
هرکجا دیدیم بحث تورک با تاجیک بود
«بیدل»
ادامه خواندن «تورکان پارسیگوی» بیانکنندۀ دوستیهای آشکار و پنهان تورک و تاجیک است. : پروفیسور داکتر عنایت الله شهرانیعمرِ عزیز رفت و مجالی نماندهاست – سودای عشق و شوقِ وصالی نماندهاست
از عرضِ حال بگذر و وصفِ ملال کن – دیگر در آن مقوله مقالی نماندهاست
از این که در زمانه به جز هرزگی و فسق – از عصمت و خلوص مثالی نماندهاست
کفتار جا گرفته کنون در کُنام شیر – در بیشه جز صدای شغالی نماندهاست
ادامه خواندن عمرِ عزیز رفت و مجالی نماندهاست : ابوالپشمهممیهنان گرامی، اندیشمندان بزرگوار و دوستداران وفادار این سرزمین کهن!
با درودی از ژرفای تاریخمان و عشقی به بلندای آسمان، سخنی از دل برمیآورم به امید آنکه بر دل بنشیند. بیتردید همگی ما از فراز و نشیب های تلخ و رنج آلودی که بر میهن مان گذشته و همچنان میگذرد، آگاهیم؛ فراز هایی اندک و گذرا، و فرودهایی بس عمیق و فرساینده که نهفقط کالبد جامعه، بلکه روح و روان مردم ما را نیز آزردهاند. در دل این دوران دشوار، بسیاری از ما ـ خواه ناگزیر از شرایط و خواه با تصمیمی دردناک و سنجیده ـ مجبور به ترک خانه، خاک و خاطره شدیم؛ دل از دیار کندیم و روانه سرزمینهایی شدیم که در ذهنمان نوید آرامش، امنیت و افقی روشنتر را داشتند. اما دریغا که واقعیت، چهرهای دیگر داشت؛ این مسیر، مملو از گردنه های طاقتفرسا و سنگلاخهایی جانسوز بود. شمار زیادی از هممیهنان مظلوم و دردکشیدهی ما هیچگاه به مقصد نهایی نرسیدند. برخی در مرزها ماندگار شدند؛ میان ماندن و رفتن، میان امید و یأس، و در دل بیابانها و اردوگاهها، با نگاهی چشمانتظار و دستانی خالی.
ادامه خواندن سفیران درد دل و امید : احمد محمود امپرطورمهدی ظفر٬ نطاقی که بخاطر اعلام خبر دستگیری رهبران کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷، به شهادت رسید! محمد مهدی ظفر در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در منطقهٔ زنده بانان شهر کابل چشم به جهان گشود. پدرش محمد حسین علی خان یکی از صاحب منصبان وطندودوست ارودی افغانستان در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه بود. مهدی ظفر بعد از ختم تعلیمات در مکتب استقلال شامل فاکولتهٔ حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل گردید. هنگامی که متعلم بود در کنفراس های مکتب اشتراک می نمود. صدای گرم و جذابش باعث شد که پایش به رادیو افغانستان وقت کشیده شود. وی به همکاری با رادیو آغاز و به یکی از نطاقان شهیر و متنفذ تبدیل شد. مهدی ظفر نطاق و گویندهٔ مؤفق پروگرام های مختلف رادیو افغانستان از جمله پروگرام ادبی “زمزمه های شب هنگام”٬ ترازوی طلایی”٬ “سیرت النبی” و دیگر پروگرام های وزین رادیو بود و اما عمدتاً وی نطاق خبرهای مهم دری شب رادیو افغانستان بود.
ادامه خواندن مهدی ظفر٬ نطاق درجه اول رادیوتلویزیون ملی افغانستان چگونه به شهادت رسید: داکتر ناصر اوریاافغانستان در معرض تلاطم؛ از صعود سریع تا شکننده گی ساختاری طالبان
طالبان پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱ و سقوط دولت جمهوری افغانستان، در نتیجه ی بازی های مرموز استخباراتی کشور های منطقه و جهان و سازش با غنی، در یک روند برقآسا قدرت را در کابل به دست گرفتند. رخدادی که در ابتدا بهعنوان پایان یک جنگ بیپایان و آغاز فصل جدیدی از ثبات تعبیر شد؛ اما حالا که بیش از سه سال از آن روز می گذرد، واقعیتهای میدانی و اجتماعی افغانستان تصویر متفاوتی ترسیم میکنند. در آغاز طوری می نمود که طالبان با اجتناب از سخت گیری های دور نخست، باب مصالحه و آشتی با مردم افغانستان را می گشایند؛ اما گذر زمان نشان داد که معادلهای که طالبان را به قدرت رساند، یک ساختار ناپایدار و پیچیده بوده است که هماکنون با فشارهای داخلی و خارجی در حال بازتعریف شدن است.
ادامه خواندن تحول در متغیرهای ژئوپلیتیکی افغانستان: بازتعریف نقش طالبان در معادلات قدرت : مهرالدین مشیدنه از شیر و پلنگ ، از این همه روباه می ترسم
مرا از جنگ رو در روی میدان گریزی نیست
ولی از دوستان اب زیر کاه می ترسم
من از صد دشمن دانای لامذهب نمی ترسم
ادامه خواندن از روبا می ترسم؛ شعر از : هاشمیدر تخیل بوسه از نیلوفرت بر داشتم
از انار و سیب و لیموی ترت بر داشتم
با حریر عشق پیچیدم ز سر تا ناخنت
از حریم شوق جامِ شکرت بر داشتم
ادامه خواندن در تخیل بوسه؛ شعر از : احمد محمود امپراطورجوان ۳۶ ساله افغان با پولیس ویرجینا در یک روی داد؛ هدف گلوله قرار گرفت وجان باخت . جما ولی خودرا همکار پیشین نیرو های ویژه امریکایی در افغانستان معرفی کرد و پس از مشاجره لفظی هدف گلوله قرار گرفت وجان باخت.
این حادثه به تاریخ ۲۳ اپریل ساعت ۲:۳۶ دقیقه بعد از ظهر به وقت محلی در منطقه «فارفکس» رخ داده است. پولیس میگوید که جمال ولی به دلیل تخطی از مقررات رانندگی متوقف شده بود، اما حاضر نشد دستور پولیس را اجرا کند و بحث میان او و مأموران به سرعت به تنش کشیده شد.
ادامه خواندن ،جمالولی،پناجوی ۳۶ افغان در ایالت ویرجینیای هدف گلوله قرارگرفت.پنجشیر، زخم بر تن، آتش در دل؛ افسانهای زنده در توفان تروریسم
پنجشیر چون شیری زخمی در کوهپایه های هندوکش، آرمیده است؛ قلعه ای از غرور، سنگری از خون و خنجری در گلوی تروریستان اما نه شکست خورده، نه خاموش؛ بلکه استوار و شکست ناپذیر، زخمهایش روایتگر قرنها ایستادگیاند، و غرش اش، هرچند در پس سکوت سنگها پنهان است؛ اما هنوز هم در دل دشمنان لرزه میاندازد. آنجا که صخره با صخره نجوا میکند و باد در لابهلای درختان افسانههای احمدشاه مسعود و یاران راستین او را به تکرار می خوانند، پنجشیر هنوز نفس میکشد؛ زخمی، اما زنده؛ نه چون قربانی، بلکه چون اسطورهای که در دل تاریخ، با هر حمله نیرومندتر بازمیگردد.
ادامه خواندن پنجشیر، شیر زخمی اما سرفراز؛ خاری در چشم دشمنان، امیدی در دل آزاده گان : مهرالدین مشیدنباشد غیــر اشک و ناله، لبخندی که من دارم
بدردِ دل نمی ماند همیــــن دردی که من دارم
در آتش سوختــم در آب غرق موج ها گشتم
ندانم غیری غفلت چیست ترفندی من دارم
ادامه خواندن لبخندی که من دارم ؛ شعر از : احمد محمود امپراطور