شب یلدا مـــســعـــود حـــــداد

 حداد

نمود افلاک،نصیب ما، شبِ تاریک  یلدا را

کنون جهل است وتاریکی ،نمی دانیم فردا را

همه اعمال اجدادم، به دَورِ نیک می چرخید

 هجوم آورد تازی ها، ربود ازما اهورا را

نگون ساختند مغان ما،نه دیری ماند نه میخانه

به تنگ آمد دلِ ساقی،شکست ساغر ومینارا

 گهی بوکوگهی داعش،گهی جاهد گهی طالب

زدند برفرق علم آتش ،جهنم کرد دنیارا

بگفتند الله هو اکبر، بنام دین برِیدند سر

زپیشگویی به انجیلش، خجالت داد مسیحارا

نداریم هیچ تمنایی،به جزء نابودیِ جُهال

برفت بر باد آرزوها، زدست دادیم تمنا را

بزیرسنگ باران شد،هزاران یوسف وکنعان

به بازارکنیزان بُرد ،گذاشت حراج زلیخارا

کرم کن ای خداوندا ! بده قدرت برای ما

که تاازجان مغزخود ،بیرون رانیم هیولا را

مسعود حداد

6 دسامبر 2014