من کیستم مشت خسی بروی دریا تاخته یا چو گردی بی سرو پای بصحرا ساخته
موجه دریا بدوش قطره گمگشته
پیش دست سیلی ایام رو افروخته
نی مجاب کعبه جویان ونه مقبول مغان
بی نصیب از هر دو عالم دین ودنیا باخته
نغمه خون گشته یی از تار ساز کائنات
یا چو تیغ ناله در تاریک شبها آخته