طالبان در نخستین روزهای سال 1394 عملیات کشنده ای را بنام (عزم ) بخاطر کشتن و بستن مردم افغانستان آغاز کردند این حملات تا کنون به شدت تمام در اکثر مناطق افغانستان ادامه دارد. در حالیکه جناب آقای غنی رئیس جمهور در اوایل حکومت خود دل باخته ای وعده های مقامات پاکستانی گردیده بود دست اندر کارانی در داخل ارگ نیز تلاش کردند تا با امضای قرار داد امنیتی بین افغانستان و استخبارات پاکستان کشور ما را اگر به بیع قطعی نفروشند حد اقل در گرو مقامات پاکستانی قرار دهند تا هنوز این نیرنگ با شیوه ای مزدوری و باداری ادامه دارد .
در حالیکه رهبری حکومت وحدت ملی صلح در افغانستان را مولود وعده و عملکرد های پشت در های بسته ای مقامات پاکستانی میدانست بر عکس طالبان به دستور همین پاکستانی های مذاکره کننده با آقای اشرف غنی مانند راحیل شریف رئیس ارتش پاکستان و رضوان اختر رئیس ISI عوض کاهش کشتن ها و بستن ها شدت حملات انتحاری، انفجارها، آدم ربایی ها و سوء قصدها در افغانستان افزایش چشمگیری یافته است. و هر روز مشکل آفرین تر میگردد. در حال حاضر وضعیت را طراحان پاکستانی به دستور ابر قدرت های غربی طور در افغانستان سمت دهی میکنند که به طور قطع و یقین تحولات کنونی افغانستان نه به نفع طالبان، نه به سود دولت یا اردوی افغانستان تمام شود، زیرا ابر قدرت های که در صحنه افغانستان حضور فزیکی دارند میدانند ک نه دولت و نه اردو توان حذف نظامی طالبان را دارند و نه طالبان در موقعیتی است که بتواند ارتش افغانستان و نیروهای امریکایی و ناتو را شکست قطعی بدهند. و بر اریکه قدرت تکیه زنند و امارات اسلامی خویش را اعلان نمایند در میانه بن بست نظامی بین طرف های درگیر داخلی، راه حل سیاسی تنها مفر و راه درست افغانستان از این گرداب میلیتاریسم لجام گسیخته است. اما از آنجا که طالبان یک گروه تمامیت خواه است و سودای دستیابی به قدرت مطلق را در سرمی پروراند، به نظر نمی رسد که با این مذاکرات که با نهاد ها و احزاب سیاسی اشخاص و افراد مختلف در دوبی قطر یا ناروی داشته و دارند زیر بار راه حل سیاسی بروند.هرچند در روزهای اخیر مذاکرات با اسلو امارات متحده با بعضی اشخاص و افراد طالبان پشت درهای بسته و نیمه بسته بشمول نمایندگان دولت افغانستان و طالبان برگزار شده این مذاکرات حتی امیدواری های را برای مذاکرات سودمند به نزد بعضی ها پررنگ تر کرده اما شروط طالبان برای مصالحه که در رأس آنها خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو تغیر در قانون اساسی افغانستان و حتی تغیر نام نظام قرار دارد، پیشرفت مذاکرات احتمالی حال و آینده را با مشکل جدی مواجه کرده است . به گفته بارک اوباما رئیس جمهور امریکا درست است که نیروهای امریکایی و ناتو در سال ۲۰۱۶ به طور کامل از افغانستان خارج خواهند شد و در ظاهر شرط اصلی طالبان برای نشستن پشت میز مذاکره محقق می شود، اما قرارداد امنیتی کابل – واشنگتن که اشرف غنی بلافاصله پس از مراسم تحلیف خود توسط آقای محمد حنیف اتمر آنرا امضا کرد، به امریکا اجازه می دهد تا سال ۲۰۲۴ حد اقل پنج پایگاه نظامی را در خاک افغانستان حفظ کند. بنابراین امریکا عملاً تا ۲۰۲۴ در افغانستان حضور خواهد داشت. پس پیش بینی می شود طالبان نیز به افزایش حملات با هدف امتیاز گرفتن از دولت کابل ادامه خواهند داد از سوی دیگر، علاوه بر طالبان، در افغانستان گروه های دیگری نظیر شبکه جلالدین حقانی و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار وجود دارند که هیچ کدام با یکدیگر همسو نیستند و مطالبات خاص خود را دارند و این مسأله روند مذاکرات صلح افغانستان را با مشکل مواجه می کند. برقراری صلح و ثبات در افغانستان فرایندی بسیار پیچیده و غیر قابل پیش بینی است، زیرا لازمه آن به صلح رسیدن سه جریان است. جریان اول گروه های داخلی هستند که باید اختلافات خود را همه کنار بگذارند و به یک اجماع ملی بخاطر صلح به توافق و تفاهم برسند. جریان دوم کشورهای منطقه ای مانند پاکستان، عربستان، ترکیه و ایران چین، هندوستان هستند و جریان سوم نیز جامعه بین المللی است. اگر این سه جریان با هم هماهنگ و همسو شوند، صلح افغانستان چندان دور از دسترس نیست در واقع مسأله امروز و فردای افغانستان این است که چگونه میان منافع ناهمگون سه عنصر داخلی، منطقوی و بین المللی سازگاری ایجاد کند. همچو مدریتی وهمچو عملکرد را در حال حاضر من از توان رهبری حکومت وحدت ملی بدور میدانم . مذاکرات که چندین جانبه که در این روز ها در کشور های عربی و اروپایی که سازماندهی گردیده طراح اصلی این همه انگلیس است انگلیس ها میخواهند با این مذاکرات به نفع طالبان اذهان مردم را آماده سازند به این معنی که طالبان با نقش زن و حقوق بشری مخالفت ندارند تا آهسته آهسته به طرح اصلی خود که تقسیم افغانستان به هشت منطقه اقتصادی، سیاسی و اداری و تسلط طالبان بر مناطق دل خواه شان که مشترکات با باور های طالبان وجود داشته باشد از جمله اهداف انگلیس ها است به باور من در رهبری حکومت وحدت ملی نسبت به امریکا انگلیس ها مهره های قوی تری دارد از سوی دیگر این نکته را نباید فراموش کرد که سیاست انگلیس در افغانستان صرف نظر از اینکه چه حزبی حاکم باشد یک سیاست استراتژیک است و خیلی تحت تاثیر دیدگاه احزاب قرار نخواهد گرفت. به باور من وضعیت در کل منطقه به گونه ای است که بدون یک توافق نامه همه جانبه آوردن صلح در افغانستان خواب و خیال بیش نیست .