درهرفرهنگ آمیزه های خوب وبد وجود دارد. در فرهنگ های مختلف،خوبی ها، زیبایی ها،ذوق ها ورسم ورواجهای رنگارنگ آفریده شده است. فرهنگ غرب با سازوبرگ خاص وارد جوامع می گردد. عناصربالنده این فرهنگ علم ودانش،اقتصاد قوی،تکنالوژوی مدرن ودستآورد بزرگ آن درامورفرهنگی وآزادی های سیاسی ومدنی می باشد. دراین فرهنگ عناصرزهرآلودی رخنه نموده که جوامع غرب را به فقدان معنویت وانحطاط اخلاقی دچارگردانیده است، بنا به گزارشهای رسمی وتحقیقات جامعه شناسان غرب ، آفت های اجتماعی باعث خودکشی واضطراب اکثریت گردیده است وجوانان به خاطرفراراز اضطراب به دامن شراب،موادمخدر وشب نیشینی های جانکاه پناه می برند که باعث افزایش بیماری های روانی وعصبی می گردد و اعتراف می نمایند که علم ازعلاج بیماری های روانی عاجزاست.
اعجازمسیحایی درفرهنگ مادی ومعنوی غرب هویدا است،که اولی غرب رابه آسمان ها پران گردانیده و دومی آنرا درقعردره های تاریک سقوط داده است.اقبال لاهوری که پرورده مکتب مولانا بود ودیگاه عارفانه داشت ازنگاه معنوی به عمق فرهنگ غرب به دیده عبرت می نگریست.
گرچه دارد شیوه های رنگارنگ من به جز عبرت نگیرم ازفرنگ
بر داشت وتفسیر اواز فرهنگ مارکسیسم شعار لا ومساوات شکم بود.
روس را قلب وجگرگردیده خون ازدرونش حرف لا آمد برون
کرده ام اندرمقاماتش نگاه لا کلیسا لا سلاطین لااله
همین تعبیرزیبای اقبال امروزآویزه گوش مردم روسیه و درس عبرت سیاستمداران گردیده وحتی کمونیست های این کشوراعتراف مینمایند که فقدان معنویت جامعه رافاسد ومنجربه سقوط وفروپاشی امپراطوری ها میگردد.
فرهنگ ها مانند سیاست درپی منافع وسلطه گری خود هستند وازهمین سبب به مهمانی فرهنگ ها می روند. غرب ازقدرت وتوانایی بیشتربرای رفتن به مهمانی فرهنگ ها برخوداراست وسفره رنگین تر دارد. سازمانهای مستقل غیردولتی ویا( ناجو ) ازابتکارات واختراع جدید جامعه شناسان غرب است.
این سازمانها وظیفه دارند تا ازدرون تاروپود جامعه وافکارعمومی را ارزیابی نمایند. هدف این سازمانها منافع سیاسی، اقتصادی وامنیتی می باشد وازهمین سبب، مراکزبنام های، مرکزتحقیقات سیاسی،مرکز مطالعات افغانستان معاصر، سازمان مستقل دفاع ازحقوق بشروسایرسازمان های(مستقل)دیگرباشیوه های مختلف رویدادها را نقد وارزیابی می نمایند ودرواقع براعمال وموضعگیری های دولت درامورسیاست داخلی وخاریجی کنترل ونظارت دارند. دولت های آگاه برای تامین وحفظ امنیت داخلی وبین امللی خود درصدد ریشه یابی این سازمان ها می باشند ومی خواهند بدانند که فعالیت های این سازمان های مستقل مخالف مصالح ملی کشورنباشد.کنترل ونظارت برسازمانهای مستقل غیردولتی حق مداخله را به دولت نمی دهد ودولت نقش ناظررابازی می نماید تا فعالیت های آنها مخالف منافع ملی نباشد وبه قوانین بین امللی واعلامیه جهانی حقوق بشرمغایرت نداشته باشد. سازمانهای مستقل غیردولتی به عنوان چشم مردم حق دارند نظارت وکنترل داشته باشند تا دولت ازصلاحیت های نا محدودی که به آن داده شده است سوء استفاده نه نماید. سازمانهای مستقل غیردولتی بارمسولیت بزرگ را به دوش دارند وتنها روشنفکرن واقعی ،آگاه ،آزاد و فرهنگ شناس می توانند این باربزرگ را انتقال بدهند چون نمی توانند فرهنگ را به سیاست بفروشند، قدرت فرهنگی مستقل ازسیاست است، سیاستمدارن معمولا سمتی وجناحی می باشند روشنفکران ازیک طرف با قانون گریزان درنبرد اند وازطرف دگربا خرافات وعوامزدگی درستیزند پیام ورسالت تاریخی آنها با تحصیل کرده ها فرقدارد، تحصیل کرده ها موضعگیری سمتی ومقطعی دارند، تحصیل کرده ها خادم ارباب قدرت میگردند اما روشنفکران عاشقان افتخارات تاریخی می باشند از همین سبب هرتحصیل کرده روشنفکر نیست وهرروشنفکر تحصیل کرده می باشد. عوام زدگی بدترازغرب زدگی است. فریاد ریاکارانه عوام زدگان ازتهاجم فرهنگی غرب بیشربه خاطرآنست تا مردم ازقفس خرافات آزاد نگردند. ما نمی توانیم درقرن جهانی شدن فرهنگ ها خود را ازدنیا منزوی بگردا نیم. با استفاده ازهمگرایی های مفید وسودمند ولوبیگانه وغربی جامعه ما انسانی تروبهترمی گردد. مردم درعصرانقلاب الکترونیک خبرها وتصاویررا میخوانند ومی بینند در پایگاه های انترنیتی وماهواره ها فلم های مختلف را می بینند وازطرززندگی دگران آگاه می گردند منع،کنجکاوی مردم ومخصوصا جوانان رابیشترمی گرداند،چشم ودل شان درخانه دگران است هرچند تن شان درافغانستان باشد. مردم باید پیشرفتهای دولت را درآینه فرهنگ های رنگارنگ بینند تا درباره عملکرد آن به مقایسه جهانی قضاوت نمایند. خطرفرهنگ ستیزی بیشترازجنگ با بیگانگان است، درجنگ با دشمن ملت ها جمع ترومتحد ترمی گردند. انزوای فرهنگی شوروی رابا دندان های اتمی آن پارچه پارچه گردانید. کهنه پسندان کریملین با ایجاد دیوارآهنین مردم خود را ازدنیا جدا گردانیده بودند گوش مردم روسیه به کریملین بود اما دل شان با جهان بود،این همان مردم بودند که درجنگ با هتلرپیروزگردیدند. شکست شوروی درفرهنگ ستیزی سیل آزادی های بی بند وبارانه، هیچ انگاری وهرزه گی را جاری گردانید وباعث بد نامی روسیه درسراسرجهان گردید. امروزمردم روسیه بارگناه کهنه پرستان را بدوش می کشند. بحران هویت فرهنگی چالش برانگیزترین مسله برای روسیه گردیده است.بزرگترین ومهم ترین سرمایه هرکشورسرمایه های انسانی آن می باشد. جوانان روسیه امروز دچارگمراهی گردیده اندودولتمردان روسیه وضع موجود را خطربه امنیت ملی خود می دانند که روسیه درظلمت وتاریکی فرورفته ونمی دانند کجا می رود.
اتاترک دین راازدولت تفکیک گردانید الگوسازی غرب رارونق بخشید. هدف سکولاریسم تقلیب دین از زندگی اجتماعی بود. نخبگان ترک درمسیردنیاگرایی ودین گریزی متوجه گردیدند که علم بدون دین جامعه ترکیه را متفرق وفقدان معنویت ریشه آن را می خشکاند، ترکیه درهمگرایی بافرهنگ غرب این تجربه راکسب نمود که علم جدا ازدین آتش آفت های اجتماعی راسوزان ترمی گرداند وبقول ارسطوانسان این حیوان سیاسی رادرنده ترمی گرداند. پیروزی حزب اسلامی درانتخابات سال2006 با وجود تبلیغات اسلام هراسی درسراسرجهان مولود تجربه، شخصیت وسرمایه نخبگان ترکیه می باشد.
ترکیه نوین درآینه فرهنگ های رنگارنگ چون بازیگرقوی با چهره جذاب می درخشد.
ایران بعدازپیروزی انقلاب اسلامی 1979 به موفقیت های چشمگیردرامورفرهنگی وپیشرفتهای مشهود علمی ومخصوصا دانش هستوی دست یافته است واین پیشرفتها بیانگرحقانیت وسازگاری دین اسلام با علم ودانش واحترام وهمکاری با فرهنگ ها می باشد.ایران مبتکرگفتگوی تمدنها است ازفلم های معنی دار ایران درجشنواره های بین امللی حتی دشمنان ایران حمایت می نمایند وبرنده بهترین جوایزمی گردند. درایران سالانه هزاران عنوان کتابهای علمی،ادبی،سیاسی،فلسفی وتاریخی چاپ می گردد، نظام دین سالاری به حفظ میراث های فرهنگی پیش ازاسلام به دیده احترام وآشتی به تمدن غیراسلامی می نگرند. زنان ایرانی درحیات سیاسی واجتماعی کشورنقش فعال دارند ودرانواع مسابقات ورزیشی بین امللی اشتراک می ورزند.
اما مطبوعات وآزادی های سیاسی تحت کنترل مستقیم دولت قراردارد ودولت ازرسانه های گروهی چون ابزارفشاربرعلیه رقبای سیاسی،مخالفین وافکارعامه استفاده می نماید.تلویزون ها که درمیان سایررسانه های چاپی والکترنیک بیشتربه طبع عوام سازگارتراست دراختیارمطلق دولت قراردارد. سازمان صداوسیما ایران مستقل ازدولت است رییس وصحنه سازان آن به فرمان رهبرواشاره سازمان امنیتی ایران که به نام اطلاعات یاد می گردد منصوب می گردند..خبرنگاران ایران مانند مداحان بهشت زهرا مرثیه خوان نظام اند و مانند خبرنگارن زمان شوروی منافع تاریخی را قربانی رضایت خاطرپیشوا ورهبرمی نمایند.
پول ازدولت می گیرند اما دل وگوش شان به صدای های بیگانگان بسته ودوخته گردیده است. طی سالهای متواترچون خبرنگار درمسکو وآشنایی با مقامات بلند پایه دولتی وروحانی ایران برداشت . من ازایران امروزشوروی دیروز این است که شباهت های بسیارنزدیک ازلحاظ سیاسی واخلاقی دارند.
رهبران ایران مانند پیشوایان سابق و متقاعد کریملین به نمایندگی مردم وبه نام مردم تصمیم های خودسرانه می گیرند. شوروی ها خود را تنها نماینده وفرستاده برحق کارل مارکس می دانستند وسوسیال دموکراتهای غرب را متهم به ارتداد وتجدید نظرطلبی مارکسیسم می نمودند، روحانیون ایران نیزتنها خود را نماینده برحق دین ومدافعان عدالت می دانند اما درعمل عدالت پایمال وحتی آیت الله های که برعلیه استبداد مذهبی مخالفت میورزند زندانی وخانه نشین میگردند.درشوروی امتیازات خاص به حزبی ها داده میشد ومرزکاملا مشخص گردیده بود انسان سالاری وخردسالاری بیرون ازاین مرزبود. درایران مرزبین خرد ونظام جداگردیده است. ایران مانند شوروی غرب را مقصربحران های داخلی وانزوای بین امللی خود می داند وبه مسابقه تسلیحاتی خود ادامه میدهد.
شوروی ازدرون فروپاشید چون مردم خود را عضومساوی الحقوق دولت کمونیستی نمی دانستند وازآزادی های فردی ومدنی محروم گردیده بودند وبه زورمطیع، سربه زیروکم توقع بودند وکرامت های انسانی نقض ودرگیرمشکلات معیشتی خود گردیده بودند.
تجارب کشورهای منطقه ازاهمیت خاص برای ما برخوردار است، چون مردم ما جغرافیای سیاسی واقتصادی آن ها را بهترازکشورهای که دورترازما قراردارند می دانند. چین کشورهمسایه ما ازلحاظ اقتصادی مقام دوم رادرجهان دارد، صنایع چین دنیا راتسخیرنموده است.اژدهای زرد ازلحاظ ثبات اقتصادی وسیاسی یک ریژیم کارآمد وبا نظم آهنین است ولی دلخواه مردم نیست.
لیوشیالوبو دانشمند ناراضی چین که درسال2010 جایزه صلح نوبل را دریافت نمود درکتاب خود بنام فلسفه خوک طرززندگی خوک ها راترسیم می نماید. خوک هاازخوردن اشباع میشوند،به خواب می روند وزمانیکه ازخواب بیدارمی شوند دوباره به سراغ خوردن می روند. زندگی خوکی درحقیقت دایره بسته وتاریکی است که درآن همه چیزبه سطح نیاز های اولیه وغریزی انسان تنزل می یابد ومردم به زندگی خوک وارمعیشتی راضی می گردند، دراین کتاب منظوردولت چین است که سرگرم اقتصاد ومشکلات معیشتی ومادی است ، کسی ازحقوق بشرودموکراسی حرف نمی زندونه کسی لب به اعتراض به دولت واستبداد دولتی می گشاید، زندگی اجتماعی به خوک دانی شبیه می گردد که درآن انسان ها به زندگی خوکی عادت کرده اند ودرکنارهمدیگرروزگذرانی می نمایند وهرکس درگیرمشکلات معیشتی خود است.
این نویسنده ناراضی روشنفکران ونخبگان راکه درعمل تن به این ذلت داده اند نیزمورد انتقاد قرارمی دهد . در کتاب فلسفه خوک روشنفکران ونخبگانی که آرمانهای دموکراسی وحقوق بشررابه بهانه ای کنارگذاشته اند، بگونه ای با فلسفه خوک همراهی می کنند، ادامه می دهد که: شکی نیست که ما برای ادامه زندگی نیازبه نان داریم، اما برای انسان بودن وانسانی زیستن نیاز ما به آزادی بیشتر است.
پیشرفتهای علمی واقتصادی وتوسعه آزادی های مدنی هندوستان معاصرمایه تعجب کشورهای پیشرفته وصنعتی جهان گردیده است واین پیشرفتها مولود ایمان وعشق مهاتما گاندی به آزادی وخدمت به مردم هند می باشد.این مرد نحیف ولاغرکه عینکی به چشم ولنگی به کمرداشت وچرچل اوراگدای برهنه می خواند و جهان معاصربه وجود او چون سمبول تلرانس آشتی وتسامح افتخارمی نماید.سلاح اودرنبرد با بزرگترین امپراطوری جهان ایمان به حق وعشق خدمت به مردم بود، اوبرخلاف افسانه سرایی ناپیلون که حق ازدهانه توپ برمیآید می گفت که ایمان به حق قوی تراززوروغروراست. گاندی درجنگ از روش (هرتال)یعنی پایداری آرام وآشتی جویانه وهمکاری نکردن با بیگانگان مردم هند را دعوت می نمود. او سرمشق این روش برای مردم گردید، مدالی راکه بخاطرخدمت اجتماعی درافریقا بدست آورده بود برگردانید، بدنبال اوتمام مردم هند ازآنجمله ایندراگاندی کوچک عروسک دوستداشتنی خود رابه آتش افگند. گاندی درفرهنگ جنبشهای سیاسی واجتماعی جهان آیئن نوی را بوجود آورد،که حضرت مسیح قرنها پیش پیام آوراین آیئن برای بشریت بود وهمانطوریکه عارفان بزرگ ونامدارما دراین باب اندیشه عالی وزیبا دارند، اما گاندی نخستین کسی بود که آیئن را دستورالعمل خود قرارداد وملت بزرگ هند را به پیروی ازآن واداشت. وقتیکه هموطنانش درمقابل مسلمانان هند دست به خشونت زدند او به خاطراین خشونت روزه گرفت. در15اگست1947 هند آزاد گردید، اما شعله اختلافها،شورشهاوکشتارهای مهیب بالا گرفت. گاندی شب وروزمی کوشید تا هندوان ومسلمانان را آشتی بدهد.اما درماه ژون1948یکی ازهم مذهبان متعصبش اورا با گلوله ازپا درآورد وشمع تابناک وجود اورا،که کشوربزرگ هند ازآن روشن بود خاموش گردانید. گاندی پیرودین هندیان بود اما مانند مولانا خاتم العرفا به همه مذاهب به دیده احترام وپاک می نگریست اومیگفت : ( من همان خدا راکه دربها گوادگیتا می شناسم درانجیل و قران هم می بینم .) گاندی اسلام رامولود عشق خالص وبی ریای حضرت محمد(ص) به خداوند می دانست اومی گفت: ( به نظرمن بهترین بنده کسی است سلطنت برقلب میلون ها انسان داشته باشد،من ایمان دارم که پیروزی اسلام با شمشیرنبود. اسلام مولود ایمان ناب حضرت محمد(ص) به خدا ، طهارت، فداکاری ، شجاعت و وفاداری اوبه دوستان و پیروان اوبود. )
کشورهند درتولیدات فلم مقام اول رادرجهان داردوسالانه بیشترازهزارفلم تولیدمینماید ویک ونیم ملیارد بینینده دارد و20میلیارد دالرتولیدات سالانه آن می باشد،درباره فلم های هندی نظریات مختلف وجود دارد تعدادی ازنقادان معتقداندکه فلمهای هندی یا بد ویا بسیاربداند، اما درافغانستان علاقمندان زیاد دارد . اگرچه مردم زبان اردورانمی دانندواین علاقمندی شاید بیشترارتباط به مشترکات فرهنگی دوکشوردارد. فرهنگ نقش بزرگ را درتقویت همکاری کشورها بازی مینماید. فرهنگ جزجداناپذیرفلسفه سیاسی واقتصادی دردنیا گردیده است. هدف دیکتاتورها از انحصارمطلق برفرهنگ وابزارهای فرهنگ ساز برای آن است تا افکاروشعورمردم رابا تصورات خودی وغیرخودی ودوست ودشمن به مسیرخود رهبری نمایند. وزیرفرهنگ هتلربا شنیدن کلمه فرهنگ دیوانه وار هفت تیرراازکمردرمی آورد.
انزوای فرهنگی بدترازتهاجم فرهنگی است. مهم آنست تا ازآمیزه های خوب هرفرهنگ بهره جست، ازپدیده های بدوزشت دوری ورزید وازتقلید های ذلیلانه وکورکورانه اباورزید وبخاطرغیرخودی بودن نباید حساسیت جاهلانه نشان داد وآنرا فتنه آخرزمان خواند. دولت ها برای امنیت ملی خود تلاش های همه جانبه رابرای حفظ هویت ملی وغنای فرهنگی خود انجام می دهند، دنیای امروزنه تنها میدان رقابت ومقابله جویی های مکارانه برای تقسیم انرژی است بلکه غلبه وتسلط برشعوروافکارجوامع تیاتربزرگ ژوپولتیک جهان گردیده است. بازیگران برنده کسانی اند که ازسرمایه های فکری وفرهنگی انسانی برخوردارباشند وشاخص کیفیت سرمایه های انسانی سیمای معنوی وفرهنگی ، سطح تحصیلات،
سلامتی وعمرمتوسط اعضای آن جامعه می باشد.دولتهای مقتدربقای پیشرفتهای علمی واقتصادی خود را درآیئنه فرهنگ واخلاق می بینند .فقرفرهنگی وفقدان معنویت دستآورد های علمی واقتصادی راکمرنگ می گرداند. چارلزهندی اقتصاد دان معروف میگوید: درجهان دونوع تشنگی وجود دارد،تشنگی کوچکتر یعنی عطش برای برآوردن نیازهای مادی وتشنگی بزرگترکه همانا یافتن پاسخ این پرسش است که هدف اززندگی چیست؟ وی اضافه می کند که هرچند سرمایه داری دررفاه ما تاثیر بسزایی داشته است وهیچ نظامی بهترازاین نظام نبوده است اما تفکرتبدیل همه چیزبه تجارت وپول، کلید حل مشکلات ما نیست. زندگی فقط تجارت نیست بلکه عشق ودوستی ومسوولیت درقبال دگران نیزشیرازه هستی مارا تشکیل می دهد.
دوکتورعلی احمد کریمی اتشه فرهنگی – مسکو