آنهایی که با روانشاد احمدظاهر از نزدیک آشنایی داشتند، میدانندکه آن مرحوم آواز مرحوم استاد زلاند، مرحوم ساربان و خانم ژیلا را نسبت بدیگران بیشتر می پسندید ولی از آوازخوانان محلی صدا و حنجره بیلتون آوازخوان محلی را خیلی دوست داشت و میگفت بیلتون هنرمند مردم است و آهنگهایش از اعماق اجتماع بيرون مي آید، از این هنرمند باید قدردانی و حمایت و پشتیبانی صورت بگیرد.
روزی مرحوم احمدظاهر به بیلتون پیشنهادکرد که بیلتون جان چطور است که یکبار آوازت را با موزیک و آلات موسیقی مدرنی که من خودم آواز میخوانم (تست) آزمایش کنی که اگرنتیجه خوب داد درآینده من همرایت کمک میکنم تا یگان آهنگ با موزیک مدرن برای نسل جوان هم بخوانی. بیلتون که آدم شکسته نفسی بود گفت هرچه شما بگوئید بادارگل صحیح است. همان بود که روز دیگری به استدیو رفتند، احمدظاهر آرگن نواخت و بیلتون یکی دو آهنگش را اجرا کرد.
اما متأسفانه که صدا و آهنگهای بیلتون با آن موزیک چندان همخوانی نداشت و مورد پسند احمدظاهر قرار نگرفت و لذا از نشر آن در رادیو صرفنظر کردند.
همچنان مرحوم ظاهرهویدا نیز همیشه به این هنرمند توجه داشت و صدا و آهنگهایش را منحیث یکی از محبوبترین محلی خوان ها می پسندید.
این روزها این حکایت فراموش شده بیادم آمد و خواستم با شما دوستان به اشتراک بگذارم.
امیدکه کارمندان سابقه رادیو و تلویزیون کشوراگراز این حکایت خاطره و یا آگاهی دارند، نوشته مرا تکمیل کنند.
روان مرحوم احمدظاهرو مرحوم ظاهرهویدا شاد
و بقای عمر و صحت و سلامت برای استاد بیلتون این بلبل توده ها که چندین سالی است دربستربیماری افتاده است و آهنگ معروف او با مطلع :
در غریبی ناله کردم هیچ کس یادم نکرد
درقفس جان دادم و صیاد آزادم نکرد
مرا بیشتر بیاد این گوهرنایاب ولی (فراموش شده و ازنظرافتاده) هنر موسیقی کشورما می اندازد..
با درود فراوان
زلمی رزمی