بدفاع از حقوق هندوان افغان بنویسید:
یکتا بون قانون تبربرانیست که درخت صلح ودوستی را قطع میکند، خون بی اتفاقی رادر وجود نسل آینده افغان تقویت مینماید. عدم توجه مسوولین دولت ضعیف افغانستان عواقب وخیم را درنسلهای ایند بنابرمسلمانبودن وهندو بودن به بارخواهدآورد.
قانون اساسی مظهر تجلی حقوق هرتبعه کشور، وپارلمان خانه مصوون ملت شمرده میشود. متاسفانه درقانون اساسی یکتا بودن دین ” اسلام” ذکر شده است و درپارلمان زیرنام خانه ملت بعضی دشمنان ملت اشتغال دارند. نژادهای مختلف، عقاید متفاوت ازحقوق قانونی شان محرومو تخم نفاق در بین ملت افغان بنابراندیشه های سیاسی شان میکارند. ما درسال پارشاهد تظاهرات بودم عدم رعایت که حقوق شخصیه اهل تشیع رادرقانون اضافه کردند. جای انکه برای رفع نواقص قانون اقدام صورت بگیرد و حقوق اتباع هندو، یهود وغیره مضاهب را تسریع وتشریع بدارند، حقوق نیم نفوس جامعه “حقوق زوجه تشیع” را نیز مورد سوال قرار دادند.
مسوولین دولت ملا پرست افغانستان که ریشه ان از عقاید غیر انسانی سیرآب میگردد ازهیچ گونه حق تلفی درحق ملت دریغ نمیورزند. برخورد توهین امیز بعضی جوان جامعه مطابق معیارهای انسانی باهموطنان هندو شان ثابت کنند، اعمال مفتن دولت فعلی میباشد. ازملا ها آموخته اند “کفرومسلمان ” بدون آنکه بدانند عقاید دگران را توهین کرد خود زمینه توهین عقید خویش را مساعد مینمایند. هرعقیده قابل احترام است هرگاه مسلمان عقیده خویش راارج میگذارند، باید به عقاید دگرنیزاحترام قایل باشند. مخصوصاً اهل هنود افغانستان که سایقه بس طولانی نژادی درآن سرزمین دارند ودر اقلیت زندگی مینمانید. وزارت معارف مکلفیت دارد تا ازحقوق اطفال هندو وسکه مانند سایرمتعلمین دفاع نماید کسانکه باعث توهین اطفال هندو درمکاتب میشوند، مجزات قانونی بالای شان تطبیق گردد. وزارت معارف جای انکه برای رفع نقصیه اقدام بدارند برای مجزا ساختن اطفال هندواز مکاتب عمومی نظرمیدهند. این خود توهین بزرگ برای اهل هنوداست، هرگاه قانوی ازحقوق حقه مردم حمایت نماید جای تشویش باقی نمیماند، بدبختانه که چنین نیست.
قبل ازهشت ثورخون آشام 1371 خورشیدی مسله هندومسلمان دراحضارعامه وجودنداشت، هندوان مانند سایر اتباع شامل دانشگاه میشدند، درخدمات اجتماعی، فرهنگی دوشاوش دگران چومعلم، داکتر، نرس، ماموردولت، نطاق ، نویسنده، تجار وغیره اشتغال داشتند وخدمت زیربیرق انجام داده اند. درآن زمان ازحقوق کاملا عقیدوی، اجتماعی، سیاسی برخورداربودند. دولت فعلی مکلفیت خویش را فراموش کرده است که زندگی مردم راازهرنقطه نظردر تعادل نگهدارند. دانش و آموزش، احترام به عقاید مذهبی، اجتماعی، تساوی حقوق تمام اتباع کشور، تطبیق جدی قانون ازجمله وظایف اولیه دولت میباشد اما بدبختانه که دولت خود درعدم رعایت قانون سهم بزرگ دارد. سوال ایجاد میشود، هرگاه مسلمان مراسم مذهبی شان صلب گردد واجساد شان ازدفن کردند محروم شود، چه خواهند کرد؟؟؟.
پس چرا هندوسوزان مسدود گردید ودولت درمقابل انجام وظلیف خویش بیتفاوت نشسته است، امکانات را مساعد نمیسازند. قراراخبار تلویزیون طلوع ده میلون بیسواد درکشور وجود دارد، آیا کافی نیست؟. بنا بربیکفایتی دولت زبون اطفال معصوم هندو نیزازآموزش محروم گردیدند، وزارت معارف بجای آنکه جلو توهین واهانت شاگردان را بگیرند، اطفال هندو راازجمعیت مسلمانان مجزا میسازند، که این خود خط سرخ جدایی بین اتباع کشور زیرنام عقاید مختلف میباشد. چرا قانون مجازات رابالای آنعده شاگردانیکه باعث اذیت وآزارهندوان میشوند، تطبیق نمیدارند. مکتب برای کسب تحصیل اعمارگردیده است نه برای مسلمان ساختن هندوان جوان. محیط خانواده برای اطفال از نظرعاطفی و روانی از روی اساطیر، نشرات وعمل کرد دستگاه حاکم و بزرگان خانواده تاثیر خاض دارد. اشعار فلکلور که درقصه ها گنجانیده شده است میراث بزرگ اساطیر تاریخی، وحدت اجتماعی را بیان میکند که دراکثر اشعار، داستان و قصه های افاقی زندگی مشترک هندو ومسلمان درسرزمین ما به تمثیل میکشد.
مردم ارجمند، جوانان ورشنفکران بجای صدا خشونت، تعصب وکینه توزی نعره دوستی، همدلی ومحبت را بدون تعصب نژادی و مذهبی بلند نماید، تا خود نیزبه آرامش روح درکناربرادر هموطن هندوی تان راحت زندگی نماید. انسان بودن و انسان رااحترانم کردند وجیبه هرد فرد درهر عقیده، زبان ونژاد درکره زمین میباشد. در این راستاٌ والدین نیز وظایف شان را فراموش کرده اند، برای اطفال شان حقوق همشری را تفهیم نمیدارند. پرابلم های اجتماعی به کمک والدین محترم باید حل گردد، اطفال خیلی انعطاف پذیراند، دوشادوش هم دریک مکتب درس میخوانند وبا هم دوست میشوند. اما ازانجایکه تعصب دربین تمام نزاد های افغانستان وجود دارد، حال هندوان بدترین آنهاست. ماباید مبارزه راازچهاردیوارخانه خویش آغاز بداریم، تاثرمبارزه خویش را در محیط زیست، مکتب، ساحه کارودرسطح کشور خواهیم دید بدبختانه بیتفاوتی ازابتدا تا انتحا درکشورجنگ زده دیده میشود. آیا برای مسوولین شرم نیست که درکابل چند میلونی صرفاٌ یک نفرمحصل از اهل هنود در دانشاگاه کابل مصروف تحصیل میباشد. اطفال نازنینکه درسن دانش و آموزش قراردارند، ازحق قانونی شان محروم میگردند، وجدان مسوولین دولت را تکان نمیدهد؟. درهمین رابطه چند فرد از شعر بانو “راحله یار” شاعر نازنین کشور را با اختصار مینویسم که چنین گفته است:
خدای عشق قرارومدار خواهد کرد – غم گذشته مارا شمار خواهد کرد
غم گذشته و امروز شرم فردا را – بدوش عیرت مردانه بار خواهد کرد
امروز وقسمت شوم مرا به گفته تو – دچار دغه دغه بی شمار خواهد کرد
بگو بگوش خدایان ذهن نا جورت – که نفس ادمیت انفجار خواهد کرد
بگو که قمری اشعار عاشقانه ای من – درخت سیب ترا تار تار خواهد کرد
هزار سال دگر عاشقانه خواهم زیست – هزار سر به سرم افتخار خواهد کرد
دراخبار آمده است که این پرابلم: { بعد از سالهاى ١٣٧١ (آغاز حکومت مجاهدين)، با مشکلات گوناگون روبرو شدند. چرن سنگهـ در مورد اينکه چرا خانواده هاى اينها براى اولاد هاى شان، مکتب خصوصى را ايجاد نمى کنند؟ گفت که قبل از جنگهاى تنظيمى (٧١-١٣٧٥ )خورشیدی تعداد 200 هزار هندو و سکهـ در سرا سر افغانستان زندگى ميکردند، که در دوران جنگها اکثريت شان اين کشور را ترک نمودند قبل از جنگهای تنظیمی در خوست، غزنى، پکتيا، کندهار، ننگرهار، لغمان، کابل، هلمند و بعضى ولايات ديگر، اهل هنود و سکهـ، يکجا با مسلمانها زندگى ميکردند و روابط دوستانه داشتند؛اما حالا 70 نفر از تحصیل دست کشیدند}
وحدت مایه خوشبختی همه ماست بیائید به سوز سینه خواهر هموطن هندوی ما گوش دهیم که پارچه شعر خودرا برای ثبوت افغانیت خود برایم ارسال کردند.
رجنی پران کمـــار
از قول مگـو با من، من دختر افغانـــم
غیرت بودم میـراث، از عهد نیاکانــــــــم
درخواب پرستم من، آن خاک زر افشانرا
چون سرمہ بہ چشمانم، من دختر افغانـــم
گر پشت خمیدستم، یا پیـکر لــرزانـــــــم
باعشق وطن گویا ھر لحظہ من جوانــم
در بیکسی این شہر، ھرمشکل خود را من
آسان می نمایم، با یاد عزیــزانــــــــــــــــم
در سر چو گران دارم، ھر رسم رواجش را
یادش کند بیمارم، من دختر افغانــــــــــــم
از بس کہ نازنین است، خاکش را ببوسـم
قدرش را بہ دل دارم، من دختر افغانــــم
در مرگ وطندارم، ھر لحظہ بہ سوگم من
غم می فشرد قلبم، من دختر افغانـــــــــــــم
کو مجمر سوزان، در کـابـل زیبــایــــــــم
تا پیکر خود را من، آن جای بسوزانـــــم
از درد ھمی نالند، چہ مسلم و چہ ھنـــــدو
با یاد ھمہ امشب، من اشک بر افشانــــــــم
همچان از شاعر ارجمند کشو رجناب ” اسیر “که به استقبال شعر بانو پران کمار چنین سروزده اند ، متشکرم . بخوانید:
ای دخـت گــرانـمــایــه ، ســرآمــد دورانی بـــا سُـــنـدُر پـیـشـــانــی ، تــو دخـترافغانی
درعشق وطن شعری خوش گفتی ودُرسفتی جـوشــد زکــلام تــو ، آهـنگ دُرافـشــانــی
نــازم بــه کـمـال تــو، بر حسن و جمال تـو کــس نیـست مــثــال تو ، درفهم وسخندانی
ایـن عـین کـمالاتست ، ایـن فخرومباهاتست قـدروطن خـودرا ، می فـهمی و مـی دانـی
درجوش وطنخواهی ، هندوومسلمان چیست دلــبـســتــهء هـنـدویـم ، درعـین مسـلمـانی
چون برگ گل سوسن ، پاک است ترا دامن گـلـبـرگ دبـسـتـانــی ، گـلـرنـگ گلستـانی
درّاکــی و دانــایــی ، بـــازوی تـــوانـایـــی در تیره شب میهن ، چون شمع درخشـانـی
میهن به تو می نازد ، مردم به تو می بـالـد درسـلسـلـهء یــاران تــو صـاحـب فــرمانی
این خطهء نام آور، دارد چـوتــو فـرزنـدی بـا رفـعـت انسـانـی ، بــا خصـلـت افـغانی
ای رنگ گل و گلشن ، ای عطرگل وسـنبل ایـن خـانـهء ویــران را امــیـد فــراوانـــی
درجوش وطـنخواهی ، احسـاس تــرا نـازم ازنـقـطــهء آغــازیـن ، تــامـقـطــع پـایـانی
حیف است که عمرما درهجروطن بگذشت دربی کسی و خواری ، دربی سروسامانی
ازمرغ«اسیر»ما این زمزمه می زیـبد شعرتر«رجنی» را فرضست قدردانی م. نسیم«اسیر»
در اخیر ازخانم سلطانه رحیم ایوبی که چنین خبردردناک را درپژواک تحریرنمودند، سپاس گذارم. هم چنان از دوستان که در راه وحدت ،همدلی صفا وصمیمت، قدم وقلم میزنند، صمیمانه متشکرم ، زنده باد همه هندوان ، تاجکان، پشتونها، هزاره ، ترکمنها ، ازبکها و نورستانی های خانه مشترک ماافغانسان عزیز. همیشه شاداب ، رنگین و متحد باد ملت غیور افغان.
این پیام را در اشتراک بگذارید .
فوتو متعلمین هندو از آزانس خبری پژواک کاپبی شده است.