یلدا در فرهنگ ارزشمند وماندگار مردم ما جایگاه والا داشته ،یاد آور سفره های پرکیف،قصه های شور انگیز ناب وشیرین وبزم پر رنگ شعر خوانی ها،شاهنامه ومثنوی خوانی ها ولحظه های پرهیجان فال حافظ است.
شب یلدا یا «شب دیجور»ویا شب چله بلند ترین شب سال ویکی از جشن های دیرینه گذ شتگان ماست.
شب یلدا به تعبیر دیگر شب خجسته وپر میمنت ،شب عشق وزیبایی ،شب امید به فردای روشن وآفتابی وبهانه ای برای زیستن درکنار هم،شاد بودن وفرصت فراغت از غم تنهایی روزگار پر ماجرای ما است.
یلدا از واژه ُ سریانی به معنای تولد ومیلاد وزایش خورشید ،مهر ومیترا بوده ودراین شب طولانی خورشید از چنگ اهریمن تیره گی رهایی یافته وپرتو جانفزای خود را درتار وپود خسته شب میدمد وصبح روشن وتابناکی را به ساکنان کرهُ ارض هدیه میدهد.
یلدا آخرین شب پاییز ،شب نخست زمستان وپایان ماه قوس وآغاز ماه جدی بوده ،دراین شب خاطره انگیز خانواده هاباصفا وصمیمیت کنار هم می نشینند وبزم شادی وسروررا بر پا میدارند وبا صرف غذا های دلخواه ومیوه های فصل بخصوص تربوز وانار شب را به پایان میرسانند.
شعر وموسیقی شادودلانگیز،قصه گویی ،فال حافظ در حلقهُ صمیمی فامیل ها ودوستان از سرگرمی های پسندیدهُ شب یلدا است.
درسرزمین رنجور ،تیره وتار ما سالهااست که شب یلدای زندگی مردم جنگ دیدهُ ما به پایان نمیرسد.سالها است که یلدا ی تیره روزی ها برزندگی مردم ما سایه گسترده وهیولای وحشی جنگ تباه کن با وسعت ناکرانمندی همه جا نفس میکشد وبود ونبود هستی مارا حریصانه می بلعد.
آیا روزی فرا خواهد رسید که یلدای زندگی ما با طلوع روشن سپیده دمان فرحبخش پایان گرفته،نخل آرزوهای خزان زده ما دوباره به گل نشیند وپر ثمر گردد؟.
آیا روزی خواهد رسید که باتلالوی نور ، دامن تیره گی ها برای همیش از سرزمین ما بر چیده شده وخورشید فروزان امیدهای مردم ما درهمه جا شادمانه بتابد.
آری ای هموطن من!
ازاین چاهسار شب مخوف سیاهی ها با باور تابش خورشید طلایی، به غلبهُ نور برظلمت چشم دوخته ایم تا بامدادان شاد وروشنایی ها را به استقبال بنشینیم.
مارا بیمی از تیره گی شب یلدا نیست ،بهار آمدنی است.
بقول شاعر:
ای دل بشارت میدهم خوش روزگاری میرسد
شب را سحر باشد زپی آخر بهاری میرسد
یلدای تان خجسته وپر میمنت باد!.
نورالدین همسنگر
سروده های شب یلدا
درشب یلدا بکن سویم گذر
درکنارم باش تا بانگ سحر
پرده از رخسار چون ماهت فگن
دیده واکن تیره گی آید به سر
درشب یلدا بیا شادم بکن
آی واز بند غم آزادم بکن
دست بیداد شب تارم بکش
از صفای عشق آبادم بکن
تشنهُ لعل توام آبم بده
جام لبریز از می نابم بده
از شراب وصل مدهوشم نما
در کنارت تا سحر خوابم بده
بانگاهی کلبه ام شادان بکن
تاب گیسو تا کمر افشان بکن
آتش افگن خرمن دردمرا
بی نیازم از شب هجران بکن
هالند-دسمبر ۲۰۱۶
نورالدین همسنگر