ضربـۀ کاری بر شـورای نظار ٬ ضیـاء مسعـود برکنـار شـد : میـرعبدالرحیـم عـزیـز – مفسر سیاسی

 دقیقاً بعد از ختم سفر مک مستر مشاور امور امنیتی دونالد ترمپ رئیس جمهور امریکا، اشرف غنی رئیس جمهوردولت مستعمراتی کابل برطرفی نمایندۀ فوق العادۀ خود را در “امور اصلاحات و حکومتداری خوب” طی یک فرمان فوق العاده صادر کرد. غنی دلیل و یا علت خاصی را برای برکناری ضیاء مسعود ارائه نکرده، اما ظاهراً گمان زنی ها طوری است که دال بر کفایتی و بیکارگی مسعود می کند. برداشت من اینست که شدت جنگ سرد بین روسیه و امریکا در افغانستان هم قربانی میدهد. دلچسپ اینکه شخص ضیاء مسعود از فرمان برکناری اش کمترین آگاهی نداشت، بلکه از طریق مطبوعات آگاه گردید. صرف نظر از علل برطرفی ضیاء مسعود، این عملکرد غنی به مشابه یک کودتا علیه جمعیت اسلامی  و شورای نظار تلقی می گردد.

28 حمل سال 1396 روز سیاه  در تاریخ پر از نشیب و فراز شورای نظار و جمعیت اسلامی شمرده میشود. یک نفر تحصیل یافتۀ غربی مثل اشرف غنی فرمان عزل  شخصی را صادر میکند که به گفتۀ خودش یک عمر را در جهاد سپری کرده است. غنی ضیاء مسعود را به حیث نمایندۀ فوق العادۀ رئیس جمهور “در امور اصلاحات و حکومتداری خوب” دو و نیم سال قبل تعیین کرد تا بتواند از یک سو حمایت گروه شورای نظار را بدست آورد و از جانب دیگر، درزی در میان افراد شواری نظار و جمعیت اسلامی وارد آورد و تفرقه خلق نماید. با استفاده از تجربۀ بادارانش در بکاربرد  دوکتورین “تفرقه بیانداز و حکومت بکن” قرن 19 و دوران استعماری برتانیه، غنی موفقانه این دوکتورین را در ساحۀ عمل تطبیق کرده است. عزل ناگهانی ضیاء مسعود همه سران زندۀ جمعیت و شورای نظار را تکان داد و آنها را به حیرت انداخت که چرا غنی ناگهانی دست به چنین اقدام زد.

صدای اعتراض در مورد برکناری  ناگهانی ضیاء مسعود از جانب خودش و دوستانش بلند شده است. حامیان جمعیت و شورای نظار این تصمیم غنی را زادۀ “تمامیت خواهی” و تعصب وی و همراهانش میدانند. این دو گروه معتقدند که غنی در صدد تحکیم هر چه بیشتر پشتون هاست و سعی میورزد که به یک رنگی نقش اقلیت ها و بالاخص جمعیت اسلامی و شورای نظار را که به عقیدۀ انها نمایندۀ تاجکان افغانستان اند، در حکومت تقلیل بخشد. عده ای هم به این عقیده اند  که عزل “مسعود” یک پیروزی برای عبدالله تلقی میشود. در آوانیکه “حکومت وحدت ملی” به امر جان کری شکل گرفت، غنی ازین عمل راضی نبود و خواست عبدالله را توسط گروه خودش در تنگنا قرار دهد. همان بود که غنی ضیا مسعود را در پست ناکار آمد “اصلاحات و حکومت داری خوب” گماشت تا برای عبدالله خار بغل باشد و هم شکافی  بین این دو ایجاد نماید. ضیاء مسعود در مورد برطرفی اش اظهار داشت که :

رئیس جمهور هیچ حقی ندارد که من را از موقفم عزل کند… چون حکومت مصلحتی بود، هر گروه سیاسی که در انتخابات شرکت کرده بود، نباید از حکومت خارج شود و رئیس جمهور یا هر کس دیگری که این کار را بکند، زمینه را برای بی ثباتی سیاسی و جنگ داخلی آماده می سازد… اینکه شما مرا عزل و حذف کردید، نه قدرت این کار را دارید و نه این حق را دارید. خواهش من این است که خواهش من این است که ایشان این فرمان را پس بگیرد و به مردم اعلام کند این فرمان، یک فرمان فاقد محتوا و معنا بوده است و زمینه بی ثباتی را در کشور مهیا می سازد.

روحیۀ گفتار ضیاء مسعود خصمانه بوده و یک اخطار جدی به اشرف غنی شمرده میشود. اینکه مسعود تا کجا میتواند به تهدیدات خود جامۀ عمل بپوشاند، بایست منتظر آینده بود. ولی مسعود برادر ضیاء مسعود چنین اظهار عقیده نمود:

برادرش احمد ضیا مسعود تاوان اشتباه اش را می پردازد و رییس جمهور در یک تصمیم شتاب زده وی را از مقام اش برکنار کرده است. چندین بار به ضیا مسعود هشدار داده بودم که با تیم آقای غنی یکجا نشود، زیرا این تیم هیچ اراده برای یکجا شدن تمامی جریان ها ندارد… غنی یک شخصیت قدرت محور است، هیچ کسی دیگر را قبول نمی کند و بیشتر می خواهد که قدرت را متمرکز بسازد و در محور خود انحصار طلب است. وی حتی از نام قوم هم به خاطر تمامیت خواهی استفاده می کند و مطمینا نمی تواند حتی به قوم خود خدمت کند.

غضب ولی مسعود را در گفتارش در میابیم که حق هم دارد. بردارش خلاف تعاملات اداری و بدون اطلاع قبلی و مشوره از صحنه حذف میشود که خواهی نخواهی برای همه اعضای فامیل و دوستان گروهی اش دردناک است. دوستم هم ازین رویۀ “نادرست” غنی لب به انتقاد کشود و گفت: که “سیاست حذف در افغانستان ادامه دارد. برکناری احمد ضیاء مسعود نمایندۀ خاص رئیس جمهور در امور اصلاحات و حکومتداری خوب، غیر عادلانه است… از تصامیم و بدقولی های رئیس جمهور، کاسۀ صبر مردم لبریز شده است”.

عکس العمل عطاء نور والی ولایت بلخ با این سوال از عبدالله خلاصه میشود: “ احمد ضیا مسعود معاون جمعیت اسلامی و متعلق به خانواده قهرمان ملی کشور است و داکتر عبدالله عبدالله نیز از نشانی جمعیت اسلامی وارد حکومت شده است، بایست آقای عبدالله توضیحات خویش را در این مورد ارایه بدارد”. عبدالله عبدالله کمترین اعتراضی  از خود نشان نداد و صرف دفترش به مطبوعات گفته است که “در مورد برکناری آقای مسعود، رئیس جمهوری افغانستان با عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی این کشور مشورتی نکرده بود. ریاست اجرایی موضع خاصی در مورد این تصمیم رئیس جمهوری ندارد ولی با توجه به آنکه آقای مسعود عضو شورای امنیت ملی و کابینه دولت وحدت ملی افغانستان است، باید با ریاست اجرایی در این مورد مشورت می ‌شد”. از طرز کلام ملایم دفتر عبدالله معلوم میشود که در مورد عزل ضیا مسعود، بین غنی و عبدالله ساخت و بافت صورت گرفته و راضی به نظر میرسد. به تعقیب برطرفی توهین آمیز ضیاء مسعود، سران جمیعت اسلامی و شورای نظار در منزل “مسعود” تجمع نموده و حادثه عزل مسعود را مورد بحث قرار دادند که نتیجه ای این گردهمائی تا حال برای مردم آشکار نشده است.

عده ای از وکلای شورای دولت مستعمراتی کابل گفتار و اخطار ضیاء  مسعود را محکوم نموده و آن را زیاده روی خوانده اند. هیلی ارشاد یکی از وکلای شورا اظهار داشت که:

دو نیم سال است که احمدضیا مسعود در این مقام کار می کند آیا دستاوردی داشته است؟ خیر. نمی توانست هم کاری انجام دهد. چرا که در هیچ زمانی از دوران حکومت های افغانستان چنین مقامی وجود نداشته است. این مقام صرفا حالت تشریفاتی داشت و برای این بوجود آمده بود که مسعود در آن گنجانده شود. حالا حتی احمدضیا مسعود نمی تواند دستاوردی از خود را در این مدت بیان کند. یک رهبر باید مردم خود را دوست داشته باشد و اگر مسعود واقعاً ملت خود را دوست دارد باید به اختلافات بیشتر و جنگ داخلی اخطار ندهد.

یکی دیگر از وکلاء به اسم آرین یون چنین اظهار عقیده کرده است: “ما دو نوع دشمن داریم. یکی طالبان و داعش اند و دومی در داخل حکومت. دشمن دومی خطرناک تر از دشمن اولی است. ضیاء مسعود از نوع دوم است”.

جریانات سیاسی افغانستان را نمیتوان طور مجرد ارزیابی نمود. طوریکه در بالا اشاره نمودم، افغانستان در نبرد سرد امریکا و روسیه داخل شده و دهۀ هشتاد بار دیگر در حالت تکوین است. افغانستان هم اکنون در اشغال امریکاست و این کشور تصمیم گیرنده اول در مورد افغانستان می باشد. نقش و منافع روسیه را در افغانستان هم نباید نادیده گرفت. روسیه توانائی این را دارد که برای امریکا درد سر های بزرگی در کشور اشغال شدۀ  ما خلق نماید. اگر تصور کنیم که جمعیت اسلامی و شورای نظار هنوز هم تعلقات روسی و ایرانی خود را حفظ کرده اند، تصفیه ای این دو گروه بسیار تعجب آور نخواهد بود. ایران نفوذ قابل ملاحظه ای در افغانستان  دارد و می تواند در ثبات و بی ثباتی کشور ما نقش مثبت و منفی بازی نماید. از جانب دیگر، ایران متحد روسیه در شرق میانه است که کاملاً در رویاروئی با امریکا قرار دارند که صحنۀ سیاسی و نظامی سوریه میتواند گویای این واقعیت باشد. پس اگر جنگ سرد بین امریکا و روسیه – ایران در افغانستان اوج گیرد، گروه ها و افراد متعلق و یا متمایل به روسیه و ایران در حال کنونی بازنده خواهند بود. با در نظر داشت روابط دیرینۀ شورای نظار و جمعیت اسلامی با مسکو، بعید نیست که حذف ضیاء مسعود هم جزء  طرح هائی باشد که امریکا برای عقیم ساختن فعالیت های روسیه و ایران در افغانستان به مرحلۀ اجرا می گذارد.

تا زمانیکه افغانستان در دست قوای بیگانه قرار دارد و زعامتش دست نگر بیگانگان است، ارتباط هر گونه تحول را در داخل نمیتوان از جریانات سیاسی بیرونی از نظر انداخت. این نوع تعامل سیاسی تا زمانی در افغانستان حاکم خواهد بود که این کشور از قید بردگی نجات یابد و حاکمیتش اعاده گردد.