یادی ازمبارزین آزادی خواه مردم افغانستان : جناب غلام حسن

 

 

 

انسانکه هویداست، دنیا غبار دختر شادروان میرغلام محمد غبار، پیشتاز و پایه گذارمبارزات ملی و دیموکراتیک دوران هفت و هشت شورا معروف به حرکت محمودی و غبار است . زنده یاد غبار ازدرون زندانهای مخوف که غول وزنجیر، قین و فانه، وجاگذاری گلوله های سرب داغ امر عادی بود، فریادهای آزادیخواهی، وطندوستی و دیموکراسی را که خود ازدرون جنبش مشروطه خواهی با خویشتن آورده بود، به مردم میرساند. فتح خان فرقه مشر دوست و همگام مبارزاتی و رفیق سال‌های در زندان ، جسد غبار رادر خانه خاک وداع کرد .

در همین مسیر شاد روان استاد زهما فتح را بخاک سپرد . بدینسان سه رفیق، سه راز دار اسرار نهان جنبش و حرکات آزادیخواهانه، استقلال طلبانه، و عدالت خواهی برای مردم زحمتکش و ستمکش یکی پس از دیگری در آغوش خاک رفتند . هرانچه ممکن بود با انتهای صداقت، کار مطالعه و تحقیق با قبول زندان و حتا فقر با انتهای صلابت و مناعت پذیرفتند، شاد روان و پر افتخار زیستند. درین یادداشت کوتاه دنیا رنج نهانی در سوزش است و آن درفش خون آلودبزمین افتاده و هزاران بازوان زخمی و خون چکان است . بر افراشته باد درفش آزادی! — Donia Gobar’s post: امروز هنوز ، در گذشت زمان احساس بیچارگی و غم عمیقی دلم را میفشارد . هنوز استعمار و استعمار گران و نوکران بی وجدان شان سرنوشت ملت محروم از حقوق انسانی ما را در میان دیوار های اغشته به خون و خیانت پلان و تصویب می‌کنند… اخبار روز و شب از وطن هنوز اخبار ظلم , بیقانونی , و تنهایی مردم زحمتکش افغانستان است که هیچ پشتیبان ندارند . هنوز میشنوم که دزدان خارجی و داخلی به آزادی معا دن مهم و گرانبهای خاک ما را از خود میدانند.. افغانستان که میتواند یکی از ثروتمند ترین ممالک گردد , مجبور به گدایی شده است ؛ هنوز روشنفکران راستکار از هر طرف تحت فشار قرار دارند ؛ حکومت خاین هنوز مشغول نفاق اندازی میان مردم و پا بوسی باداران شان بر قالین سرخ اغشته به خون مردم بیگناه و بیچاره پاکویی دارند! «اگر می توانستم آنجا باشم» هنوز خواب شرینی است و داغ سوزانی در دلم … حقیقت این است که من هرگز نخواهم ساکت بود و هم مصونیتی ندارم که حتی چند روزی آزاد در خاک محبوبم راه روم , انتقاد و مبارزه کنم , با مردم باشم و برای آزادی حقوق شان مثل یک انسان زن آزاد حرف زنم و عمل کنم . خائنین به آزادی و آرامی با اشاره ای مردم بیگناه را مخصوصا یک زن سالخورده و ازاده فکر و بدون پول و تنها را نا بود میتواند و آوازش را خاموش میتواند . من تا آنکه امکان داشته باشد آزادی فردی و آواز انسانی ام را از دست نخواهم داد !  

فتح محمد فرقه مشر                                                    علی محمد زهما