و این بار می خواهم در مورد دو آهنگ تواب آرش حرف هایم را با شما در میان بگذارم. آهنگ پیروزی و آهنگ هرات.
هرچند آهنگ پیروزی جدید نیست و از آفرینش آن نزدیک به چهار سال می گذرد اما از پخش آهنگ هرات نزدیک به دو ماه می گذرد. چرا من این دو را انتخاب کردم؟ دلیلش متفاوت بودن محتوای هردو آهنگ است هرچند همین آوازخوان آهنگ های خوب دیگری هم دارد که متفاوت از روند معمول بازار موسیقی است. البوم چای چلم که همه ترانه ها و آهنگ هایش از آهنگ ساز و ترانه سرای بی بدیل امیرجان صبوری است.
در روزگاری که تمام توجه اکثر آواز خوانان متمرکز به آهنگ های به اصلاح شانه پرانک است؟ نه تنها جای خوشحالی، حتا جای تعجب است که یک کسی تصمیم میگیرد از خود سرمایه گذاری کند، زحمت بکشد، چند آوازخوان دیگر را هم در کنار خود جمع کند و آهنگی اجرا کند که در مورد ارزش های معنوی کشور و جامعه اش باشد.
کوتاه در مورد آهنگ ها:
ترانه در هردو آفرینش فضای پاتریوتیک یا حماسی دارد که آهنگ پیروزی در برگیرنده ی افغانستان و در آهنگ هرات در برگیرنده ی زادگاه آهنگ ساز و ترانه سرا یعنی هرات است. در روزگاری که واژه های هویت، فردیت و شخصیت در جامعه ی ما کاملن بی ارزش شده است، جامعه به بازیابی و بازسازی این ارزش های گمشده ی معنوی نیازمند است.
اما جای تاسف است که دولت و نهاد های فرهنگی در این زمینه هیچ توجهی ندارند. همان سانی که تواب آرش از جیب شخصی خود مایه می گذارد، ورزشکاران هم در داخل و هم در خارج از کشور بدون حمایت دولتی به کوشش و مصرف شخصی خود چنانی که در ترانه اشاره شده ( با پای خسته، با دست بسته، دل ها شکسته اما به پیش) می روند و از نام کشور می رزمند و پرچم کشور را در میدان های بین الملل بالا می کنند. فلم سازان ما به کوشش های شخصی و از طریق ارتباطات شخصی خود فلم میسازند و در جشنواره ها به نام افغانستان اشتراک می کنند.
ترانه ی هردو آهنگ هیچ حرفی جز ستایش ندارد. کافیست بدانیم که ترانه ها یا تصنیف های هردو آهنگ ساخته ی امیرجان صبوری است. از دیدگاه من ترانه سرای دیگری به ژرفا و بزرگی صبوری نداریم.
کمپوز هردو آهنگ که از خود تواب آرش است، هر دو زیبا و دلپذیر اند. میلودی ها، انتخاب ریتم و انتخاب آلات مویسقی مدرن و مناسب محتوا اند و توانسته اند شور لازم را که نیاز این نوع آهنگ ها است، در شنونده ایجاد کنند. تعدد آوازخوانان در هردو آهنگ خیلی به جاست چون کنار هم ایستادن چند آواز خوان خودش نماد همدلی و یک پارچه گی است که در چنین موارد خیلی ثمر بخش می افتد. چیدمان آوازخوانان در آهنگ پیروزی خیلی زیباست اما در آهنگ هرات با آنکه آوازخوانان خیلی خوب انتخاب شده اند، هراتی بودن همه ی آوازخوانان بزرگی ی هرات را که نه تنها در سرتاسر کشور بلکه در منطقه انکار ناپذیر و تاثیر گذار بوده، کوچک ساخته است. زیبا تر می بود اکر فریاد این افتخار نه تنها از زبان آوازخوانان اهل هرات بلند میشد. در آن صورت هم ارزش و جایگاه معنوی هرات فراگیر تر میشد و هم بر روحیه ی همدلی و همنوایی که خواسته ی تواب آرش است، تاکید بیشتر می شد. اجرای آوازخوانان هرکدام در شیوه ی خود خوب بود. اما اجرای آلاب توسط خلیل یوسفی و اشکان عرب در وسط نغمه یا میان میلودی را میتوان یکی از بهترین نقطه های آهنگ دانست. چونکه تنها همین آلاب در فضای مقام که ویژه ی موسیقی خراسانی است که موسیقی حوزه ی شمال غرب افغانستان از جمله هرات شامل آن می باشد، به آهنگ رنگ و بوی هرانی و خراسانی می دهد.
ویدیو در هردو آهنگ خوب و مناسب فضای آهنگ ها است. کار رامین-منصور در ویدیوی پیروزی و کار مشعل یوسفی در ویدیوی هرات ستودنیست. انتخاب صحنه های پیروزی ورزشکاران شناخته شده در آهنگ پیروزی و انتخاب لوکیشن ها یا مکان ها در آهنگ هرات به جا و ستودنی است.
گفتنیست که تولید و نشر کتاب ها، نمایشنامه ها، سریال ها، فلم ها و آهنگ های این چنینی جز پروژه های بزرگ سیاسی و اجتماعی و جز کار های حتمی دولت ها است تا روحیه ی پاتریوتیزم را در بین شهروندان گسترش بدهد و با این شیوه حس بالندگی شهروندان را به ارزش های معنوی کشور تحریک و تشویق کند. اما دولت ما رسمن و به افتخار می گوید که ما برای فعالیت های فرهنگی هیچ بودجه یی نداریم. آیا به این فکر کرده اید که در برنامه های رادیویی و تلویزونی هیچ برنامه ی معلوماتی و یا آموزشی نداریم؟ همه برنامه ها تفریحی مثل آهنگ های فرمایشی اند و بد ترین ها را مطرح و مشهور می سازند. همین است که هم وضعیت موسیقی و هم ذوق مردم به قهقرا رسیده است.
چون همه میدانیم که در روزگار ما آواز خوان از نخستین گام های آفرینش یک آهنگ باید خودش زحمت بکشد از جیب خود بابت شعربه شاعر، بابت آهنگ به آهنگ ساز، بابت موسیقی به نوازنده ها، بابت ثبت به ستدیوی ثیبت صدا و بابت ساختن کلیپ به تولید کننده ی ویدیو پول بدهد تا آهنگی را آماده نشر بسازد. جالب این که اکثر آواز خوانان حتا به تلویزیون ها هم پول می پردازند تا تلویزیون ها لطف کنند و آهنگ شان را نشر کنند. با آفرینش آهنگ های شاد یا به اصطلاح مست که هدف آواز خوانان روشن است که می خواهند بیشتر عروسی نصیب شوند و بیشتر کنسرت بدهند. اما آهنگ های محتوا محور که متاسفانه در این راستا هیچ بازدهی ی ندارد. به همین دلیل زمانی که تواب آرش پیش از ساختن آهنگ پیروزی و آهنگ هرات از من مشوره گرفت، با آنکه از آیدیایش بسیار خوشم آمد و تشویقش هم کردم، تعجب کردم که این همه مصارف، این همه سفر ها و جمع کردن این همه آواز خوان در شرایطی که یاد کردم، چطور ممکن خواهد شد؟ و پرسشی که هنوز هم باقی است که این همه زحمت ها و مصرف ها برای آرش چه بازدهی داشت؟ یک پاسخ می ماند و دگر هیچ. آنهم رسالت و تعهد در برابر فرهنگ و هنر. این است که ارزش و جایگاه چنین آفریده ها برتر و ستودنی می شود. اما جای تاثر است که حتا بعد از پخش این دو آهنگ هم چه از طرف مقامات دولتی و چه از طرف نهاد های فرهنگی هیچ برخورد شایسته یی با این دو آفریده ی بارزش صورت نگرفت که چنین برخورد در هیچ کشور و هیچ دولتی سابقه ندارد. جتا در گذشته های کشور خود ما هم اگر شاعری یک شعر حماسی می سرود شاهان زمان امر میکردند که چند بار دهان شاعر را پر از طلا کنند. دور نه نزدیک اگر همین آهنگ در دوران دوستم پاچا در زمان جنبش شمال ساخته می شد مطمینم که دوستم مثل دولت امروزی بی واکنش نمی ماند. لطفن مهر دوستمی نزنید!
گفتنیست که نقش بارز شرکت کام آیر که نه تنها ویدیو های این دو آفریده را، بلکه ویدیو های فراوان دیگر را نیز اسپانسر شده، قابل ستایش است.
آشکار است که غیر از توصیف چشم و ابروی یار بخش هایی دیگری هم است که مخاطب به آن نیاز دارد و هنرمند باید به آن بپردازد. به تواب آرش و کار های متفاوتش توانمندی و درخشش بیشر آرزو میکنم