نويسنده ي كه قهرمان اصلي رمان هايش زنان بود (ببرک ارغند) يكي از پركارترين رمان نويسان افغانستان در گذشت!

      روحش شاد و يادش گرامي…!

آثار داستانی شادروان  ارغند را به صورت کل می شود به دو بخش جدا نمود : آثار قبل از مهاجرت و آثار بعد از مهاجرت.

آثار قبل از مهاجرت (به اروپا) عبارت اند از :

1 – دشت الوان، مجموعهء داستانهای کوتاه؛

2- دفترچهء سرخ، مجموعهء داستانهای کوتاه؛

3- مرجان، مجموعهء داستانهای کوتاه؛

4- شوراب، داستان دراز؛

5 – حق خدا حق همسایه ، داستان دراز؛

6 – اندوه، داستان دراز که اقبال چاپ مستقل و جداگانه را نیافت و در پاورقیهای روز نامهء انیس آن زمان باقی ماند؛

7- راه سرخ ، داستان دراز؛

8- مردانِ مسلح ، نمایشنامه (در ستیژ کابل ننداری به نمایش درآمد)

9- آدمها، نمایشنامه.

داستانهای کوتاه « مردی که حامله بود»، « صبحگاه در خانه قنات»، « کوچه های آتش گرفته» و عدهء دیگراز نوشته های وی در مطبوعات کشور به صورت پراگنده به چاپ رسیده اند و عده یی از داستانهای کوتاهش به گونهء مثال: «میرزا و دوستش حمزه»، «حافظ من و زمزمه»، «خواستم پشک داشته باشم» و داستان « فیروزه بانو» در گیرو دار حوادث و جنگهای داخلی کشور از میان رفته اند.

آثاری که در هجرت نوشته است عبارت اند از:

10- داستانهای کوتاه ِ« شهر ِ شکسته» ، « و سوم اینکه . . . » ، « سایه» ، « آیینه و خنجر» ،« کلید هفتم« ، « یلدا » ، « شراره » ،« مرغ آمین»و« ساز ها و آوازها » که عده یی از این نوشته ها به شیوهء ریالیسم جادویی نگارش یافته اند .

11- « پهلوان مراد واسپی که اصیل نبود» ، رمان در چهار صد و بیست و هفت صفحه ؛

12-« کفتربازان »، رمان در چهار صد و پنجاه صفحه ؛

13-« سفر ِ پرنده گان ِ بیبال »رمان در چهار صد وشصت وپنج صفحه.

فلم هنری لحظه ها( از ساخته های محترم واحد نظری ) به اساس داستان همین نویسنده روی نوار آمده است . روانش  شاد باد