یاسین خموش ستاره تابان تمثیل تیاترو سینمای افغانستان :م- یوسف هیواددوست

   شنونده های عزیز مجله رادیویی (افغان غږ از دنمارک ) و خواننده های محترم این متن سلام و عرض ادب داریم ۔
امروز صفحه ( پاسداران هنر ) مجله را با یاد یکی از بهترین های تیاتر و سینمای افغانستان باز میکنیم ۔ یاسین خموش ۔                                              آرې !این ستاره تابان فلم و سینما کشور از آغاز کارش با رادیو افغانستان در اداره هنر و ادبیات راه را برای تبارز استعداد خلاقش در آن اداره باز نمود ۔ و مخصوصا که بسیار زود با راه یافتن به تلویزیون کشور و افغانفلم به یکی از سناریستها ۔ نویسنده ها و هنرمند نقش آفرین مبدل شد ۔ یاسین خموش با قلم توانایش بهترین پارچه های تمثیلی ۔ درامها و داستانهای رادیویی ۔ تیاتر های روی صحنه و سناریو های خوبترین فلمهای تلویزیونی و سینمای را رقم زد ۔ در آن وقت همان یک رادیو ۔ یک تلویزیون جدید التاسیس و یک افغانفلم محدود بود ۔ آنانیکه در آن دوران سخت و امکانات محدود در رادیو تلویزیون و افغانفلم کار میکرد در اصل از جمله اولین معلمین اشاعه فرهنګ و هنر در جامعه بودند ۔ یاسین خموش یکی از آنهاست که او خودش نیز ممثل برجسته بود و زیر نظر استادان چون رفیق صادق ۔ استاد بیسد ۔ استاد عظیم جسور و سایرین کار کرد و خوب درخشید۔   زمانی هم روزګار سخت ناچارش ساخت تا برای ادامه دادن حیات و هنرش به

صفوف قوای مسلح پناه ببرد و بدون شک رهبری آنوقت وزارت های داخله ۔ دفاع و امنیت دست این همکاران عزیز را فشرده و در صفوف خویش و در بخشهای فرهنګی ۔ ادبي و هنری و کلتوری آنها را به کار ګماشتند که دستګیری محترم سید محمد ګلابزوی وزیر داخله آنوقت و همچنان شخصیت فرهنګپرور آن وزارت جناب جنرال کریم سرباز را باید درینجا و درینمورد به سپاس فراوان یاد نمود ۔ آنها عده ای زیادی ازین هنرمندان ۔ ژورنالیستان ۔ نویسنده ها ۔ استادان و دانشمندان را از احتیج و مرګ نجات دادند ۔ یاسین خموش بحیث یک هنرمند مردمی در آنجا هم حماسه ها آفرید ۔ محترم یاسین خموش درفلم های (دهکده ها بیدار میشوند ) ، (صبح سپید ) ، (سربند ).آیینه شکسته و نخستین سریال تلویزیونی (دکوندی زوی )نقش داشته واو لین تیاتر تلویویزیونی (درپای درفش )رابازبان شعرنوشته که توسط مرد پرغرور ونامدارتیاتر کشور (استادفقید رفیق صادق )کارگردانی شده بود. یاسین خموش یکی از خوبترین شعرا کشور نیز محسوب میشود ۔این همکار عزیزم در جریان این همه جانفشانی ها از جانب مقامات دولتی و فرهنګی آنوقتها و تا به حال با تفویظ مدالها ۔ تقدیر نامه ها ۔ ترفیعات ۔ و ستایش نامه ها تقدیر و تمجید شده ۔ عمرش طولانی ۔ سلامتی و نیکبختی نصیبش ۔ ( یوسف هیواددوست ۔ مجله رادیویي د افغان غږ از دنمارک )

این هم نمونه از شعر جناب خموش صاحب
کاش

کاش زنده گی، بی بهانه بود
صاف و ساده بود، صادقانه بود
پاک وبی ریا،چون ترانه بود
مثل یک غزل، شاعرانه بود

راه زنده گی ، کاش در جهان
راه بی ضرر، راه بی ز یان
راه همدلی روشن وشفاف، دوستانه بود

کاش کینه ها ، رفع گشته بود
جنگ ودشمنی درمیان نبود
در لب همه حرف مهر بود
واژه ی جفا ، در زبان نبود

عشق و عاشقی، رسم مردمان
وصلت دو دل، خواست عاشقان
زنده گی چنین، تا به جاودان ، عاشقانه بود

رسم زنده گی، گر چنین شود
جنت برین ، از یقین شود
کوچه با غ ها، خالی ازتفنگ
فارغ ازبلا، سرزمین شود

با چنین امید، شهر غصه ها
می شود بخیر، شهر قصه ها
می توان چنین، درکنارهم جاودانه بود