ادبیاتافغان: ابومنصور محمد بن احمدبلخی (دقیقی بلخی) شاعر شناخته شده و بزرگ دری زبان بود. زندهگانی کوتاه او در دربارهای امرای سامانی منصور بن نوح و نوح بن منصور- آل محتاج چغانیان – امیرفخرالدوله احمد بن محمد گذشت. پیش از او مسعودی مروزی شاعر اواخر قرن سوم هجری منظومه کوتاهی از تاریخ داستانی افغانستان قدیم ترتیب داده بود و دقیقی دومینبار به این کار دست زد. متنی که او از آن استفاده میکرد شاهنامه منثور ابومنصوری بود که به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق بلخی به دست چند تن دانشمندان و دهقانان خراسان در شرح تاریخ داستانی خراسان تا پایان عهد سامانی فراهم آمده بود.
لیکن هنوز بیش از هزار بیت آن را که در شرح سلطنت گشتاسپ و ظهور زرتشت است، به پایان نرسانیده بود که به دست غلامش به قتل رسید. این شاعر بیتردید یکی از گویندهگان قرن چهارم است. ورود او در انواع مختلف از شعر و قدرتی که در همه آنها نشان داده دلیل بارزیست بر فصاحت کلام و روانی طبع و قوت بیان و دقت ذهن او.
تغزلات بدیع و غزلهای لطیف و مدایح عالی و اوصاف رایع او با معانی باریک و مضامین تازه و دلانگیزی که در همه آنها به کار برده به شعر او دلانگیزی، دلآویزی و رونق میبخشد. او خصوصا قصاید را کمال بخشید.
فردوسی هزار بیت دقیقی را همانگونه که بود، در شاهنامه خود آورده و بدینگونه آن را از نابودی رهایی بخشیده است.
شاعران دورانهای پس از او دقیقی را ستودهاند و در سخنگویی پیروی از او نمودهاند. برای نمونه در سدهی پنجم هجری قطران تبریزی شاعر نامی پرسشهای از دیوان دقیقی را از ناصر خسرو پرسیده است.
امروزه از شعر دقیقی به جز هزار بیتی که در شاهنامه گنجانیده شده تنها نزدیک به سه صد بیت قطعه، قصیده، غزل و شعرهای پراگنده از او به یادگار مانده است.
کتابهایی که یادی از دقیقی یا شعرهایش کردهاند اینهااند:
شاهنامه فردوسی، تاریخ بیهقی، شرح قصیده ابوالهیثم، چهار مقاله نظامی عروضی، حدایق السحر رشید وطواط، ترجمان البلاغه، لباب الباب عوفی، مونس الاحرار محمد جاجرمی و ….
دقیقی در روزگار سامانیان میزیست او از امیران سامانی منصور بن نوح سامانی و نوح دوم سامانی را مدح گفته، چندی هم در دربار چغانیان به سربرده است و امیران چغانی را ستوده است.
دقیقی گویا به فرمان نوح دوم سامانی به سرودن شاهنامه دست یازیده است.
گشتاسپ نامه دقیقی را پس از شاهنامه برترین اثر حماسی زبان دری در بحر متقارب دانستهاند. او در جوانی به دست غلامی کشته شد و به همین سبب کار پر ارجی که در نظم شاهنامه شروع کرده بود ناتمام ماند.
دقیقی بر آیین زردشتی بود و خود برین گفته دلایلی دارد که ذکر خواهد شد. برخی به سبب آن که او اسم و کنیهی مسلمانی دارد در زردشتی بودن او تردید کردهاند لیکن این دلیل قاطعی نیست، زیرا ما کسانی را در سه چهار قرن اول داریم که اسم خود و پدرشان اسامی مسلمانی بوده ولی در زردشتی بودنشان تردید نیست. خود دقیقی در دو بیت دین خود را زردشتی عنوان میکند:
دقیقی چهار خصلت برگزیده
به گیتی از همه نیکی و زشتی
لب یاقوت رنگ و نالهی چنگ
می خوش رنگ و دین زرده شتی
وفات او در سال های ۳۵۶ تا ۳۵۸ – ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری
نمونهیشعر:
برخیز و برافروز هلا قبلهی زردشت
بنشین و برافگن شکم قاقُم بر پشت
بس کس که ز زردشت بگردیده دگربار
ناچار کند رو سوی قبلهی زردشت
من سرد نیابم که مرا ز آتش هجران
آتشکده گشتهست دل و دیده چو چرخُشت
گر دست به دل بر نهم از سوختن دل
انگِشت شود بیشک در دست من انگُشت
ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چِنم از زلف تو یک مشت
آن کس که مرا کُشت، مرا کُشت و تو را زاد
و آن کس که تو را زاد، تو را زاد و مرا کُشت
دقیقی چهار خصلت برگزیده
لب یاقوت رنگ و ناله ی چنگ
به گیتی از همه نیکی و زشتی
می خوش رنگ ودین زرتشتی
منبع: تاریخ ادبیات دری – زنده گی نامه شاعران
حبیب عثمان