چون اضافه تر از چهار دهه میشود که غیر از جنگ و ویرانی حرف دیگری را کمتر شنیدیم و حرف صلح کمتر به گوش ما می رسد تعدادی از ما که سن و سال ما بالای اضافه تر از چهار دهه است و همه فرزندان ما در ادامه جنگ به دنیا آمده اند و با دود و باروت عادت کرده اند.
از سوی دیگر از خارجی ها هم زیاد نمیترسیم چون پدر کلان های ما تجاوز انگلیس را تجربه کرده اند ما تجاوز روسیه را و فرزندان ما تجاوز کشور های غربی را در حال حاضر هر روز تجربه میکنند. اگر نوشته های تاریخ راست باشد هر متجاوزی که در این سر زمین آمده شکست خورده و بالاخره از این کشور بیرون شده اما متاسفانه نسبت به ادامه جنگ ها ترس من زیادتر از وطن فروشی ها است وطن فروشی های آشکار و پنهان شما به چشم سر می بینید و مشاهده میکنید بعد از مذاکرات سه ماهه در قطر از جمله هیئت های مذاکره کننده تعدادی به کابل بر میگردند و طرف مقابل یعنی طالبان به پاکستان میروند هیئت که به کابل برگشته است گزارش کاری خود را به مسئولین دولت افغانستان ارایه میدارد اما هیئت طالبان گزارش کاری خویش را به پاکستانی ها ارایه میدارند.
چقدر درد آور است من از جنگ نمیترسم اما از نپذیرفتن یک دیگر میترسم ترس من از کسانی است که هیچ احساسی بخاطر وطن ندارند یکی مزدور این و دیگری مزدور آن است من بار بار به چشم سر دیده ام کسانیکه بخاطر رسیدن به قدرت بپای مردم خود می افتادند حالا بر شانه های شان سوار اند.
از سوی دیگر در تاریخ ما را ملت سلحشور در مقابل دشمن نوشته اند اما حالا عده ی تاج و تخت را از پاکستان میخواهند و تعداد دیگری ما از غربی ها
بخاطر برتری جویی های قومی زبانی سمتی لسانی مذهبی چه جفا های را که به حق مردم خود روا نداشته ایم آنچه را که امروز دولتمردان ما انجام میدهند و آنچه را که مخالفین ما یعنی طالبان انجام میدهند کجای آن وابسته به ارزش های دینی و اسلامی است.
عملکرد های موجود ما باور داشته باشید که زیادتر بخاطر وطن نیست بلکه بخاطر منافع شخصی قومی و زبانی است.
در ظاهر همه لاف از صداقت خدا پرستی و وطن دوستی میزنیم اما در حقیقت از گفتار تا عمل فرسنگ ها فاصله داریم .