امنیت وعدالت دو اصل واجب وانتخاب ناپذیردر حیات انسان و دو وظیفه گریز ناپذیر قدرت سیاسی است. در بی امنیتی هیچ نهاد دولتی اعم از قضایی ،پولیس ،امنیتی، روحانی و سازمانهای اجتماعی احساس مسؤلیت نمی نمایند. امام غزالی میگوید عدالت برای تحقق امنیت باید فدا گردد، تا از فتنه،آشوب، قتل و خونریزی در جامعه جلوگیری گردد و شرایط برای تحقق عدالت ایجاد گردد.. مولانا در زمان زندگی می کرد که شاهد بی امنیتی های حملات مغول وجنگهای بیزانساس بود و می دید که همه ارزشهای والای دینی ، معنوی و کرامتهای انسانی در آتش جنگ وبی امنیتی ها می سوزند وبه عنوان بزرگترین فقیه اسلامی میگوید که ، فساد مادر تمام مجبوریت هاست ودر موقع مجبوریت حتی “مردار ونجس” جایز ومباح میگردد.
بی امنیتی ریشه در بی عدالتی ها دارد، زمانیکه ریشه های بی عدالتی در قدرت سیاسی می خشکد انواع جنایات و حتی آدم خواری “cannibal” نیز جایز و مباح شمرده میشود . بی امنیتی در افغانستان تمام ارزشهای معنوی ،تمامیت ارضی و افتخارات بزرگ فرهنگی، اخلاقی وتاریخی مارا به مخاطره افگنده است. افغانستان سلحشور می نالد.. مردم در خانه های خود از حق زنده ماندن ودر جامعه از حق کار و زندگی معمولی محروم گردیده اند.. مردم نمی دانند در کدام کوچه یا پس کوچه، در مسجد یا مدرسه و یا بیمارستان قربانی میگردند ، درچنین حالتی مردم حتی به عدالت خداوندی باسوز دل واشک روان به شک و تعجب فریاد می کشند،
در این ماتم سرای سیل اشک مادران که کودکان شانرا در مدرسه ها از دست داده اند و مادران که جوانان خودرا در جنگ ازدست می دهند هرگز نمی خشکد. افغانستان بدترین دوران را در حیات بی قرار خود تجربه می نماید. خارجیان افغانستان را ترک میگویند ولی جنگ پلید در راه است .جنگ میان دزدسالاران مزدور و جهل سالاران که بیشتر پیرو بدعت اند تا شریعت دزدسالاران مزدور نام این جنگ را بعد از فرار باداران خود جنگ بادشمن اعلام می نمایند و در رسانه هاافکار عمومی را درجنگ با دشمن یعنی جنگ داخلی بسیج می نمایند. مردم افغانستان می دانند که مهم ترین انگیزه بی امنیتی دوامدار ، حکومت دزدسالاران مزدور است. دزدسالاران فاسد طی این مدت حتی عامل بی اعتمادی و بی امنیتی برای کشور های همسایه و الگوی بدنامی کشور درمیان سازمانهای جهانی گردیده است. مهم ترین دلایل بی امنیتی وبی عدالتی نقض حقوق اقوام افغانستان براساس منافع مشترک، مسؤلیت های مشترک و تبعیض بوده است درکنار این بی عدالتی ها ترورهای هدفمند وتوطئه گرانه دولتی ، بیرحم تر و رذیلانه تراز داعش وتروریسم است و حکومت فاسد برای سرپوش گذاشتن به ناکامی ها وبی کفایتی های خود داعش را ریاکارانه “محکوم” می نمایند. .
افغانستان درآستانه خروج نیروهای بیگانه بدترین آزمایش را امتحان می نماید. افغانستان زخمی می نالد،شهرها و ولسوالي ها می سوزند. با کمبود بی امنیتی وبی عدالتی هیچ دولتی مشروعیت قانونی ومصونیت وجدانی ندارد. حکومت های با وجدان به پاس احترام به مردم وحفظ آبروی کشور خود با عذرخواهی کنار می روند. مردم ما می دانند که شاه دزد سالاران مزدور، سالها است که به گفته افلاطون سگ های بی تربیت خودرا به صفت گرگ به جان مردم انداخته است.
شاه دزدسالاران مزدور چنان به بی عدالتی عادت نموده است که گویا صدای وجدان را در درون خود خفه نموده است.در جنگ میان دزدسالاران مزدور وجهل سالاران تند خو وتمدن ستیز اردوی ملی ونیروهای امنیتی باید بیطرف بمانند واز مرز های کشور پاسداری نمایند تا از چور چپاول برجان ومال مردم دفاع نمایند و مانند مردم بیطرف بمانند، مردم حق انتخاب را درعین سرنوشت خود ندارند وتمام تصامیم کشور بدون آنها و بنام آنها صورت می گیرد چاره
جز بیطرفی و بی تفاوتی ندارد و مجبور به انتخاب امنیت گردیده اند . این جنگ پلید راه را بسوی یک دیکتاتوری سیاه تر وغیر قابل پیشبینی باز خواهد گردانید،افغانستان روزگار سیاه تررا تجربه خواهد نمود . هردو طرف جرأت ،اخلاق، فرهنگ وشجاعت سازش وگذشت را ندارند. غصب قدرت به زور ،حاکمیت مطلق ودیکتاتوری است. دیکتاتور ها درتاریخ باسرکوب نیروهای مخالف و ناراضی توانسته اند امنیت نسبی را تامین نمایند ولی بی عدالتی، تعقیب وشکنجه ناراضیان ومخالفان شرایط تاریخی واجتماعی را برای سرنگونی وزوال دیکتاتور ها و گذر به مرحله تساوی طلبی های عادلانه و بشردوستانه تسریع بخشیده است . مردم افعانستان درشرایط کنونی به امنیت مانند هوا در فضای باز ضرورت دارند و مجبور به انتخاب امنیت گردیده اند و برای مردم هم نیست که کی حاکم وچه نوع حکومت باشد، مردم اولتر ازهمه می خواهند زنده بمانند و می خواهند به آنها این حق داده شود تا درفضای امن وبدون جنگ درباره نوع حکومت وسرنوشت آینده خود تصمیم بگیرند.به آرزو وانتظار آن روز.
دکتور علی احمد کریمی امریکا