تشدید حمله های طالبان، سقوط ولسوالی ها; و سفر رئیس جمهور غنی به واشنگتن

کرونا

سفر آقای غنی به امریکا در شرایط حساس و سرنوشت سازی صورت گرفت که افغانستان نقطۀ عطفی را پشت سر می گذارد. این سفر در حالی صورت گرفت که دردو ماه گذشته، بیش از ۷۰ ولسوالی به‌دست طالبان سقوط کرده است و همین حالا طالبان نزدیک به ۴۰ درصد از افغانستان را در اختیار دارند. حمله های طالبان هنوز به شدت ادامه دارد و هر روز ولسوالی های زیادی میان دولت و طالبان دست بدست می شود. نظر به گزارش ها بیشتر ولسوالی ها در نتیجۀ پا درمیانی محاسن سفیدان بدون مقاومت تسلیم می شوند. طالبان تا کنون توانسته اند، زیر چتر چنین توطیه بر بیشتر ولسوالی ها مسلط شوند.  در همین حال رئیس جمهور غنی پس از تشدید حمله های طالبان و پیش از سفر به آمریکا دست به یک سلسله تقرری هایی زد که در دوران زمامداری اش بی پیشینه است. این مقرری ها از یک طرف همزمان به تشدید حمله های طالبان و سقوط پیهم ولسوالی ها و از سویی هم در آستانهء سفرش به آمریکا انجام شده است. هرگاه سفر آمریکا مطرح نمی بود و در این حال گمانه زنی ها بیشتر بر این بود که در مقرری های جدید و بویژه گزینش بسم الله محمدی بحیث سرپرست وزارت دفاع اهداف خاص نظامی و سیاسی مطرح است و این گزینش آقای غنی را فرصت می دهد تا از پیشینهء جهادی محمدی و مقاومت  او در برابر تهاجم طالبان و نفوذ او در منطقۀ کهدامن، پروان، کاپیسا و پنجشیر برضد طالبان استفاده کند‌.

این در صورتی ممکن است  که تیم خاص رئیس جمهور از مداخله های نادرست در حکومتداری و امور دفاعی و امنیتی کشور خودداری کند و مزاحم وزیران سکتور های دفاعی و امنیتی نشود و صرف به مشورت های سودمند به آنان  بپردازد؛ آنهم در صورتی که وزیران یادشده بخواهند. در این صورت تلاش جدی صورت گیرد تا جنب و جوش و مقاومت جدید ضدطالبانی در داخل کشور از بک سو مهار و مدیریت شود و از سویی هم نتیجهء مطلوب در پی داشته باشد. این خیزش ها و مقاومت های مردمی زمانی نتیجهء مطلوبتر داشت که اجماع سیاسی در کابل به گونهء واقعی شکل می گرفت که با تاسف تا کنون شکل نگرفته است.

از سویی هم رئیس جمهور با این گزینش خواست تا قاعدۀ مشارکتی دولت خود را وسیع نشان بدهد. گمانه زنی هایی هم وجود دارد که زیر پوشش تقرری آقای محمدی برنامه هایی خاصی در دست اجرا خوهد بود که در آخرین تحلیل طالبان بر شماری ولسوالی ها و شاید ولایت ها تسلط یابند و در آینده ها از طالبان گازکی برضد روسیه و چین و ایران استفاده خوهد شد. این یک روی سکهء تحلیل است و شاید جدی وعملی نباشد؛ اما این تحلیل روی دیگری هم  دارد. هرچند آنقدر روشن نیست که آیا گزینش های تازه رابطه ای با سفر رئیس جمهور به امریکا داشته یا خیر؛ اما زمانی که این گزینش ها با سفر رئیس جمهور به آمریکا پیوند یافت.  گمانه زنی های دیگری را هم تقویت کرد که همانا هدف این تقرری ها کسب رضایت بیشتر مقام های کاخ سفید مبنی بر مشارکت سیاسی قدرت در کابل باشد. 

پس از آنکه آقای محمدی حمایت خود را از خیزش های ملی و مقاومت تحت فرماندهی وزارت دفاع در برابر طالبان اعلان کرد. مردم در بسیاری از ولایت ها و ولسوالی ها گروه گروه در برابر طالبان اسلحه گرفته و قیام نمودند. این قیام ها در حالی صورت گرفت که  دو مقام مسئول در اداره اطلاعات آمریکا که نامی از آنها برده نشده، در گفت‌وگو با وال ستریت ژورنال، پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه گذشته را درباره اینکه دولت افغانستان دو سال پس از خروج آمریکا قادر خواهد بود به حیات خود ادامه دهد، بعید دانستنه و عمر دولت افغانستان را پس از خروج شش ماه پیش بین شدند. لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، پنجشنبه گذشته در جلسه کمیته سنا گفته بود که خطر نسبی وجود دارد که گروه‌های افراطی افغانستان ظرف دو سال پس از خروج جای نظامیان آمریکایی را بگیرند. 

 این در حالی است که سیاستگران در داخل و بیرون از حکومت از نبود اجماع سیاسی رنج می برند و در عین زمان هر روز ولسوالی های بیشتری در دست طالبان سقوط می کنند. در کنار آن نهاد های اقتصادی اجتماعی و حتا سیاسی کشور تخریب گردیده و طالبان با بدست آوردن سلاح و مهمات مورال بیشتری پیدا می کنند؛ برعکس سقوط رازآلود هر ولسوالی بر روحیهء نیرو های دفاعی و امنیتی کشور تاثیر منفی برجای می گذارد. اوضاع نظامی و امنیتی چنان پیچیده و دشوار است که تغییرات در رهبری وزارت دفاع و فرماندهی جنگ هم نمی تواند، طوری که لازم است، موثر و کارساز واقع شود. این در حالی است که هنوز معلوم نیست که چقدر دست شورای امنیت از مداخله در امور وزارت دفاع و امنیت کوتاه شده است. رئیس جمهور غنی در حالی عازم امریکا شد که افغانستان تب و تاب دشواری را پشت سر می گذارد. 

رییس جمهور امریکا متعهد شد که کمک کشورش به نیروهای امنیتی افغانستان ادامه یابد. بایدن در این دیدار تأکید کرد که رهبران افغانستان باید در مورد حمایت از صلح و ثبات در افغانستان اتفاق نظر داشته باشند و به اتحاد برسند. وی افزود که هرچند سربازان امریکایی افغانستان را ترک می‌کنند، اما مشارکت پایدار دو جانبه قوی بین هر دو جانب ادامه خواهد یافت. به این ترتیب، درخواست مک کانل رهبر اقلیت سنای امریکا که از بایدن خواسته بود تا روند خروج نیروها را به تأخیر بیندازد، پذیرفته نشد. از این رو بسیاری از آگاهان و رسانه ها این سفر را بدون دستاورد خوانده و خیلی بدبینانه نوشته اند:«دستان خالی غنی و عبداله پس از دیدار با بایدن؛ خطر سقوط دولت افغانستان به دست طالبان.» بایدن در دیدار حضوری با آقایان اشرف غنی و عبداله یادآور شد که برنامه آمریکا در مورد افغانستان تغییر نمی کند و افغان ها باید در مورد آیندۀ شان تصمیم می گیرند که چه می خواهند؛ پاسخی که بدون شک طالبان از آن استقبال می کنند. این سخن بایدن برای طالبان که دردو ماه گذشته، بیش از ۷۰ ولسوالی را بدست آورده اند، خبر خوشایند است. 

هرچند این سفر از سوی مقام های افغانستان تقاضا شده بود و امریکایی هم در ضمن پذیرش این خواست به وسیع بودن آن تاکید کردند که در آخرین لحظات داکتر عبدالله هم شامل لیست گردید.هرچه باشد، این سفر برای افغانستان سرنوشت ساز است. آنچه تا کنون آشکار شده، هیئت نتوانسته طرح مشخصی به واشنگتن بدهد تا سبب شکستن بن بست بویژه در جبههء صلح شود. آمریکا به تشکیل حکومت انتقالی صلح متمایل است و اما کابل مخالف آن است. از همین رو گمانه زنی هایی وجود دارد که این کمک ها به دولت پسا صلح وعده داده شده است. 

هنوز دقیق نیست که این سفر به چه میزانی روابط دو دولت را تعریف میکند و مناسبات افغانستان و آمریکا را پس از خروج نیرو های آمریکایی مشخص می سازد. مهم تر اینکه آمریکا چگونه این رابطه را در شعاع روابط خود با طالبان حفظ خواهد کرد و به رسمیت خواهد شناخت. آمریکا بربنیاد توافقنامهء دوحه با طالبان قول و قرار هایی دارد. چنانکه طالبان تا کنون از پایگاه های آمریکایی حمایت کرده اند. آمریکا بدین باور است که طالبان را با خود دارد و از آنان برضد تروریست های القاعده استفاده می کند.

هرچند طالبان در این حصه تا کنون صداقت نشان نداده اند و اما آمریکایی ها هنوز امیدوار اند. از سوی هم نبود اجماع سیاسی در کابل وافزایش فساد در دولت و توسن سواری مفسدان و نوازش دادن آنان بوسیلهء مقام های ارشد، نه تنها روابط کابل و واشنگتن را تحت شعاع درآورده؛ بلکه روابط آمریکا با طالبان را فربه تر کرده است. امتیازدهی به طالبان در دوحه نشاندهء آشکار آن به شمار می رود. قرار معلوم رئیس جمهور مجال نیافت تا تصویر روشنی از اوضاع افغانستان بدهد و در نتیجه خطر تروریستان و القاعده را به بایدن ارایه کند. هرگاه هیئت در این رابطه توفیقی حاصل می کرد. در این حال ممکن سفر هیئت پیام های جدیدی را از واشنگتن در پی  می داشت؛ اما اوضاع آشفتهء کنونی و پنهان کاری های مقام ها و درست از آزمون بیرون نشدن دولت از اجماع سیاسی بویژه تشکیل شورای عالی دولت، موقف هیئت  را به نحوی زیر پرسش برد. رئیس جمهور ناگزیر به یک سلسله ابهام زدایی ها بود تا افکار مقام ها در واشنگتن را مانند دوران اوباما تغییر می داد. هیئت باید به واشنگتن اطمینان می داد که باور و اعتماد ملی در کابل در حال شکل گیری است؛ اما از پاسخ سرد بایدن معلوم است که رئیس جمهور و هیئت همراه اش بررغم دیدار ها با مقام های ارشد امریکایی  مانند وزیر دفاع، رئیس شورای امنیت، رئیس مجلس نماینده گان، نتوانست در این رابطه توفیقی بدست آورد؛ اما بررغم یک سلسله کاستی ها رئیس جمهور این سفر را پردست آورد خواند و از آن به عنوان فصل جدید مشارکت میان کابل و واشنگتن یاد کرد که حمایت های مالی و سیاسی آمریکا را در بخش های نظامی و کمک های بشری در بر داشت. از جمله پیشنهاد کمک ۳.۳ میلیارد دالر که از سوی جوبایدن به کانگرس آمریکا پیشنهاد شده است. هرچند شماری با توجه به معاهدهء دوحه و کاربرد کلمهء « کمک به افغانستان» تفسیر حکومت پساصلح را کرده اند که گویا آمریکا متعهد به پرداخت پول به حکومت کنونی نیست. هرچه باشد، از لحن مقام های کاخ سفید فهمیده می شود که این پول به دولت کنونی پرداخته خواهد شد. نخستین بمباران طیاره های امریکایی بر موضع های طالبان در بغلان و کندز آنهم پس از توافقنامهء دوحه می تواند نشانهء چراغ سبز این سفر تلقی شود. بررغم این همه خوش بینی ها و بدبینی ها، این سفر انتقاداتی را هم در بر داشت.  

این بار مشاوران رئیس جمهور خواستند تا سفر تاریخی او را به آمریکا هرچه بیشتر جذاب و تاریخی جلوه بدهند؛ اما بیرون شدن عکس فیزبوکی رئیس جمهور در حالی که او را مصروف مطالعهء تاریخ بیهقی نشان میدهد تا حدودی از اهمیت آن کاست و مخاطبان هدف آن را تنها گرفتن عکس فیزبوکی برداشت کردند. کاربران فیزبوک این کتاب خوانی را با سفر تاریخی او هم خوان نداستند.

با تاسف که عکس فیزبوکی رئیس جمهور در داخل طیاره در حالت خواندن کتاب تاریخ بیهقی نتوانست سفر تاریخی او را سنگین وزن بسازد؛ زیرا تاریخ بیهقی که به پادشاهی غزنویان و تا حدودی به صفاریان و سامانیان پرداخته است و چندان مناسبت همخوانی با سفر او نداشت؛ اما بجاتر بود که او بجای مطالعۀ این کتاب روی اجندای صحبت های خود با بایدن تمرکز می کرد تا چگونه او را متقاعد سازد که دولت اش شش ماه بعد از خروج نیرو های امریکایی سقوط نمی کند. از سوئی هم تظاهرات افغان ها در بیرون از کاخ سفید که رهبران دولت را عاملان تقویت طالبان خواندند، از تبعات منفی این سفر بود. شماری ها هم سقوط ولسوالی ها را سناریوی ناکام دولت می خوانند که هدف از آن خطرناک نشان دادن طالبان و القاعده است تا امریکا خروج نیرو هایش را از افغانستان به تعویق اندازد؛ اما پاسخ سرد بایدن کم ترین مجالی را برای رئیس جمهور نداد تا در این زمینه چیزی بگوید. بنا براین استراتژیست های بقای حضور آمریکا در افغانستان این بار نتوانستند؛ مانند دورهء اوباما، برگ برنده بدست آورند.

چنانکه سقوط برنامه ریزی شده کندز، بر تصمیم اوباما اثرگذاشت. پس از سقوط نابهنگام کندر بدست طالبان اوباما تصمیم اش را مبنی برخروج از افغانستان تغییر داد و نیروی های بیشتری را وارد کارزار جنگ افغانستان نمود؛ اما آن تصمیم به تاریخ پیوست و این بار شرایط متفاوت است، آمریکایی ها  افغانستان را ترک می کنند و هرگز هنگامه آفرینی های سقوط ولسوالی ها تصمیم آمریکایی ها را تغییر نمی دهد. چنانکه در هنگام سفر رئیس جمهور غنی کاخ سفید اعلان کرد که در تاریخ خروج آمریکایی ها از افغانستان تغییری نخواهد آمد. هرچند امریکا از حضور ۶۵۰ نفری سربازان خود برای حمایت دیپلومات هایش در افغانستان سخن گفت؛ اما آنچه مسلم است، این که این بار بصورت قطع گزارش های خاکستری تصمیم آمریکا را بررغم خواست سناتوران برجسته جمهوریخواه مانند مجمکان تغییر داده نتوانست؛ اما با تاسفت که سناریوی  سقوط سبب تضعیف نیرو های دفاعی کشور می شود و این خلاف منافع ملی است. 

بزرگ ترین نقطهء بی اعتمادی میان کابل و واشنگتن نبود اعتماد است که مانند چتر سیاهی بر فضای سیاسی دو کشور سایه افکنده است و از سویی هم دولت نتوانسته اعتماد و باور مردم را جلب کند، برعکس دولت با تعویض و تبدیل شتاب زدهء افراد فاسد و بیکاره و ناتوان از یک مقام به مقام دیگر خواسته وضعیت موجود را حفظ کند که این تصمیم های دولت، خیلی مردم را خسته نموده و از این رو مردم کم ترین اعتماد نسبت به دولت ندارند. در حالی که سیاست داخلی و سیاست خارجی دو روی یک سکه اند و سیاست داخلی در واقع سیاست خارجی را کلید می زند. با تاسف که دولت در این زمینه چندان توفیقی نداشته و نبود اجماع سیاسی در داخل در واقع پرده از ضعف سیاست داخلی دولت بر می دارد. 

نبود اجماع در داخل به وحدت و اقتدار ملی صدمه رسانده و حتا فرصت های مداخله را به نظامیان پاکستان و سپاهء پاسداران ایران و سایر کشور ها در افغانستان فراهم کرده است. چنانکه خلیل زاد توانست تا با استفاده از اختلاف در داخل توافقنامۀ دوحه را در غیاب دولت و مردم افغانستان با طالبان تحت مدیریت آی اس آی امضا کند. از همین رو است که موضوع اختلاف در کابل یکی از موارد جدی نگرانی های واشنگتن است و واشنگتن هراز گاهی این موضوع را به کابل گوشزد کرده است. ناکامی دیرپای کابل در این زمینه سبب دلگیری و افسرده گی واشنگتن شده است. یکی از دلایل این که هیئت کابل پاسخ های سرد از بایدن گرفت، ریشه در بی اتفاقی های دوامدار سیاسی در کابل دارد. 

حال کل پرسش این است که در چنین حال سرنوشت کشور را در بستر توفان کنونی چگونه می توان پیش بین بود. آنهم زمانی که تمامی تدابیر برای شکستن طالبان موفق از آب بیرون نشود و طالب با استفاده از بزرگ نمایی آمریکایی و کمک های نظامی و سیاسی و اقتصادی پاکستان خدای نخواسته قدرت را قبضه کند. در این صورت برد- برد وجود ندارد. آنانی که در تبانی با پاکستان و سایر شبکه های جهنمی خواب های نجیب را در آیندهء حکومت طالبان در سر می پرورند‌؛ باید بدانند که طالب هیچ گاهی به عهد خود وفا نکرده است و میثاق های علنی و مخفی آنان بدستور آی اس فریبی بیش نیست و با بدست آوردن هر هدفی میثاق خود را شکسته اند. چنانکه نجیب قربانی فریب تی اس آی شد. آنانی که در کابل اند، چه زمامداران و چه سیاستگران در داخل و بیرون دولت باید بدانند که در صورت وقوع حوادث غیرمترقبه همه بازنده خواهند بود و آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت و از بلبل های خوش گفتار و شکر شکن های حنجره طلایی هم کاری ساخته نخواهد بود. پس این برای دولت و رهبران گروه های سیاسی یک هشدار است تا پیش از پیروزی طالبان اجماع کامل سیاسی ایجاد و صادقانه و صمیمانه را ایجاد و بدور از هرگونه فریب برضد طالبان متحد و یک دست شوند. در غیر این صورت همه با سرنوشت نجیب الله به گونهء قطعی محکوم خواهند شد. یاهو