دیروز دعوت شدم تا چند دقیقه ای را در دو بخش(با حاضرین و برای ببیننده گان تلویزیون) در برنامه خودشناسی تلویزیون افغانستان شعر بخوانم و سخن بگویم.
دلهره داشتم چون سخن گفتن در برابر کمره و روی یک ستیژ بزرگ آن هم وقتی که تعداد زیادی از دانشگاهیان و اهل اندیشه مخاطب حرف هایت باشند کار ساده ای نیست.
بخش اول سخنانم را با خواندن یک شعر به پایان رساندم،بخش های بعدی برنامه اجرا شد و در نهایت باز هم باید روی ستیژ می رفتم و بعد از گفتن حرفهایم تقدیر نامهی را که برای من تهیه کرده بودند از داکتر جمشید رسا می گرفتم.
برای این بخش سخنرانی که مخاطب آن هم عزیزانی که در تالار حضور داشتند بودند و هم این قسمت برنامه از طریق تلویزیون به نشر می رسد،تصمیم گرفتم محور سخنانم این باشد که هم نسلان خود را برای تحمل و مبارزه با حقایق تلخ جامعه دعوت کنم و نیز بگویم ما مسوولیت داریم به دیگران و نسل های آینده این حقایق را که به دلایلی پنهان نگهداشته می شوند بشناسانیم،یک نسل ریالیست و آشنا با عینیت های جامعه قوی تر از نسل ایده آلیست است که معصومانه در آرمان شهر و جامعه رویایی و کذایی زنده گی می کند.
آدمی که در یک ستیژ بزرگ می گوید تعصب در جامعه ما به عنوان یک واقعیت تلخ و کتمان ناپدیر وجود داشته/دارد،باید دیوانه باشد نه؟
من اما گفتم تعصب یکی از حقایق تلخ جامعه ما است، با وجود این که در آخر زمان کمتر از زمان تعین شده برای سخن رانی من باقی ماند و موفق نشدم به گونه ای که باید حرف هایم را می گفتم و جمع می کردم اما جسته و گریخته تلاش کردم بگویم حقایق تلخ مثل تعصب در جامعه وجود دارد و ما سالهای سال است که قادر به مهار آن ها نشده ایم
آیا مناسب نیست که آن ها را برای نسل های آینده معرفی کنیم؟نه برای این که آنان نیز مثل ما متعصب تربیت شوند،برای این که در مقابل شدن با واقعیت های کشنده جامعه مثل تعصب آماده گی و مقاومت داشته باشند،آنان حق دارند بدانند اجداد شان چه جامعه ای را برای آنان دست و پا کرده اند. نسل که در رویا ها زنده گی می کند و جامعه ای آرمانی در ذهن خود دارد،حقایق جامعه از آنها مانند آتش زیر خاکستر پنهان نگهداشته شده،شعله ور شدن این آتش زنده گی آنها را خواهد سوخت و رویاهای شان را خاکستر خواهد کرد.
وقتی نمی توانیم متعصب نباشیم بهتر است که به نسل های آینده بگویم که با تعصب چه ها به روز خود و هم نسلان خود آورده ایم و از آن ها بخواهیم مثل ما نباشند.
این گونه ممکن یک نسل آگاه را که با مواجه شدن با واقعیت های به میراث مانده از اجداد شان،ضد اجتماع،جنایت پیشه،معتاد،روانی… نشوند وارد جامعه بسازیم.
پ،ن:سپاس گزارم از شخصیت های فرهیخته و گرانقدر
داکتر صایب علی پرویزی
داکتر صایب جمشید رسا
همه عزیزان که برای تهیه این برنامه خوب تلاش می کنند.