کودکی از فاریاب تا تصویرگری به نام “میمنگی مصور” از افغانستان« به یادبود یکی از قهرمانان ملی واقعی افغانستان»: داکتر ناصر اوریا

پروفیسر غلام محمد میمنگی په ۱۲۵۲ لمریز کال کښی د فاریاب ولایت د میمنی په ښار کښی زیږیدلی او په ۱۳۱۴ لمریز کال کښی د ۶۲ کلو په عمر وفات او د کابل په عاشقانو او عارفانو کښی خاورو ته سپارلی شوی دی. روح دی ښاد او جنت دی ځای وی.

پروفیسر غلام محمد میمنگی در سال ۱۲۵۲ هجری شمسی مطابق ۱۸۷۳ عیسوی در شهر میمنه در ولایت فاریاب افغانستان چشم به جهان گشود. وی تا سن ۷ سالگی در میمنه زندگی کرد و بعد از آن به امر امیر عبدالرحمن خان با خانواده اش به کابل منتقل و در گذر قاضی شهر کابل مسکن گزین گردید.

پدرش عبدالباقی خان مینگ باشی، یکی از سران بانفوذِ قوم ازبک در منطقهٔ خود بود که از طرف امیر عبدالرحمن خان به جرم دوستی و همکاری با سردار محمد ایوب خان در قیام علیه امیر به کابل انتقال و محبوس و سپس به قتل رسید.

غلام محمد در سن سیزده سالگی پدرش را از دست داد و با تنخواه یا معاشی که از طرف دولت ۳۰ روپیه برای مادرش و ۵ روپیه برای غلام محمد تعیین شده بود امرار حیات مینمود.

چون پول مستمری برای مصارف خانه کافی نبود، غرض کسب روزی حلال و بدست آوردن پول، به ساختن و فروش اشیایی مثل قلم دانی، رسم ها و دیگر اشیا پرداخت. غلام محمد از آوان کودکی در پهلوی علاقه، استعداد فطری در رسامی و نقاشی نیز داشت. میمنگی ۹ ساله بود که به فکر بازگشت به زادگاهش شد. به همین دلیل درخواست خویش را به امیر در عریضه ای نوشت که در آن تصویر پرندهٔ زیبایی را نیز ترسیم نموده بود. گفته می شود که وی از یکی از مقربان دربار درخواست نمود تا تقاضانامهٔ وی را به حضور امیر عبدالرحمن خان تقدیم کند.

امیر عریضه را گرفته و با دیدن تصویر متعجب میشود. تصویر آنقدر عالی و زیبا بود که برای امیر مشکل بود باور کند که توسط کودک ۹ ساله ای ترسم شده باشد. لذا از وی می خواهد تا آن تصویر را در حضورش دوباره رسم نماید که باعث حیرت بیشتر امیر عبدالرحمن خان شد. امیر از وی میخواهد تا رسامی را خوبتر فراگیرد و مانع رفتن وی به میمنه گردید. غرض تعلیم بهتر، امیر عبدالرحمن خان این کودک بااستعداد را به دست داکتر معالج انگلیسی اش جان گری، که نقاش مسلکی و ماهری نیز بود می سپارد و از وی میخواهد که میمنگی را در ارگ شاهی تحت تربیه قرار داده و به وی نقاشی را بصورت فنی آموزش دهد.

(صرفنظر از برداشت دیگران، به باور من این عمل امیر عبدالرحمن خان زمینهٔ رشد و شگوفایی استعداد فطری پروفیسر میمنگی و تغیر در مسیر زندگی وی و اخلافش را فراهم ساخت ورنه استعداد وی نیز مانند صدها و هزاران استعداد کشف ناشده و ناشگفتهٔ دیگر این سرزمین – ضایع میشد). 

غلام محمد میمنگی با تلاش و پشتکار شباروزی به هنرمند ماهر و نقاش چیره دست روزگارش تبدیل شد. وی به حیث مصور مقرب دربار با معاش سالانهٔ ۱۰۰۰ روپیه کابلی به کار مقرر گردید که از آن به بعد در کابل اقامت دایمی گزید.

میمنگی که در زمان حکومت امیرحبیب الله خان نیز نقاش دربار بود، به تربیهٔ عده ای از جوانان مستعد در هنر رسامی همت گماشت.

ده نفر متعلم افغان و ۴ نفر متعلم اتریشی که از روسیه به افغانستان پناهنده شده بودند به امر امیر حبیب الله خان تحت نظر استاد میمنگی به آموزش هنر نقاشی می پردازند.

پروفیسر غلام محمد میمنگی در سال ۱۲۷۸ هجری که ۲۵ سال عمر داشت با زینت بانو یکی از اقارب خویش ازدواج نمود و ثمرهٔ این وصلت سه دختر به نام های حمیرا (خانم علی محمد خان بدخشی وزیر دربار محمد ظاهر شاه)، زرین تاج و گوهر تاج و دو پسر به اسم های غلام محی الدین و عبدالروف میمنگی بود.

زمانی که مکتب حبیبه در کابل تأسیس شد پُست معلم رسامی به عهدهٔ میمنگی گذاشته شد. وی معلم رشتهٔ رسامی مکتب حربیهٔ کابل نیز بود. تلاش ها و زحمات شباروزی وی باعث تشویق و علاقمندی جوانان بیشتر به هنر رسامی و نقاشی شد.

حوادث زندگی شخصی و مسایل ملی، وی را به سوی جنبش اصلاح طلبان کشانید و غرض انسجام بهتر فعالیت هایش به انجمن (سری ملی )مشروطیت اول پیوست.

استاد غلام محمد میمنگی عریضهٔ اصلاح طلبان را در جلال آباد به امیر حبیب الله خان تقدیم نمود که با این عمل مورد خشم امیر قرار گرفته و به زندان افگنده شد.

هنگامی که شاه تجددطلب، امان الله خان زمام امور را بدست گرفت ، زندانیان سیاسی منجمله غلام محمد میمنگی را از زندان رها کرد.

میرقاسم خان دوست دیرینهٔ غلام محمد میمنگی حکایت میکند که: “اعلیحضرت امان الله خان مرا گفت: برو به زندان و غلام محمد خان را پیش از اینکه به خانه برود، نزد من بیآور. من رفتم و او را حضور اعلیحضرت حاضر کردم. امان الله خان با وی مصافحه نمود و وی را در آغوش کشیده و گفت: تو نباید به چنین چهره به خانه بروی. برو حمام کن و لباس درست بپوش و در گادی من به خانه برو !و وی چنین کرد.“

آثار هنری و تصاویر کارتونی غلام محمد میمنگی در جریدهٔ سراج الاخبار به نشر میرسید. همچنان رساله های “جزیرهٔ پنهان “و “سیاحت زیر بحر “که از طرف محمود طرزی (پدر مطبوعات معاصر افغانستان )ترجمه و طبع گردیده بود نیز با نقاشی های میمنگی مزین شده بود.

پروفیسر میمنگی از احترام خاص شاه امان الله، محمد ولی خان دروازی، محمود طرزی و متباقی مشروطه خواهان برخوردار بود.

پروفیسر میمنگی عضویت انجمن معارف، عضویت ادارهٔ ترقی صنایع وطن و عضویت جریدهٔ سراج الاخبار را که تحت سرپرستی محمود طرزی به نشر میرسد حاصل کرد. وی از همکاران مطبعهٔ معارف، مطبعهٔ دولتی و مطبعهٔ حربی نیز بود.

در سال ۱۹۲۱ عیسوی شاه امان الله استاد میمنگی را غرض کسب تحصیلات عالی به آلمان فرستاد. میمنگی علاوه بر ازبکی که زبان مادری اش بود، به زبان های ترکی و دری نیز صحبت میکرد و از لسان های خارجی، انگلیسی و آلمانی را نیز فراگرفته بود.

میمنگی در فاکولته صنایع مستظرفه برلین تحصیلاتش را به اکمال رسانید و گفته میشود که وی در بین ۴۰۰ محصل خارجی مقام اول را کسب و جوایز متعدد را بدست آورد.

استعداد هنری فوق العادهٔ استاد غلام محمد میمنگی باعث شد که بعد از مدتی کمی در هنر رسامی، نقاشی و انواع هنر های زیبا به مقام پروفیسوری برسد.

پروفیسر میمنگی در ماه فبروری سال ۱۹۲۴ عیسوی به وطن عودت نمود که مورد استقبال گرم منسوبین وزارت معارف و دوستان واقع شد.

پروفیسر میمنگی به کشورهای انگلستان، هالند، بلجیم، ایتالیا و فرانسه سفر نموده و با دیدار از مراکز صنایع ظریفهٔ این کشورها به غنای هنری و فرهنگی اش افزوده بود.

مکتب صنایع مستظرفهٔ کابل که به ابتکار پروفیسر میمنگی تأسیس شده بود، توسط شاه امان الله افتتاح شد. برای بار نخست شاگردان این مکتب درس های شانرا در عمارت “کوتی لندنی ”که در نزدیک پل آرتل قرار داشت، آغاز کردند.

پروفیسر میمنگی علاوه از خدمات دیگر، در سال های فعالیت هنری اش شاگردانی زیادی تربیه و به جامعه تقدیم نمود که بعدها از نقاشان و هنرمندان شهیر افغانستان شدند. پروفیسر میمنگی طبع شعری نیز داشته و در سروده هایش “مصور” تخلص میکرد. گرچه سروده های شعری اش مفقود گردیده و یگانه سرودهٔ ذیل از وی در دست است: خدمت اهل وطن:

از آن روزیکه از کابل سوی جرمن کمر بستم

به خــدمتـــگاری ملــت زدام عـمــــر برجستم 

زشـادی نـور چشم مـن به پـیراهـن نمیگنجم 

بحمـــدالله رسیده نامه ات امـــروز در دستم 

تو از مــن خواستی بکسی برای رفتن مکتب

الهی بهره ور گردی بچشم خویش میفرستم

پروفیسر میمنگی نقاشی هایی منجمله در سبک های کلاسیک، ریالیزم و میناتوری سبک بهزاد دارد. وی تحسین نامه ها، نشان ها، مدال ها، تحایف و بخششی های متعددی از اراکین بلندپایهٔ دولتی بخصوص شاه امان الله دریافت نموده بود.

استاد غلام محمد میمنگی در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی مطابق نومبر ۱۹۳۵ عیسوی به سن ۶۲ سالگی در منزل اش واقع باغ نواب در شهر کابل چشم از جهان پوشید و پیکرش در زیارت عاشقان و عارفان کابل به خاک سپرده شد.

روح این مرد بزرگ و هنرمند عالیقدر شاد و جنت مکانش باد.

ناصراوریا * ۲۷ اکتوبر ۲۰۱۷ – تکزاس Naser Oria