نیم نگاهی به تبلیغات دهشت افگنان و هیجان افراد خوش باور و حتی سادیست!
چند روزیست که ویدیوی لتوکوب نمودن حاجی الله گل مجاهد در رسانه های مجازی به گردش آمده و عده ای چنان از این لتوکوب و توهین به وجد آمده اند که باور کردنی نیست.
فرهاد دریا هم از قافلهی سادیست ها به عقب نمانده و به طالبان جایگاه خدایی داده و سوتهی سرکوبگر شان را “چوب خدا “نامیده و نوشته “چوب خدا صدا ندارد” .
فرهاد دریا به خاطر دارد که آکادمی موسیقی افغانستان راهم همین” چوب خدا ” به چه حال آورد؟
فرهاد دریا ببیند که امروز انسانی را در نزدیکی های انچی باغبانان چهاردهی که نزدیک به دشت برچی سابقه است بهخاطر پوشیدن دریشی به گلوله بسته اند و پای آن جوان در گچ است. این هم ” چوب خدا ” است؟
دختران را ” چوبِ خدا ” در خانه هایشان زندانی کرده و مانع درس و تحصیل شان گردیده اند.
” چوب خدا ” در پنجشیر قتل عام بهراه انداخته است ومردم را به خاک وخون کشانیده است.
” چوب خدا ” مردم دایکندی را از خانه و کاشانهی شان آواره ساخته است.
” چوبِ خدا” یک گاو صندوق و یا سیف را از صفحه یکی ازکاربران فیسبوک از کشورهای عربی را که مالامال از نوت های دالر آمریکایی است، به نمایش گذاشته و چنان می پندارند که از خانه بسم الله محمدی میلیونها دالر را بدست آورده اند، همانطوریکه گویا از خانه امرالله صالح گویا بدست آورده اند و تصور میکنند که گویا همه احمق اند و خوش باور!
“چوب خدا ” معتادین را زیر لتوکوب و شکنجه میکشد و
این “چوب خدا ” صدا ندارد .
این تبلیغات در آلمان نازی هم جریان داشت و کوره های آدم
سوزی بوجود آورد.
سادیست ها از یک سو و خوش باوران ازسوی دگر بایست متوجه باشند که اگر همین امروز و فردا از زیر بار تبلیغات
دهشت افگنان بیرون میشوند، خوب ولی فردا دیر خواهد گردید…و
“چوب خدا ” نا کجای خود شان را نوازش خواهد داد .
” چوب خدا ” به گردن کسی که چهار دانه انار را دزدیده زده میشود.
گوبلز که سردسته تبلیغاتچی های دوران هتلری بود، استاد فن تبلیغات فاشیستی بود. همان تبلیغات به گونهای پیش پای افتاده آن در افغانستان ادامه دارد.
من باور دارم که کرامت انسانی باید از هر نوع تعرض مصوون باشد.
تازمانی که محکمهی قانونی مدنی فردی را مجرم نشناخته باشد، فرد بری الذمه است.
بگذارید محکمه علنی دایر شود و همه رسانه های داخلی و منطقهای و جهانی شرکت کنند و فرد مظنون از خود دارای وکیل مدافع باشد و علیه آن اقامه دعوا صورت گیرد.
گروه و دار و دسته ای که خود شان از دیر سال به اینسو دزدان سر گردنه و قطاع الطریق اند، بخاطر جلب توجه و ترساندن خوش باوران چهار انسان را درهرات به دار آویختند.
این جنایت و تبلیغات را بایست پیوسته افشا نمود.
بیاد دارم که من در ارگوی بدخشان بودم و فرهاد دریا هم برای گویا غم شریکی و همدردی با مردم در آنجا آمده بود. فکر می کردم که این جوان پر آوازهی کندزی به کندز یا زادگاه اش هم خواهد رفت، اما از ترس ” چوب خدا” بسوی کندز نرفت.
اگر انسانی را به دار می زنند و من خاموش باشم، تو خاموش باشی و بگوییم این “چوب خدا” بود.
اگر روی یکی را بخاطر دزدیدن یک توته نان سیاه میکنند، بگوییم به ما چه” ا ین چوب خداست “.
اگر یکی را لتوکوب مینمایند، بگوییم به من چه “این چوب خداست”.
فردا ین سوته دهشتافگنان دمار از روز گار همه خواهد کشید و نوبت من و تو هم خواهد رسید، آنوقت کسی نخواهد بود که اعتراض کند.
آنوخت “چوب خدا” همه دروازه های ریا و تزویر را باز خواهد کرد.
من به صراحت مینویسم که طالبان زیر پوشش دین اسلام وشریعت اسلامی انسانهایی را که خود را پیرو دین اسلام میدانند، شکنجه میدهند، از خانه هایشان بیرون میکنند و می کشند و ده ها نوع جنایت دگر.
نام این جنایت را ” چوب خدا ” دانستن از نگاه شریعت اسلامی شرک است. یعنی طالبان را شریک خدا میدانند ( نعوذ بالله *)
حالا آنکه میگویند:
خدا “لاشریک له” است.