به شهر و کوچه ها فریاد جاری است
زبس سیلاب استبداد جاری است
میان خانه های بی در و سقف
نفیر غرش شیاد جاری است
به جای صحبت از مهر و محبت
سخن از نفرت و بیداد جاری است
مپرس از هموطن آبایی من
که آنجا ظلم از بیداد جاری است
به بهتان بستن و بر دار کردن
عجب قانون از جلاد جاری است
به گوشم از گلوی طفل معصوم
فغان و شیون ناشاد جاری است
به هر شاخی که باشد آشیانی
نشان از پنجه ای صیاد جاری است
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.