خبرگزاری تسنیمِ ایران دروغ می‌گوید؛ دوستم هرگز وطن‌فروش و تروری‌ست نیست : محمد عثمان نجیب

بارِ چندم است تکرار می‌کنیم. همه رهبرانی که دو دهه مردم و قومِ خویش را فراموش کرده بودند، از ملت معذرت بخواهند و برگردند در کنارِ مردم شان که از جفای آنان حالا رنجِ بی‌دادِ طالبانی را می‌برند. طالبِ تروری‌ست آدمیتی ندارد و غیر از پشتون کسی را نه‌ میخواهد. اهانت به جسد بی‌جانِ آن فرزندِ قهرمانِ بلخ فراموش ملت نه می‌شود. خونِ سهیل خونِ همه‌ی مردم افغانستان است که در دفاع از ملت زمین را رنگین ساخت. 

کرزی خبیث بالای زخمِ مردم نمک مه‌ پاش. تسلیت دروغ نگو. اساس این روز را تو جانی نوکر و جاسوس جهانِ سرمایه گذاشتی.

بی. بی.‌ سی‌،‌ صدای آمریکا، همه رسانه‌های آمریکایی،  انگلیسی، اروپایی، ایرانی به خصوص پای‌گاه خبرگزاری تسنیم و پاکستانی و عربی،‌ طلوع‌نیوز و افغانستان انترنشنال هم‌صدای انواع تروریسم بوده و علیه ملت و کشورِ افغانستان قرار دارند. غربی‌ها و اروپایی‌ها از افغانستان پس از هشت‌ماه فروپاشی و از اوکرائین در روز پنجاه و نهمِ فروپاشی هنوزم اخبارِ دروغِ منتشر می‌کنند. مثلاً دیدیم که زنده‌های سیگار به دست را بین افرادی قرار داده بودند تا بگویند روسیه اینان را کُشته است. ما در پی‌ دفاع از روسیه نیستیم. اما دروغ‌پراکنی‌های رسانه‌یی علیه کشورِ خود را تقبیح و محکوم می‌کنیم.

در آشفته‌بازارِ تروریست پروری و قربانی گرفتن ملتِ افغانستان و به نوعی هم در معادلاتِ اوکرائین و تقابل‌های نظامی سیاسی ماسکو و غرب است که اثرگذاری‌های منفی سَمت و سُو گیری رسانه‌ها برای دَور زدنِ افکار عمومی جهانی را تجربه می‌کنیم.‌ این روزها رسانه‌های وابسته به آمپریالیسم و انگلیس و عرب و ایران برای راه اندازی‌های پروپاکندای دروغین راه اندازی تلقینات را به اجرا می‌آورند تا خواست‌های اهرم‌های قدرت و منابع تمویل اقتصادی خود را هم‌گام سازند. البته بعضی این رسانه‌ها به خصوص بی. بی. سی‌ و‌ صدای آمریکا پیشینه‌های تاریکی در وارونه‌ جلوه دادنِ حقایق دارند.‌ گرداننده‌گان چنان رسانه‌ها که بیش‌تر اهل ایران و کم‌تر افغانستان ‌و پاکستان و‌ کشورهای عربی یا مسلمان اند در یک ناگزیری برای بقا و فنای حرفه و وظیفه‌ی خود قرار دارند. استخدام چنان افراد بر‌می‌گردد به شرایطی که بالای آنان در اولین روزهای طی‌ طریقِ گزینش‌های شان تحمیل می‌شوند و یا الزامی را متوجه شان می‌سازند. نفسِ عمل‌کرد و پرادختن به اجرای تعهدات برای هر یک شان وجیبه است و ملامت نیستند. آنان مانند هر کارمند دیگری باید در راستای دریافت منافع بنگاه‌های تبلیغاتی، سیاسی، بازرگانی، نظامی، تولیدی و از این قبیل فعال باشند. اما بحثِ مهم خودآگاهی جوامع به خصوص از نسل‌های جوان و کارآمدِ آن هاست که با تحلیلِ عمیق و‌ ژرفی از حوداث و رخ‌داد‌های کشوری و برون کشوری برداشتِ خود را داشته باشند و مسیر‌های شان را بر‌گزینند. 

بحثِ تبلیغات یا پروپاکندا بحث بسیار پیچیده و کهنی است که آگاهی از آن ایجابِ برنامه‌‌گزاری های دوام‌داری را می‌نمایند. و اگر من بتوانم فرصتی بیابم در این بخش توضیحاتی بدهم و معلوماتی را جمع‌آوری کنم بهتر خواهد بود. اما خوشحال‌ استم که جوانِ آگاهِ افغانستان، جوانِ کنش‌گرِ افغانستان، جوانِ متجسس و‌ متبحرِ افغانستان حتمی دست‌رسی به برآیندهای بی‌شمار علمی اساتید و بزرگانِ علم و مدنیت و ادبیات و سیاست و رسانه‌یی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، کتاب‌خانه‌های محلاتِ شان دارند. و‌ مهم  است که این مهم را از دست ندهند و روزی از بزرگ‌ترین نظریه پردازان وطن باشند. من این‌جا و در پی حودادثِ مرتبط به اوکرائین و افغانستان چند دروغ از رسانه‌های معتبرِ بین‌المللی را در فریبِ اذهانِ عامه برجسته می‌سازم تا بدانیم که رُخِ اصلی این رسانه‌ها چی است؟ خبر‌گزاری تلویزیون  VOA آمریکا دی‌روز در یک خبر مضحکه‌بار نشر کرد که گویا نظرسنجی‌یی در اوکرائین صورت گرفته و محبوبیتِ آمریکا  پس از آلمان در بین مردم اوکرائین به درجه‌ی دوم قرار دارد. اصلاً منطق این طرح در این حالت آن هم با نگاره‌یی از بایدن بادرو درکجاست؟ در غرب همه کس برای پول کاه را کوه می‌سازند. گیریم که این وظیفه را یکی از سازمان‌های خصوصی در آمریکا از سوی آمریکا گرفته باشد و در بدلِ دریافت پولِ گزاف یک گزارشِ درون دفتری خیالی را ترتیب و به خوردِ ملت‌های شان می‌دهند. هدف از این کار باز همان مغشوش ساختن افکار عامه‌ی آمریکا و‌ اروپاست برای جلوگیری از برپایی اعتراضات و پاسخ طلبی چرایی درگیر ویران‌گرِ نظامی با روسیه در اوکرائین. 

یا خبرگزاری تسنیم ایران وابسته به رژیم آخوندی به خصوص سپاهِ پاس‌داران که اتهام قبیح و‌ زشت و دروغی را به مارشال دوستم بسته است. اما استناد به اینیدیت کرده بدون دادن نشانی. حتا اگر این موضوع که یک جعلِ عیان است واقعیت باشد، چرا رسانه‌های جهانی و منطقه‌چیز نگفتند و آمریکا سکوت کرد؟ این‌جا شخصیت کشی است که دولت اخوندی ایران و سپاه پاسدانِ آن کشور پیش‌گرفته اند تا اهداف خود را عملی کنند. دوستم هرگز خاین نیست. هیچ رهبری یا بزرگی از غیرِپشتون خاین نیست. اما اشتباهاتِ کلانِ سیاسی دارند در خوش‌باوری‌ها و اعتماد به رهبرانِ پشتونِ اقتدارگرا و تمامیت‌خواهان قابلِ بخشش نیستند. اما هیچ گاهی خلاف افکار شان با گروه‌های تروریستی هم‌گام نه‌ می‌‌شوند.‌ چنانی که بارها‌درگذشته گفتیم دوستم هرگز خاین نه می‌شود. اما رسانه‌های ایرانی بنابر ملحوظات خاص استخباراتی آخوندی چنین افترا را بر او می‌بندند. چون از اقتدار مردمی و توانایی‌های جان فدایی مردم که او دارد در هراس اند. اصطلاح ترور شخصیتی همین است که کاربرده اند. یا بی. بی. سی در ابتدا سعی داشت ذهنیت‌‌ها را درگیرِ سردرگمی ها بسازد تا حقیقتِ حوداث را در پی انفجارات و انتحارات‌ و کشتار اصلی نسلی توسطِ طالبان آگاه نه شوند. چنین اخبار را با بی‌رنگی و بی میلی و بی‌محتوایی ‌و کم اهمیت جلوه دادنِ حوادث نشر و‌ بعد آن را حذف نمود. برای چنین دست‌گاه‌ها و غول‌های رسانه‌یی انسانِ افغانستان ارزشی برابر کاه هم ندارد. رسانه‌های رسمی داخل افغانستان که تحت سیطره‌ی ظالمانه‌ی تروریستان قرار دارند.‌ حتا رسانه‌های بزرگ‌ در اروپا هم خطِ نشراتی شان را با سیاست‌های ملی ‌و کشوری شان هم‌آهنگ می‌سازند. همه آن‌چه دندوره‌ی غرب ‌و جهان مدرن گویا با دموکراسی های مردمی است مرزی تا رفتن به خطِ قرمز دارند. هیچ‌گاهی منتظر نباشید که اخبارِ قابلِ اعتماد را از رسانه‌های این کشور‌ها بشنوید، ببینید و بخوانید. از دویچه ویله گرفته تا خبرگزاری‌ها فرانسوی، ایتالیایی، یونانی، اتریشی به خصوص اروپای شرق که نا دی‌روز گدا بودند و حالا در اشتراک با اروپا بخت برای شان یاری کرد و هم اکنون با تعصب و تبعیضِ آشکار علیه ملتِ ما قرار دارند. تبعیض آشکار بزرگ‌ترین نمادهای دموکراسی اروپایی را در برخورد با مهاجرانِ اوکرائین و افغانستان دیدیم و هنوز هم اعمال می‌شود. به خصوص واگردِ دولت‌های اروپایی و انگلیس از تعهداتی که برایپذیرشِ مهاجرانِ افغانستان به مردم داده بودند ‌و همه را در دشتِ کربلای حوادث ‌و ترورـ طالبانی رها کرده ‌و اوکرائینی‌های هم‌کیشِ‌خود را مُقَدم از همه می‌دانند. اما رسانه‌های شان مهرِ سکوتِ بیانِ حقایق را برزبان زده اند. بهترین مراجع در ماتم‌سرایی امروزِ کشور توجه به اخبارِ مستقیم و مستندِ مردمی از محل است که باید به آن ارزش دهیم و رسانه‌های کوچک دیداری و شنیداری و مردمی در یوتیوپ، اینستاگرام، فیسبوک و دیگر رسانه‌‌های شبکه‌های مجازی آن ها را به طور گسترده به نشر بسپارند. چنانی که تا حال فعالانه درخشیده اند و به گونه‌ی گسترده فعالیت دارند. این رسانه‌ها بسیار مؤثر اند. به خصوص که کمی در بهینه‌سازی گفتاری شان توجه نمایند و مسئولینِ محترمه و محترمِ شان تفکیکِ اولویت‌ها بدهند ‌و حریمِ خصوصی را غیر آگانه آماج قرار ندهند و ناخودآگاه صدای دشمن نه شوند. بعداً در مورد توضیح می‌دهیم.

بسیج ملی یا تجزیه‌ی اجباری دو گزینه‌ی نهایی در

                               افغانستان!

  محمدعثمان نجیب نوشت:

با عرض تسلیت به همه خانه‌واده‌‌های ماتم‌دارِ افغانستان در سراسر کشور.

برای عبور از منجلابِ طالبانی و تروریسم و رهایی کشور از اشغال بسیج ملی به خصوص جوانان بدونِ حسِ تعلق لازمی و حتمی است در غیر آن تجزیه گزینه‌ی نهایی و اجباری. ورنه این داستان‌های دنباله‌دارِ قربانی گرفتن‌های ملت را ختمی نیست. در این بسیج باید اعضای خانه‌واده‌های رهبرانِ خاین سیاسی از حکمت‌‌یار تا گیلانی‌ها و از کرزی تا غنی از امرالله تا عبدالله و از محقق تا خلیلی و بی‌دانش و از قدیرزاده‌ها تا اصولی‌زاده‌ها و یون‌زاده‌ها و طاقت‌زاده‌ها و الماس زاده‌ها تا عطازاداه‌ها سهیم شوند و راه‌شان را با ملت یک‌جا کنند و به مقاومتِ ملی بپیوندند و صدای رسای آزادی وطن از اشغالِ وطن گردند ‌و پوزِ طالب تروری‌ست، مزدور و جاسوس، مهاجمینِ خیبری، پشاوری و پنجابی ‌و چندملیتی های متعرض به وطن را به خاک بمالند.

در درکِ همه‌گانی قدر مسلم این‌ می‌تواند باشد که مداخلات‌ هویتی، تباری، سیاسی، ارضی، اقتصادی و دینی و مذهبی حتا در آرام‌ترین کشورها وجود دارند. توسعه‌طلبانِ قدرت، نظریه‌پردازانِ هژمونی‌های قومی و قدرتی سیطره بر دیگران جنبه‌های ملی و فراملی در جهان دارد. مثلاً دو دهه‌ی پسین در سیاست افغانستان را از درون‌مرزی و برون مرزی دیدیم. حالا هم اوکرائین مقابل چشمان ماست و کشور خودِ ما آماجِ همین‌ هژمونی‌های مختلف بوده‌ایم. قبل براین دیدیم که شرق میانه در چی حال بود. یا دیدیم که شیرازه‌ ها‌ی آرامش در همه کشورهای اسلامی مقتدر مثل عراق، سوریه، لیبیا، صنعا و دیگر کشورها را توسط مداخله‌های هژمونی‌های مذهبی و سیاسی و نظامی از هم پاشیدند که محرکـ همه این فروپاشی‌ها آمریکا و انگلیس ‌و اروپا و ‌هند و چین و کشورهای متحجر اسلامی مثل ترکیه‌ی اردوغانی، عربستان، امارات پاکستان، ایران . مرکز گریزی‌‌های اجباری سبب می‌شوند تا نظام‌های انحصارگرا خود عوامل فروپاشی‌ها و ویرانی‌ها شوند. به خصوص که ارکان رهبری شان وابسته‌گی‌های جاسوسی و وظیفه‌داری داشته باشند. پس هراس از بسیجِ ملی یا تجزیه برای فرضیه‌ی مداخلات احتمالی دیگران درست به این می‌ماند که ما از بیمِ نتیجه به گذرگاه آزمون‌های مکتب‌ های‌مان نه رویم. در این حالت مدام مغموم و ‌پشیمان می‌باشیم. اما شرکت در آزمون ها ما را برای مقابله با هر برآیندی آماده می‌سازد. اگر مؤفق بودیم ‌‌پله‌‌های بیش‌تر پیروزی را فتح می‌کنیم و اگر دیدیم عاملی، فاعلی، سببی یا شخصی مانع پیروزی ما شده خود را در مقابله با آن‌ها آماده می‌کنیم. شاید زمان‌گیر باشد اما مؤفقیت حتمی در پی دارد. و‌ ما شاهد این چنین حوادث فراوان در جهان بوده ایم. غیرِپشتون سیاسی اقتدارگرا ‌و نسلِ جوان پشتونِ امروز اگر به خود نیایند و هم‌چنان دنبالِ همان افرادِ پوشالی و‌ نادان به نامِ رهبران و کلان‌های قوم بروند نتیجه‌یی بهتر از امروز افغانستان با چنین نظام تروریستی حاکم ساخته شده بر ما نه‌خواهیم داشت.‌ با اغتنام فرصت می‌خواهم به همه برادران ‌و خواهران پشتونِ عام و غیر تمامیت‌خواه ‌و ملی‌اندیشِ واقعی پیام بدهم که همه‌ی ما بدونِ ملاحظاتِ سیاس، اتنیکی، قومی،‌ رهبر‌پرستی، هژمونی‌گرایی قدرت به دورِ هم جمع شویم و بسیج ملی علیه هر خانه‌براندازی از هر قوم و قبیله و تبار داشته باشیم. این تاجران تا توانستند ما را کُشتند و‌ بستند و‌ زدند. اگر پشتونِ عادی فکر کند، آینده غیر آن‌چی می‌شود که ما می‌گوییم اشتباه می‌کند. سکوت در برابر تجاوز، ظلم و استبداد و استثمار و‌ کشتارِ غیرِ تبار ما توسطِ تیکه‌داران تبارِ ما که ما را وسیله‌ی تقابل با ملیت ها و اقوام دیگر ساخته اند معنای حمایت از آن تروریسم قومی است. در آن‌صورت خواه نا خواه دگران را در مقابل خود می‌بینیم و سببِ تضعیفِ موقعیت‌های ملی ما در جامعه می‌شوند. به خصوص که ملت مجبور شود اگر کشورش صدپارچه هم گردد برای رهایی از این جدلِ بی‌پایان قدرت‌مداری پشتونِ سیاسی به نسل‌های آینده یک آرامش روحی را ارمغان دهد.

https://www.facebook.com/100014875805832/posts/1358398591332655/