– بِلادرنگ / بیدرنگ
“درنگ” واژهی پارسی است و ترکیبِ آن با “بِلا”ی عربی به قیاس “بلاتوقف و بلافاصله” که تازی است، در نگارش پارسی نادرست بوده و به جای آن باید نوشت: بیدرنگ.
– ثنا / سنا
“ثنا” به معنای ” ستایش، مدح، دعا، درود و تحیّت ” است و ” سنا ” هم به مفهومِ ” روشنایی “:
“چو چرخ، مرکزِ جاهِ تو را شتاب و سکون
چو طبع، آتش رأی تو را سنا و ضیا” (مسعود سعد سلمان)
– جَسارت / جِسارت
تلفظ این واژه در زبانِ شفاهی پارسی “جِسارت”؛ ولی در زبانِ تازی “جَسارت” است.
– صفحه / صحیفه
“صفحه” به هر کدام از دو روی کاغذ و”صحیفه” به ورق کاغذ – که دارای دو روی است- گفته میشود.
کاربردِ آن به جای یکدیگر یا به یک معنا نادُرست است.
– غیظ و غیض
“غیظ” در عربی به معنای “خشم و غضب” است و”غیض” به معنای کم شدن (کاهش) آب.
– رَوشَن یا رُوشن
برخی از گردانندهگان و گویندهگان در رسانههای دیداری و شنیداری واژهی ” رَوشن” را ” رُوشن ” تلفظ میکنند.
تلفظِ جا افتاده این واژه همان ” رَوشَن ” است.
با آنکه هردو گونهی تلفظ در فرهنگها درج شده است؛ اما صورت نخست بیشتر جا افتادهاست:
{ روشن . [ رَ / رُو ش َ ] (ص ) تابناک . نورانی . منور. درخشان . تابان . (ناظم الاطباء)(فرهنگ فارسی معین ). چیز دارنده ٔ نور مثل چراغ و آفتاب و اطاق روشن . (فرهنگ نظام .). مُضی ٔ. منیر. باهر.بافروغ . مقابل تاریک . (یادداشت مؤلف) :
تا همه مجلس از فروغِ چراغ
گشت چون روی دلبران روشن (رودکی)
زمین پوشد از نور پیراهنا
شود تیره گیتی بدو روشنا.} (لغتنامهی دهخدا)
– تعیُّن و تعیین
برخی در نوشتن این دو واژه (تعیُّن و تعیین) و بهره بردن از بار معنایی آنها دچار تردید و توهم میشوند، و یکی را به جای دیگری به کار میبرند که سخت نادرست است؛ زیرا ” تعیُّن ” در اصطلاح فلسفی به معنای ” به چشم دیدن و مُحقَق شدن امری یا چیزی ” است.
معنای دیگرش هم ” بزرگی و دارایی پیدا کردن، جاه، مقام و بزرگی داشتن ” است.
اما ” تعیین ” به معنای ” مُعیّن کردن، برگماشتن، و کسی را به کاری یا مقامی گماشتن ” است.
افزون بر این، معناهای دیگری چون: انتخاب، انتصاب، گزینش و منصوب کردن فردی را به کاری نیز میرساند.
نویسا بمانید!
جاویدفرهاد
·