نوشتن درست چند واژه : استاد جاوید فرهاد

– بِلادرنگ / بی‌درنگ

“درنگ” واژه‌ی پارسی است و ترکیبِ آن با “بِلا”ی عربی به قیاس “بلاتوقف و بلافاصله” که تازی است، در نگارش پارسی نادرست بوده و به جای آن باید نوشت: بی‌درنگ.

– ثنا / سنا

“ثنا” به معنای ” ستایش، مدح، دعا، درود و تحیّت ” است و ” سنا ” هم به مفهومِ ” روشنایی “:

“چو چرخ، مرکزِ جاهِ تو را شتاب و سکون

چو طبع، آتش رأی تو را سنا و ضیا” (مسعود سعد سلمان)

– جَسارت / جِسارت

تلفظ این واژه در زبانِ شفاهی پارسی “جِسارت”؛ ولی در زبانِ تازی “جَسارت” است.

– صفحه / صحیفه

“صفحه” به هر کدام از دو روی کاغذ و”صحیفه” به ورق کاغذ – که دارای دو روی است- گفته می‌شود. 

کاربردِ آن به جای یک‌دیگر یا به یک معنا نادُرست است.

– غیظ و غیض

“غیظ” در عربی به معنای “خشم و غضب” است و”غیض” به معنای کم شدن (کاهش) آب.

– رَوشَن یا رُوشن

برخی‌ از گرداننده‌گان و گوینده‌گان در رسانه‌های دیداری و شنیداری واژه‌ی ” رَوشن” را ” رُوشن ” تلفظ می‌کنند. 

تلفظِ جا افتاده این واژه همان ” رَوشَن ” است.

با آن‌که هردو گونه‌ی تلفظ در فرهنگ‌ها درج شده است؛ اما صورت نخست بیش‌تر جا افتاده‌است:

{ روشن . [ رَ / رُو ش َ ] (ص ) تابناک . نورانی . منور. درخشان . تابان . (ناظم الاطباء)(فرهنگ فارسی معین ). چیز دارنده ٔ نور مثل چراغ و آفتاب و اطاق روشن . (فرهنگ نظام .). مُضی ٔ. منیر. باهر.بافروغ . مقابل تاریک . (یادداشت مؤلف) :

تا همه مجلس از فروغِ چراغ

گشت چون روی دلبران روشن (رودکی)

زمین پوشد از نور پیراهنا

شود تیره گیتی بدو روشنا.} (لغت‌نامه‌ی دهخدا)

– تعیُّن و تعیین

برخی در نوشتن این دو واژه (تعیُّن و تعیین) و بهره بردن از بار معنایی آن‌ها دچار تردید و توهم می‌شوند، و یکی را به جای دیگری به کار می‌برند که سخت نادرست است؛ زیرا ” تعیُّن ” در اصطلاح فلسفی به معنای ” به چشم دیدن و مُحقَق شدن امری یا چیزی ” است.

معنای دیگرش هم ” بزرگی و دارایی پیدا کردن، جاه، مقام و بزرگی داشتن ” است.

اما ” تعیین ” به معنای ” مُعیّن کردن، برگماشتن، و کسی را به کاری یا مقامی گماشتن ” است.

افزون بر این، معناهای دیگری چون: انتخاب، انتصاب، گزینش و منصوب کردن فردی را به کاری نیز می‌رساند.

نویسا بمانید!

جاویدفرهاد

 ·