من یوسفم پدر : استاد پرتو نادری

محمود درویش شعری دارد زیرنام« من یوسفم پدر»  در ظاهر امر این شعر همان روایت یوسف پیغمبر است در قران در سورۀ یوسف و روایات دینی دیگر. برادران حسود و جاه‌طلب، یوسف را در چاه می‌کنند و به گرگان بیابانی تهمت می‌زنند که گرگ‌ها او را دریده اند. در شعر درویش، این یوسف در چاه شده همان ملت فلسطین است. یا همان ‌آرمان ملت فلسطیین است. 

برادران نمادی است برای اسراییل، یا نماد آن شمار فلسطینانی است که از داعیۀ آزادی فلسطین روی برگشتانده و با دشمن تفاهم کرده‌‍‌اند. یا هم می‌تواند نماد آن دولت‌های وابسته عرب باشدکه به دادخواهی بر نمی‌خیزند، به جای آن که در کنار مبارزان فلسطین قرار گیرند و از آزادی فلسطینیان پاس‌داری کنند به مردم فلسطین و آرمان‌های آنان پشت می‌کنند. به دنبال یوسف‌گم‌شده در چاه نمی‌روند. 

یوسف در چاه می‌شود، یوسفی که خطایی ندارد و می‌خواهد با برادرانش در صلح و آرامش زنده‌گی کند. در ظاهر امر برادران پیروز اند؛ اما این یوسف است که از چاه بر می‌آید و عزیز مصر می‌شود و رسالت خود را بر جای می‌آورد.

 این همان پیام اصلی شعر است به ملت فلسطین که نباید ناامیدی در دل‌های‌شان خانه کند، چون روزی از چاه برون می‌آیند. فلسطینیان امروزه این شعر را سرنوشت خود انگاشته‌‌اند و در این شعر خود را می‌یابند.

من یوسفم پدر! 

پدر! برادرانم دوستم نمی‌دارند

پدر! مرا هم‌راه خود نمی‌خواهند

آزارم می‌دهند

با سنگ‌ریزه و سخنم می‌رانند

می‌خواهند كه من بمیرم تا به مدحم بنشینند

آنان در خانه‌ات را به رویم بستند

از كشت‌زارم بیرون كردند

پدر! آنان انگورهایم را به زهر آلودند

پدر! آنان عروسك‌هایم را شكستند

آن گاه كه نسیم گذشت و با گیسوانم بازی كرد

آنان رشك بردند و بر من شوریدند

و بر تو شوریدند

مگر من با آنان چه كرده بودم، پدر‌!

پروانه‌ها بر شانه‌هایم نشستند

خوشه‌ها به رویم خم شدند

و پرنده بر كف دستانم فرود آمد

با آنان چه كرده بودم، پدر!

و چرا من؟

تو یوسفم نامیدی

آنان به چاهم انداختند

و به گرگ تهمت بستند

حال آن كه گرگ مهربان‌تر از برادران من است

آی پدر!

آیا من به كسی جفا كردم

وقتی كه گفتم: به رویا یازده ستاره دیدم

و خورشید و ماه را

دیدم كه بر من سجده می‌برند

من یوسفم پدر!

این شعر با معرفی یوسف آغاز می‌شود، یوسفی که می‌خواهند او را از همه جا برانند. از کشت‌زار، از خانه. عروسک‌‌هایش را می‌شکنند. در شکستن این عروسک‌ها صدای شکستن زنده‌گی کودکان فلسطین به‌گوش می‌آید و صدای کوچ اجباری مردم.  

چنین است که این یوسف به نماد مردم فلسطین بدل می‌شود. 

شعر در پایان خود پرسشی تکان‌دهنده‌یی دارد: «های پدر! آیا من به کسی جفا کردم؟» این پدر در این جا می‌تواند نماد سرزمین فلسطین باشد، یا نمادی برای پرودگار گیتی! 

این ستم‌کاران اند که سزاوار فروافگندن در چاه عذاب اند نه بی‌گناهان! 

پرتونادری

برگرفته از کتاب: شعرپایداری و چگونه‌گی آن در افغانستان