درسوگ دانش آموزان کاج : میرزا ابوالپشم

خفته در عمق نگاهان تو صد درد، پدر!

کمرت خم شده در سوگ و رخ‌ات زرد، پدر!

زندگی قاب عزا شد، تو تماشاگرِ آن

چه کسی این همه را بر سرت آورد، پدر!

به امیدی که نهال‌ات ثمر و میوه دهد

دست‌هایت چه تلاشی که نمی‌کرد پدر!

چه دل‌آزرده تو اکنون به جهان می‌نگری

غم و اندوه زمان با تو چه‌ها کرد، پدر!

تا که تصویر تو در حافظه‌ام حک شده‌است

گشته‌ام با تو و با درد تو هم‌درد پدر!

نسل آدم نَبُود آن‌که چنین می‌خواهد

تف به آن دشمن و این قاتل و نامرد، پدر!