گرچه در دور ترین مُلک خدا محبوسم
من ز غربتکده رخسار وطن می بوسم
مرغ بی بال و پرم دور فتاده ز وطن
مانده از چارسو محصور در اقیانوسم
می کشم ای وطن از حسرت دیدار تو درد
بی تو از زنده گی خویش بسی مایوسم
نه شبم راحت و نی روز بود آرامم
خواب دور از تو مبدل شده بر کابوسم
طبع در وصف تو انشای غزل خواهد و لیک
واژه ی نیست بجز نام تو در قاموسم
کن تحمل وطنا کلفت دوران چو ثنا
من ز غربت کده رخسار ترا می بوسم
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۴ فبروی ۲۰۲۳