فــریاد دل ز خــون جگر میکشیم ما – از دیده راه و رسم نظر می کشیم ما
از بسکــه اعتماد شــده پایمال خــلق – حرف دل از زبان خبر می کشیم ما
گر دشمنی به خانه ی ما حمله ور شود – جانش به تیغ و تیر و تبر می کشیم ما
گر اتحــاد و همدلی گــردد نصیب ما – از خاک تیره عالم زهر می کشیم ما
از بسکه بی سواد و خطا کارو جاهیلیم – صد انتقاد روی هــنر می کشیم ما
در هر کــجا قــرار و مداری نیافتیم – تا زنده ایم رنج سفر می کشیم ما
تا خود زمام خویش نگیریم بعد از این – صد بار ، بار منت خر مــی کشیم ما
در راه حفظ خاک نیاکــان بعد از این- دل را بجــای نقش سپر می کشیم ما
آتش به خانه و زن و فرزند می زنیم – هر چند که فکر جنگ بسر می کشیم ما
در فکر صلح و جوهر آرامی وطن – شب زنده داری تا به سحر می کشیم ما