از خــامه ی خیــال اثــر می کشیم ما- دشمن به جای دوست ببر می کشیم ما
گـردم قــوی چـو پتک به آیین مردمی- از آســتین سنگ شــرر می کشیم ما
خــونابه از دو چشم هـنر بین روزگار – از غم بجای خــون جگر می کشیم ما
تا دامــن صدف نشود غرقه در فساد – از پیچ و تاب رشته گهر می کشیم ما
مغزم بــرای مــن نشود رهنمون اگــر- سـر از بساط دور هجــر می کشیم ما
خرمن کنیم دانه ی گندوم به صد عذاب- خون از دو ران و پشت بقر می کشیم ما
قاتل منــم به نــسل بشر در بسیط خاک- خــونپاره از درون سکــر می کشیم ما
دین با خرد چگونه نگیرد رهی ستیز – نقب قــوی ز کــفر بتر می کشیم ما
“فــرخاری” از عــنایت یاران ترقــدم – از نــای خشک قــند شکر می کشیم ما